مطالعات فرهنگی و رسانه
مطالعات فرهنگی و رسانه

مطالعات فرهنگی و رسانه

رسانه رسانه

درس جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی


درس جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی


مفهوم مدیوم « Medium » یا وسیله ارتباطی که جمع آن مدیا است کلمه ای است لاتین و معنای آن بطور کلی جریان انتقال از طریق وسایل ارتباطی است .

مس مدیا « Mass Media » عبارت است از آن وسیله  ارتباطی که مورد توجه جماعت کثیری می باشد .

اصطلاح وسایل ارتباط جمعی شامل ان دسته از وسایلی می گردد که در تمدن جدید بوجود آمده و مورد استفاده هستند .

ویژگی اصلی آنها قدرت و توانایی زیاد و شعاع عمل وسیع است . از جمله این وسایل می توان به تلویزیون ،  رادیو ، سینما و روزنامه ها و غیره اشاره کرد .

ژرژ گورویچ  تعریفی از جمع ، اجتماع و جماعت ارائه می نماید بدین گونه که واژه جمع مربوط به دسته ای است که درجه پیوستگی آنها با یکدیگر ضعیف است . جمع به عنوان نوعی تظاهر جامعه پذیری عمومی در گروههای جدای از هم که به صورت عامه مردم هستند تجلی میکند . در این شرایط ظهور ضعیف ترین درجه از پیوستگی اجتماعی کاملا طبیعی است . اجتماع عموما در گروههایی مشاهده میشود که سازمان یافته اند و دارای نثشهای معینی هستند . جماعت از نظر درجه پیوستگی و هوشیاری اعضاء در حد بالایی قرار دارد و تنها در جوامعی به چشم می خورد که در حالت بحران یا هیجان شدید هستند .

انواع ارتباط

 


   

ارتباط را میتوان با توجه به چگونگی ایجاد آن به دسته های مختلفی طبقه بندی نمود :

1-   ارتباط مستقیم و شخصی : ارتباطی است که بدون واسطه بین شخص پیام دهنده و شخص پیام گیرنده ایجاد میشود . در این نوع ارتباط پیامها مستقیما بین دو طرف مبادله میگردد . اینجاد ارتباط با دیگران از طریق بیان شفاهی ، خنده یا اشاره جنبه شخصی و مستقیم دارد . چنین ارتباطی رو در رو است و دو طرف میتوانند افکار و مقاصد خود را مبادله کنند .

2-    ارتباط غیر مستقیم و غیر شخصی : در جوامع پیشرفته انسانی که تعداد افراد بیشتری در شهرها و کشورهای مختلف زندگی میکنند برای تماس و گفتگوی متقابل چهره به چهره امکانی وجود ندارد ، در نتیجه از راههای دور و به طور غیر مستقیم و با واسطه با یکدیگر در تماس هستند . در چنین شرایطی بیان کتبی و چاپی جانشین بیان حضوری  و شفاهی میگردد . پیام ارتباطی که در تماس رو در رو جنبه لفظی یا اشاره ای دارد و از دو عنصر اصلی ارتباط ، گوینده و شنونده یا بیننده مجزا نیست از این دو عنصر جدا میشود و به نوشته دستی یا چاپی واسطه ارتباط غیر مستقیم قرار می گیرد و از این طریق نامه، کتاب یا روزنامه انتقال می یابد این دو ارتباط با واسطه می باشد و جنبه شخصی ندارد .

3-    ارتباط جمعی: ارتباط غیر مستقیمی است که از طریق مطبوعات پر تیراژ و مخصوصا و سایل ارتباطی نوین نظیر رادیو و تلویزیون بین گروههای وسیع انسانی ایجاد میگردد ، ارتباط توده ای یا جمعی نامیده می شود . و در شهرها و کشورهای گوناگون به صورت گروههای انبوه زندگی میکنند پدید می آید . باید در نظر داشت ارتباطاتی که از طریق رادیو و خصوصا تلویزیون در جوامع توده وار برقرار می شود . از یک جهت جنبه مستقیم دارد زیرا بیان گوینده رادیو فوری و مستقیم به گوش شنوندگان میرسد و بینندگان تلویزیون نیز با دیدن افراد بر روی صفحه گیرنده بلافاصله ارتباط مستقیم برقرار میکنند اما ارتباط چهره به چهره را نداشته و یکسویه میباشد . ارتباط مستقیم رادیویی و تلویزیونی ارتباطی است یک طرفه و در جریان آن گوینده و شنونده یا نمایش دهنده و بیننده یکدیگر را نمی شناسند و تمی توانند نسبت به گفتار یا بیان هم عکس العمل مستقیم نشان دهند .

