اسامی استادان دانشگاه آزاد
مارشال مک لوهان بیش از سه دهه پیش مرده است. اما هنوز حرفهایش را میشود با لذت خواند. در مورد او اختلاف نظر کم نیست. برخی حرفهایش را یکی از زیربناهای توسعه «نظریه رسانه» میدانند و برخی دیگر او را سخنوری می دانند که بقا و شهرتش، صرفا به دلیل تسلط بیش از حد بر حوزه ی کلمات بوده است.
وقتی در سال ۱۹۵۸ انجمن ملی شبکه های آموزشی رادیویی، از مارشال مک لوهان – که استاد زبان و ادبیات انگلیسی بود – خواست که برای بچه های دبیرستانی در کلاس یازدهم، طرح درسی را تدوین کند که بتوان به آنها اثرات متضاد و پیچیده و مثبت و منفی رسانه ها را آموخت، مک لوهان با علاقه و هیجان قبول کرد. اما وقتی محتوای درسی آماده شد، انجمن کمی احساس ناامیدی کرد. در پایان اولین درس، سوال پیشنهادی مارشال مک لوهان برای بحث بچه ها این بود:
سخن و سخنرانی، ساختاری از کلمات است که بر محور زمان توزیع و پخش شده است.
سخن با محور مکان چه میکند؟
مارشال مک لوهان پنج سال بعد، همان طرح درس را تکمیل کرد و به عنوان کتاب Understanding Media که یکی از مشهورترین کتب اوست، منتشر کرد. منتقدان او می گویند ویژگی عجیب این کتاب او – و تقریباً تمام آنچه مک لوهان نوشته و منتشر کرده است – این است که حتی اگر معنی خاصی از آنها نفهمیم باز هم، جملاتی عمیق و الهام بخش به نظر می رسند!
برخی از معروف ترین جملات او را – که بارها به شکل های مختلف مطرح کرده و مورد تاکید قرار داده است – در اینجا مرور کنیم:
رسانه همان پیام است.
تبلیغات، برترین شکل هنر در قرن بیستم است.
ما به سمت آینده رانندگی می کنیم اما در تمام مسیر، نگاهمان به آیینه ای خیره است که تصویر پشت سر را نشان می دهد.
در این سفینه ی فضایی به نام زمین که در آسمانها معلق است، مسافر نداریم. همه جزو تیم پرواز هستیم.
بسیاری از مفروضات ما، طول عمری بیشتر از عمر مفیدشان داشته اند.
تلویزیون، بیرحمی جنگ را به اتاقهای نشیمن ساکت و آرام در خانه های ما وارد کرد. ویتنام در میدانهای جنگ شکست نخورد. در اتاقهای نشیمن آمریکایی باخت.
حمل و نقل عمومی شکست خواهد خورد. چون در آینده خودروی شخصی تنها محلی خواهد بود که میتواند تجربه ی تنها بودن و فکر کردن را فراهم کند.
نشر هر مطلبی، تجاوز خودخواسته به حریم شخصی خودمان است.
«عکس»، هدف از مسافرت را وارونه کرده است. قبلاً مسافرت میکردیم تا جاهای ناشناخته و ناآشنا را ببینیم و امروز مسافرت میرویم تا چیزهایی را که در عکسها با آنها آشنا شده ایم، از نزدیک ببینیم.
خودرو، پوشش جدید ماست. درست مانند لاک برای لاک پشت. پوششی برای محافظت و برای تهاجم. برای انسان شهری جدید.
هر چه بانکهای اطلاعاتی، در مورد ما اطلاعات بیشتری ذخیره کنند، سهم کمتری از «وجود داشتن» به ما میرسد.
در اختیار قرار دادن نقطه ای برای دیدن بهتر جهان، اگر با درک و بینش همراه نباشد، یک امکان لوکس خطرناک است.
تبلیغات در قرن حاضر، شکل دیگری از همان هنر غارنشینان است.