ارتباط مستقیم صمیمانه ترین و کامل ترین نوع ارتباطات فکری انسان است و تمام انواع دیگر ارتباطات فکری مانند گفتاری ، رادیویی و تلویزیونی برای برقراری تماس با افراد تنها جایگزین این شکل اصلی ارتباط هستند . 

ویژگی : ارتباط مستقیم از لحاظ وسعت مکانی و زمانی محدود است . این گونه ارتباط از حیث مکان محدود به یک نوع رابطه فیزیکی نظیر لبخند ، حرکات صورت یا دست فقط از نزدیک قابل رویت هستند . تنها افراد یکه در کنارهم ایستاده اند میتوانند بدین گونه با هم ارتباط بر قرار کنند . ارتباط مستقیم بسیار فرار است و در آن امکان حفظ گفتگو و پیامها بطور کامل وجود ندارد .

در ارتباط مستقیم و غیر شخصی خصوصا در ارتباطات جمعی مهمترین خصلت ارتباط مستقم که رو در رو بودن و صمیمانه بودن آن است وجود ندارد .  در عوض در این نوع ارتباط نقایص مربوط به محدودیت مکانی و زمانی بکلی مرتفع میشود .

پیدایش خط ، اختراع چاپ ، ایجاد وسایل ارتباطی مانند تلگراف ، تلفن ، بیسیم ، فیلمهای سینمایی ، انتشار کتابها ، روزنامه ها ، مجلات و پخش برنامه های رادیویی و تلویزیونی تمام امکانات لازم برای انتقال پیامها بین افراد انسانی در سراسر جهان را فراهم نمودن . همچنین حفظ و دوام پیامها به صورت چاپی یا نوار و صفحه و فیلم در طول زمان امکان پذیر شده است .

پیدایی ارتباطات جمعی : نخستین عصر ارتباطات جمعی در حدود 1450 میلادی با اختراع چاپ آغاز میشود . در این دوره به عقیده مک لوهان روابط اجتماعی به اندیشه ها و رفتارهای انسانی همگی تحت تاثیر شدید نوشته های چاپی هستند ، به همین سبب او همه مظاهر زندگی جوامع غربی را در این عصر به عنوان کهکشان گوتنبرگ معرفی میکند . نخستین روزنامه های چاپی اروپا به تعداد نصبتا زیاد و با نظم دوره ای هفتگی ( هفته نامه ) از دهه سوم قرن 17 یعنی در حدود دو قرن پس از ایجاد صنعت چاپ بوجود آمد اگر در نظر داشته باشیم که انتشار توده گیر و نظم دوره ای کوتاه در خصلت اصلی ئوسایل ارتباط جمعی به شمار میرود باز بین زمان انتشار نخستین مطبوعات غربی تا اوایل قرن 19 میلادی که روزنامه روزانه توسعه پیدا کرد دو قرن دیگر فاصله وجود دارد . از اواخر قرن 18 بدنبال انقلاب کبیر فرانسه و گسترش اندیشه های آزادی خواهی زمینه مساعدی برای پیشرفت مطبوعات فراهم شد و بتدریج همراه با تحولات اقتصادی واجتماعی جدید نظیر صنعتی شدن جوامع، توسعه شهر نشینی ، بالا رفتن سطح زندگی ، پیشرفت آموزش و اشاعه فرهنگ . همه شرایط لازم برای انتشار روزنامه های پرتیراژ فراهم گردید . بدین ترتیب خواندن مطبوعات که پیش از آن به علل مختلفی مانند گرانی قیمت روزنامه ها و بی سوادی اکثر مردم رواج نیافته بود ، و بیشتر به صورت جمعی مورد استفاده قرار می گرفت عمومیت پیدا کرد و به صورت فردی در آمد . به همین دلیل می توان گفت ارتباطات جمعی واقعی از زمانی پدید می آید که هر فرد امکان می یابد به میل و دلخواه خود اطلاعات لازم را از طریق روزنامه ها کسب کند و مورد استفاده قرار دهد . بدین ترتیب پدیده ارتباطات جمعی با پدیده وسیع صنعتی شدن جوامع غربی  همبستگی می یابد .