اگر به آن باور نداشتم، آن را نمیدیدم.
حاکمان امروز، نه با حزب حکومت میکنند و نه با مشت. آنها به محقق بازاریابی تبدیل شده اند و گله گوسفندان خود را به سمت آسایش و تجربه مطلوب، میرانند.
هنر در نگاه من، مانند یک سیستم هشدار خطر از راه دور است. به فرهنگ مستقر امروز می گوید که قرار است در آینده چه بر سر آن بیاید.
به هر حال، چه مانند مدافعان مارشال مک لوهان، او را پیامبر پیشگوی عصر نوین بدانیم و چه مانند منتقدانش، او را فردی ماهر در بازی با کلمات توصیف کنیم، بر اساس آنچه امروز در دست ماست، نوشته های این فیلسوف رسانه کانادایی، به طرز شگفت انگیزی جلوتر از زمان اوست.
مارشال مک لوهان سه دهه قبل از شکل گیری اینترنت به عنوان یک شبکه عام جهانی، به وجود آمدن چنین شبکهای را پیشبینی میکند و میکوشد اثرات به وجود آمدنش را تحلیل کند.
ادامه مطلب ...
سال اول، شماره چهارم، پاییز 1389، صفحه 179 ـ 200
Ma'rifat-i Farhangi Ejtemaii, Vol.1. No.4, Fall 2010
غلامرضا پرهیزکار*
چکیده
بودریار که در آثار اولیه خود در مرحله گذار از مارکسیسم قرار دارد، توصیف روشن و کارآمدی از جامعه مصرفی به عنوان ویژگی مهم سرمایه داری جدید ارائه میدهد. او پس از مجهز شدن به مفاهیم و نظریات مربوط به تکنولوژی و جامعه مصرفی و با آغاز عصر اطلاعات، به سراغ آن میآید تا آن را در ارتباط با مفاهیم پیشین تحلیل کند و نتیجه ترکیب عملی تکنولوژی، جامعه مصرفی و عصر اطلاعات، او را به مشاهده جامعه جدیدی میکشاند که عدهای آن را پُست مدرن نامیدهاند. بودریار الگوی کامل این جامعه را آمریکا میداند و تلاش میکند به کمک مفهوم مهم خود، یعنی حاد واقعیت و نیز توجهش به تکنولوژیهای جدید، رسانهها و توده به توصیف وضع جدید پیش آمده یا در حال وقوع بپردازد. این مقاله، ضمن نگاهی توصیفی به سیر تحول اندیشه بودریار، به مفهوم کلیدی اندیشه او یعنی حاد- واقعیت پرداخته، سپس به تصویری که وی از رسانه و فرو پاشی معنی و زایل شدن امر اجتماعی و نهایتاً شکل گیری توده بر اساس مفهوم حاد- واقعیت ارائه میدهد، توجه شده است. سرانجام، بارویکردی انتقادی برخی دیدگاههای وی مورد بازخوانی قرار گرفته است.
کلید واژهها: جامعه مصرفی، حاد واقعی، رسانه، معنی، توده.