روزنامه های خبری قرن 19 را معمولا آغاز گر عصر ارتباطات صنعتی می شناسند . د رمیان این روزنامه ها در فرانسه روزنامه ( مطبوعات ) به مدیریت ( امیل دوژیراردن ) که در سال 1836 با وارد کردن آگهی های تجاری به صفحات خود بهای قبلی روزنامه ها را به نصف کاهش داد و ده ها هزار تیراژ بدست آورد.

توسعه مطبوعات توده گیر در اواخر قرن 19 سرعت گرفته بوئد در سالهای پیش از جنگ جهانی اول پیشرفت فراوان پیدا کرد روزنامه پاریسی کوچک د رنخستین سالهای قرن بیستم به عنوان بزرگترین روزنامه فرانسه در جهان تیراژ خود را به 5/1 میلیون نسخه رساند . روزنامه های بزرگ پر تیراژ غربی را می توان آغاز گر گسترش همه جانبه وسایل ارتباطی نوین در آغاز قرن بیستم دانست . پس از جنگ جهانی اول رادیو نیز به سرعت رو به توسعه گذاشت ، گسترش رادیو در سال 1935 در کشورهای پیش رفته غربی به جایی رسید که این وسیل ارتباطی نیز مانند مطبوعات خبری وارد مرحله مصرف فردی گردید .

تعداد شنوندگان رادیو در سال 1926 در حدود 50 میلیون بود و در سال 1935 به 190 رسید و در سال 1960 از مرز 335 میلیون نفر تجاوز کرد اما باید در نظر داشت که توسعه فرستنده های رادیویی با توسعه اقتصادی ارتباط نزدیک دارد در عین حال نباید فراموش کرد که صاحبان صنایع رادیو سازی برای بدست آوردن بازار وجود گیرنده های خود در تاسیس فرستنده های رادیویی در بعضی از کشورهای غربی پیش قدم بوده اند و این فرستنده ها  بوسیله سرمایه داران خصوصی بوجود آمده اند .

صنعت سینما نیز که در اوایل قرن بیستم پدید آمده بود در فاصله دو جنگ جهانی در کشورهای صنعتی توسعه سریع یافت و این وسیله ارتباطی مانند روزنامه ها و رادیو ها استفاده کنندگان فراوان پیدا کرد .

وقوع جنگ جهانی دوم پیشرفت این وسیل را متوقف نمود و از توسعه تلویزیون نیز که از سال 1937 وارد بازار کشورهای غربی شده بود جلو گیری کرد .

اما پس از جنگ جهانی دوم تلویزیون به سرعت در آمریکا و انگلستان ، فرانسه و آلمان غربی رو به گسترش نهاد تا جایی که این وسیله ارتباطی مانند رادیو در مدتی کمتر از 20 سال به سطح مصرف فردی رسید و اکثر کانونهای خانوادگی را در برگرفت . 