ژان بودریار1 به عنوان یکی از شخصیتهای پست مدرنیسم، با مارکسیسم شروع کرد. تجربه وی از شورش ماه مه 1968 فرانسه زمینه خوبی برای احساس نیاز به تجدید نظر در دستاوردهای مارکسیسم برایش فراهم ساخت. هرچند در آن دوره، آغاز با مارکس، انتقاد ازمارکس و عبور از او به یک مد تبدیل شده بود2 همچون همان مراسم آیینی بلوغ برای نوجوانان برخی قبایل که اینک افراد اندیشمند برای اثبات توانایی علمی خود، باید عبور از مارکس را به دیگران نشان دهند. اندیشهها و نوشتههای بودریار حتی در آخرین آثارش نیز به نوعی متأثر از مارکسیسم باقی ماند؛ بدین گونه که مفاهیمی ضد مارکسیستی ارائه کرد. توجه به شیوه مصرف (نشانه ها) به جای شیوه تولید، عرضه تصویری جدید از توده، جدایی توده از روشنفکران و عدم امکان نفوذ در تودهها و مهیا سازی آنها برای انقلاب و...، از جمله توجهات ضد مارکسیستی وی میباشد. دیدگاههای بودریار را میتوان خوانشی مارکسیستی مربوط به ما بعد دوران صنعتی و عصر اطلاعات به حساب آورد. بودریار برای این خوانش جدید از ساختارگرایی و نشانه شناسی و همچنین دیدگاههای مک لوهان استفاده کرد. سلطه رمزگان بر زندگی بشر، از کلیدی ترین ابزارهای مفهومی مورد توجه بودریار است. شاید روشن ترین شاخصه دوران پست مدرن از منظر بودریار را باید همین ویژگی رمز گونگی آن قلمداد کرد. البته بودریار از واژه پست مدرن کمتر استفاده کرده است.
روش تحقیق در علوم اجتماعی
ریمون کیوی، لوک وان کامپنهود
ترجمه: دکتر عبدالحسین نیک گهر
مرحله پنجم:
مشاهده
صفحه 185 تا 207
ص 185
از سیزده نقشی که در پرسش اول پیشنهاد شده است، شش تای اول با و مدیریت تحکم آمیز مناظر است، و هفت تای دوم بیشتر با سبک مدیریت مشارکتی، درجه احساس سهولت یا دشواری در ایفای آنها به منزله شاخص توانایی اداره روابط انسانی ملاحظه شده است.
در مرحله بعدی نشان خواهیم داد چگونه شاخص کلی index/ indice اندازه گیری این توانایی را محاسبه کنیم. بار دیگر خاطر نشان می کنیم در وقت جمله بندی پرسش ها و تدوین پرسشنامه است که محقق باید پیش بینی کند چه استفاده ای از پاسخ ها خواهد کرد و در نتیجه پاسخ چه صورتی باید داشته باشد تا اطلاعات حاصل از آن در مرحله تحلیل داده ها، قابل پردازش باشد.
مؤلفه ۴: یگانگی با هنجارها و رعایت قواعد بازی
برای همکاری کردن در جهت تحقق هدف ها، داشتن منابع مفید و به رسمیت شناخته شده ( مؤلفه های ۱ تا ۳) کافی نیست، بلکه باید بتوان آنها را مطابق هنجارها و قواعد مستقر برای تأمین انتظام فعالیت ها و تحقق هدف ها به کار گرفت. البته، رعایت پارهای از مقررات یا همنوایی با انتظارات مدیریت می توانند به عنوان شاخص در نظر گرفته شوند. اما از این راه، تعیین شاخص ها کاری بس دشوار و پیچیده خواهد بود. راه عملی تر دیگر و به مراتب ساده تر و پوشیده تر، راهی است که در زیر شرح می دهیم.
در هر همکاری قواعدی وجود دارد که صریح تر و دقیق تر از بقیه هستند. در برابر چنین وضعیتی هریک از طرف های همکاری بر حسب اهمیتی که برای کار قایل است می تواند موضعی بین دو حد نهایی اختیار کند: یا رعایت خشک و خالی قواعد را در پیش گرفته و به حداقل همکاری اکتفا کند؛ یا این که از حدود مقرر فرا گذشته و حداکثر همکاری را برای نیل به اهداف بنگاه به عمل آورد. در جریان بررسی مقدماتی، کارکنان عالی رتبه و اعضای مدیریت بنگاه بارها به این گرایش حداکثر به عنوان وسیله تفکیک کادرهای «واقعی» از سایرین اشاره کرده بودند. علاوه بر این، آنان ساعت اضافه کاری بدون دستمزد و روزهای مرخصی سپری شده در کارخانه را نشانه های بارزی از تعلق خاطر