تفاوت ارتباطات جمعی و ارتباطات سنتی

1-    غیر شخصی بودن و یکنواخت بودن پیامهای ارتباطات جمعی : انتقال جمعی پیامها از طریق وسایل فنی جدید با هر گونه ارتباط مستقیم و هر گونه انتقالی که مستلزم تماس چهره به چهره پیام دهنده و پیام گیرنده باشد مغایر است . اما ارتباطات سنتی ارتباطاتی هستند که به طور مستقیم بیت انسانها بر قرار می گردند و چون برای اشاعه آنها از تکنیکهای تکثیر کننده و توسعه دهنده نظیر رادیو ، سینما و تلویزیون و مظبوعات پر تیراژ استفاده نمیشود  این نوع ارتباطات معمولا بین افراد یک گروه نصبتا کوچک محدود می ماند . به همین دلیل جلسات سخنرانی ، نمایش ، تاتر و کنسرت که همگی در حضور افراد برگذار می شوند از قلمروی ارتباطات جمعی خارج می گردند . علاوه بر این تکنیک های ارتباط جمعی انتقال یک پیام واحد را به تعداد بسیار زیادی از افراد  و در زمان واحد امکان پذیر میسازد و تعداد افراد پیام گیرنده به هیچ وجه پیام منتقل شده را دگرگون نمی سازد . اما در ارتباطات سنت یکنواختی و ثبات وجود ندارد و اطلاعاتی که بر اثر برخوردهای مستقیم افراد به صورت شایعه به دیگران منتقل می شوند در جریان انتقال دچار تحریف و دگرگونی میگردند. زیرا اطلاعاتی که به طور شفاهی در جریان گفتگوهای چهره به چهره بین افراد انتقال می یابند فوق العاده فرار و بی ثبات هستن و به تدریج که از فردی به فردی دیگر منتقل می گردند قسمتهایی از آنها فراموش و قسمتهایی به آن افزوده میشوند.

2-    نهادی بودن ارتباطات جمعی : ارتباطات سنت یکه رو در رو و مخصوص یک گروه نسبتا محدود هستند اصولا به طور خو به خود صورت می گیرند و اغلب از برخوردهای تصادفی افراد با یکدیگر ناشی میشود در چنین وضعی به علت نبود تکنیک های ارتباطی افراد در موقعیت های مختلف نظیر مبادلات اقتصادی و تجمعات مذهبی اطلاعات خو را از طریق دهان و گوش به یکدیگر منتقل میسازند . بر خلاف ارتباطات سنتی تکنیکهای ارتباط جمعی به طور ارادی و عمدی در چهارچوب نهادهای خاص اجتماعی کار خود را دنبال میکنند . موسسات مطبوعاتی ، فرستنده های رادیویی ، و تلویزیونی و استودیو های سینمایی از این نهاد ها به شمار می رود .

موسسات ارتباط جمعی به تمام معنی نهادهای اجتماعی هستند زیرا همه آنهابه موجب اصول معینی ( که با توجه به زمان و مکان و نظامهای سیاسی تفاوت پیدا میکنند ) سازمان یافته اند این موسسات دارای تجهیزات مادی مختلف می باشند و در اداره آنها افراد متخصص گوناگون با یکدیگر همکاری می کنند .

3-    وابستگی ارتباطات جمعی به سایر عناصر زندگی اجتماعی : همانگونه که گفته شد توسعه مطبوعات با پیشرفت سواد آموزی و تحصیلات مدرسه ای رابطه نزدیک دارد . گسترش رادیو و تلویزیون نیز به سطح زندگی جامعه وابسته است . ارتباطات جمعی با نهادهای مخصوص خود علت و معلول توسعه یافتگی می باشد . اولا ارتباطات جمعی معلول توسعه یافتگی هستند زیرا گسترش این نوع ارتباط به چگونگی آموزش بستگی دارد . توسعه ارتباطات جمعی بدون توسعه اقتصادی امکان پذیر نیست چون تنها در شرایط توسعه یافتگی اقتصادی است که جوامع میتوانند صنایع مخصوص تولید دستگاههای فرستنده و گیرنده رادیویی و تلویزیونی ایجاد کنند و وسایل ارتباطی نوین را در اختیار گروههای وسیع اجتماعی بگذارند . ثانیا ارتباطات جمعی از علل توسعه یافتگی نیز بشمار میروند چون اگر وسایل ارتابط جمعی را برای کشورهای توسعه یافته و همچنین کشورهای توسعه نیافته نتوان از ابزرا ممتاز توسعه بشمار آورد حداقل می توان آنها را از عوامل توسعه یافتگی و صنعتی شدن شناخت

جوامع توده وار و وسایل ارتباطی جدید : مهمترین مشخصات جوامع توده وار معاصر شامل :

1-فراوانی جمعیت     2- توسعه شهر نشینی           3- گوناگونی حرفه ها و فعالیتهای انسانی    4- دگرگونی روابط اجتماعی  5- گسترش وابستگی ها و اهمیت یافتن افکار عمومی می باشد .

1-   فراوانی جمعیت : از اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 تحت تاثیر پیشرفتهای اجتماعی و اقتصادی جمعیت جهان رو به افزاریش گذاشته است ، از اوایل قرن 20 سرعت این افزایش بیشتر شده است . و  در کشورهای عقب نگه داشته شده نیز جمعیت با سرعت زیاد و در حال افزایش است . تاریخ نویسان معتقدند جمعیت دنیا در ابتدای عصر مسیحیت 250 میلیون نفر بوده است و چند هزار سال طول کشیده است تا جمعیت جهان از 100 میلیون نفر به این تعداد برسد .

درسال 1950 جمعیت جهان 2400 میلیون نفر.

درسال 1970 به 4000 میلیون نفر

رسید که در حدود 3/1 آنها در کشورهای صنعتی و 3/2 در کشورهای توسعه نیافته زندگی میکنند . نصبت جمعیت جهان در کمتر از 5/1 ارازی قابل کشت زندگی می کنند و کشاورزی تنها منبع درآمد آنان است . بهبود وضع تغذیه و گسترش بهداشت و کاهش میزان مرگ و میر از مهمترین عوامل این رشد بوده اند .

2-   گسترش شهر نشینی : افزایش جمعیت جهان با پدیده توسعه شهر نشینی رابطه مستقیم دارد ، سیر تصاعدی جمعیت بیشتر در شهرهای بزرگ صورت میگیرد در حالی که در گذشته بیشتر جمعیت در روستا ها ساکن بودن . افزایش جمعیت شهر نشین ایران در 40 سال اخیر بسیار چشمگیر بوده است به طوری که همچنان از تعداد روستا نشینان کاسته و بر تعداد کل جمعیت شهر نشینان افزوده میگردد . افزایش سریع جمعیت تهران و شهرهای بزرگ ، مراکز استانها ناشی از این پدیده میباشد . این مقوله شامل شهرهای اقماری شهرهای بزرگ نیز میباشد ( مثلا کرج ) یکی دیگر از آثار تمرکز و تجمع روز افزون افراد در شهرها افزایش فعالیت افراد در بنگاهها و موسسات و سازمانهای خصوصی و عمومی است .

3-   گوناگونی شرایط حرفه ای : تقسیم کار و رونق صنایع سبب تنوع فعالیتهای انسانی میشود . باید در نظر داشت به تدریج که شکل زندگی جامعه دگرگون می شود طبقه بندی گروههای اجتماعی نیز تغییر می کند و طبقات جدید مانند کارگر ، صنعتگر ، کارمند ، متخصصان فنی و امثال آنها جانشین طبقات قدیمی مالک و کشاورزی می گردند و در سلسله مراتب اجتماعی اهمیت بیشتری کسب می کنند . یکی از نتایج مهم ظهور طبقات نو تشکیل گروههای حرفه ای و صنفی مختلف و متنوع مانند کارمندان دولت ، کارگران ، کارکنان مشاغل آزاد ، صاحبان حرفه های صنعتی و بازرگانی که افراد بی شماری را در بر میگیرد . این گروههای متعدد اجتماعی هر کدام شیوه زندگی متفاوتی دارند . منابع مادی یکسان ندارند ، از لحاظ سواد ، فرهنگ و ارمانهای اجتماعی از یکدیگر ممتاز می باشند . بنابر این ایجاد ارتباط بین این گروههای متعدد انسانی از مهمترین مسائل اجتماعی به حساب می آیند . که اینمهم بر عهده وسایل ارتباطی نوین نهاده شده است که در هر لحظه با جامعه و گروههای آن هماهنگی داشته باشد و خواستها و نیازهای آنان را تامین نماید .

4-   دگرگونی روابط اجتماعی: به عقیده « تونیس » جامعه شناس آلمانی دو نوع گروه انسانی در دنیا وجود دارند . گروهی که ( اجتماع نامیده می شوند و گروهی که به جامعه معروف است ) . خصلت مهم اجتماعی آن است که اعضای تشکیل دهنده آن دارای روابط طبیعی باشند و شخصا یکدیگر را می شناسند ، بهتری نماینده این گروه خانواده و قبیله است و برعکس آن گروههای انسانی هستند که به جای همبستگی طبیعی و شخصی هدف معینی را دنبال می کنند و از طریق یک سازمان خاص به هم نزدیک می گردند . جامعه را تشکیل می دهند .

دورکیم در کتاب تقسیم کار اجتماعی دو گروه را متمایز می داند ف گروهایی که دارای همکاری و تعاون شخصی هستند و اعضای آنها تمایزات بسیار کمی دارند . بین این افراد این گروهها تماس مستقیم وجود دارد و به همین دلیل تمایل آنان برای همکاری بسیار زیاد است اما بر عکس اعضای گروهایی که وظایف اجتماعی خاص دارند مانند یک ارگانیسم زنده هر کدام کار مخصوص خود را انجام می دهند .

چارزکولی جامعه شناس امریکایی در کتاب خود نام طبیعت انسان و نظم اجتماعی دو گروه ابتدایی و ثانوی را از هم تفکیک می کند در گروههای ابتدایی روابط افراد مشخص و مستقیم است به همین جهت نصبت به یکدیگر احساس همبستگی و نزدیکی میکنند . اما در گروههای ثانوی روابط جنبه غیر شخصی و غیر مستقیم دارند زیرا تعداد افراد گروههای ثانوی بسیار زیاد است و این افراد به علت فراوانی اعضای گروه و دوری فاصله محل زندگی یا کار امکان بر قراری روابط مستقیم ندارند و ناچارند برای مبادله اطلاعات و تمایلات و مقاصد خود از وسایل ارتباط غیر مستقیم مانند نامه ، کتاب یا روزنامه استفاده کنند . در گروههای اولیه از آنجایی که همه افراد یکدیگر را می شناسند ، روابط آنها عاطفی و صمیمی است علاوه بر این رهبران چنین گروههایی شناخته شده هستند ، کنترل اجتماعی بر اعضای گروه بسیار شدید است و میتوان گفت که هر فرد توسط دیگران تحت نظارت قرار می گیرد بدون تردید در چنین گروهایی نیازی به ارتباطات گسترده و انتشاراتی و تبلیغاتی وجود ندارد . در حالی که در گروههای ثانوی بدون وجود وسایل ارتباطی افراد از یکدیگر و از اتفاقاتی که در طول روز در سطح جامعه ، کشور و جهان می افتد مطلع نمی گردند .

5-   افزایش وابستگی های......... : در جوامع وسیع کنونی بر خلاف جوامع کوچک اولیه بین افراد جامعه هیچ نوع ارتباط مستقیمی پدید نمی آید . در این گونه زندگی ماشینی هر یک از افراد وظیفه اجتماعی خاصی بر عهده دارد و به منزله ابزارها و پیچ و مهره های چرخ بزرگ جامعه در تحرک و فعالیت می باشد . این نوع زندگی سبب میشود که فرد خود را در میان جمعیت کثیر همشهری ها ، همسفر ها و یا هم حرفه ها تک و تنها احساس کند . و اگر وسیله وجود نداشته باشد که او را از این تنهایی رها سازد  و با دیگران پیوند دهد ادامه زندگی برای او طاقت فرسا می گردد . در جوامع صنعتی تقسیم کال ، پایه و اساس زندگی جمعی می باشد . بدون منافع واحد . و چون منافع اجتماعی مقدم بر منافع فردی است بسیاری از اعضا گروهها برای تامین منافع فردی خود در قالب جمعیت و اتحادیه های حرفه ای با هم متحد میشوند و از طریق این گونه گروههای رابط ، با دولت ارتباط برقرار میکنند .

6-   روابط جدید فرد و دولت و اهمیت افکار عمومی : در جوامع قدیم فاصله احتمالی فرمان روایان و فرمان برداران بسیار زیاد بود و عقیده افراد در وضع حکومت تاثیری نداشت و هر آنچه که حکومت تصمیم می گرفت مردم مجبور به اطاعت بودند اما د رجوامع جدید به دلیل رسوخ نظام دموکراسی همه مردم میتوانند در وظایف حکومتی شرکت کنند در این جوامع سلسه مراتب اجتماعی ناشی از شایستگی فردی است . و معمولا هر کسی کاردانی و مهارت بیشتری دارد مقام بالاتری را کسب خواهد کرد با اهمیت روز افزون افکار عمومی در اعمال قدرت سیاسی رهبران دولتی برای جلب همکاری مردم بیشتر به تمایلات آنها توجه می کنند همچنین فرمانروایان برای پاسخگویی به آرمانهای عمومی شرایط و امکانات مساوی در اختیار مردم می گذارند پیشرفت فنی و تحولات فکری جدید امکان انتخاب رابرای افراد بیشتر نموده است . در این  جوامع انتشار مداوم و منظم اخبار و افکار در میان تمام افراد جامعه باید در جهت اجتماعی منتشر شود و فرد روش زندگی خور را با آن انطباق دهد اما انتشار اخبار و افکار بین افراد و دولت باید به صورت عمودی و دو جهتی یعنی از بالا به پایین ( دستورات حکومت کنندگان و حکومت شوندگان ) واز پایین به بالا ( پیشنهادهای حکومت شوندگان به حکومت کنندگان ) صورت پذیر تا ارتباط دولت و افکار عمومی حفظ شود و تصمیمات دولتی با خواستهای عمومی همانگ گردد .

در علوم اجتماعی عده ای از افراد که برای رسیدن به هدفی  معین اقدامات متقابلی انجام میدهند گروه اجتماعی نامیده میشوند. گروههای اجتماعی بر اثر کنشهای متقابل تحرک پیدا میکنند و اعضای آنها در یکدیگر نفوذ میگذارند  و به هم وابسته می شوند و یگانگی پیدا میکنند از هماهنگی و تجانسی که بدین ترتیب در رفتار اعضای گروه ظاهر میشود ، رفتار مشترک گروهی پدیدار میگردد . نوعی از رفتار گروهی که جنبه عاطفی شدید دارد و برکنشها و واکنشهای متقابل استوار است به رفتار جمعی معروف  است . گروهی که دارای رفتار جمعی است ، جمع نامیده میشود . جمع انواع فراوان دارد که مهمترین آنها انبوه خلق ، همگان و توده است .

الف . انبوه خلق : به عقیده گوستاولوبون انبوه خلق اجتماعی از افراد مختلف است بدون توجه به شغل ، ملیت یا جنسیت . صرف نظر از چگونگی تصادفها و پیشامدهایی که باعث تجمع آنها میشود این گروه متراکم دارای خصوصیات جدیدی است که با خصوصیات شخصی هر کدام از افراد تشکیل دهنده آن بکلی متفاوت می باشد . جدای از این که این افراد چه سبک زندگی داشته باشند همینکه به انبوه مبدل شدند نوعی روح جمعی در آنها پدیدار میگردد . این روح وادارشان میسازد طوری احساس و فکر و عمل داشته باشند که با احساس و فکر و عمل آنها هنگامی که تنها هستن فرق دارد بنابر این انبوه خلق تنها مجموعه یا میانگین افرادی که آن را تشکیل میدهند نیست بلکه ذاتی جداگانه است .  به عقیده لوبون سه چیز علت پدیده رفتار انبوه خلق است :

1-    احساس قدرت شکست ناپذیری : که انبوه خلق را ابتدایی تر میسازد و توجه به مجازات و ترس از مجازات را در اوتضعیف میکند .

2-    پدیده سرایت و تقلید

3-    تلقین پذیری زیاد از حد.

این عوامل سبب میشود که انبوه خلق به صورت موجودی خاص کم هوش تر و خطر ناکتر درآیند عموما 4 نوع انبوع خلق از هم تفکیک میگردد :

1-   انبوه خلق اتفاقی : هر گاه بر اثر یک حادثه یا برگزاری مراسمی خاص افراد کوچه و بازار دور هم جمع شوند انبوه خلق اتفاقی پدید می آید مانند جمعیتی که هنگام تصادف یک اتومبیل یا زمان رژه و آتش بازی در خیابانها مشاهد میگردند .

2-   انبوه خلق قراردادی : انبوه خلقی که زمان ورود شخصیتهای سیاسی یا گروههای هنری یا ورزشی در محل ورود یا مسیر آنان تجمع می کنند .

3-   انبوه خلق نمایشی : مردم شناسان آمریکایی نام انبوه خلق رقص گرا را بر آن گذاشته اند که در برخی تجمعات خاص پدید می آید مانند مراسم برخی از فرقه های مذهبی که ضمن آن نوعی از خود بیخودی در افراد ایجاد میشود حرکات بدنی گوناگون و گاهی اعمالی مانند گریه زاری و حتی خود زنی صورت میپذیرد .

4-   انبوه خلق فعال : هر برت بلومر چند مرحله را برای تشکیل انبوه خلق فعال قائل است ، به عقیده او در آغاز فقط حادثه ای توجه فرد را جلب میکند و یک حالت کشش فکری در او ایجاد میشود بدین ترتیب حادثه توجه افراد مختلفی را که در حوزه تحریک آن قرار دارند در خود متمرکز میسازند و سبب تجمع آنان میگردند . بزودی کشش فکر ی هر فرد به دیگران منتقل میشود و متقابلا در میان همه افراد یک نوع احساس محرک پدید می آید که آثار آن روی هم انباشته میگردند . سپس در اثر این هیجان افراد کنترل شخصی خود را از دست میدهند تحت تاثیر دیگران قرار میگیرند ، رفتار خود به خود و ناخودآگاه پیدا میکنند و آمادگی می یابند که همه با هم مانند یک واحد جمعی اقدام کنند .

5-   عامه همگان : به عقیده کابریل تارد همگان یا عامه بییش از هر چیز مانند یک اجتماع معنوی جلوه میکنند که تاثیر متقابل اندیشه های هر کدام از اعضاء در آن یک نوع کنش دورا دور بوجود می َآورد به عبارت دیگر افراد عضو همگان بر خلاف انبوه خلق از لحاظ فیزیکی از یکدیگر جدا هستند و همبستگی جمعی آنان فقط جنبه  معنوی و فکر ی دارد به همین سبب همگان را جمع نامجاور می نامند تفاوت انبوه خلق و همگان فقط یک مسئله کمی نیست و بر مبنای چگونگی ارتباط هم نمی توان این دو را از یکدیگر متفاوت دانست بلکه تفاوت اساسی آنها را باید در شکل و آثار کنش متقابل جستجو کرد . جامعه مانند فرد تحت تاثیر تحریک ها و گرایش های کوچک متعددی است که در یکدیگر نفوذ میگذارند و یک گرایش کلی تر که در بر گیرنده تمام افراد گروه است ایجاد میکند این گرایش در انبوه خلق جنبه غیر منطقی دارد در حالی که در مورد همگان در میان محرکهای مختلف عامل اندیشه و تامل به خودنمایی می پردازند .

بدین طریق .............. بر اساس........ رابطه بین افراد بر اساس مباحثه و استدلال استوار است بر این مبنا تمایلات مختلف با یکدیگر برخورد می کند ، بر هم نفوذ میگذارند ، دگرگون میشوند و سرانجام قالب نهایی خود را انتخاب میکنند بدهی است همگان به تناسب نوع مسائل اجتماعی ، چگونگی مطرح شدن و به بحث کشیده شدن مسائل ، طرز برخورد عقاید و همچنین وضع کلی جوامع انواع مختلف پیدا میکند و از این لحاظ باید بین جوامع سنتی و جوامع صنعتی تفاوت گذاشت در جامعه صنعتی به علت محدودیت تعداد اعضاغء ، کم تفاوتی نقش افراد ، شخصی بودن روابط بین اعضاشء ، فشار اجتماعی گروه و نفوذ سنتها . تمام مسائل در چهار چوب تجربه های شخصی محدود می مانند و تمام تبالد نظرها بین فرد با فرد صورت می گیرد بدین ترتیب می توان گفت در چنین جوامعی همگان وجود ندارد شرایط جامعه صنعتی با جامعه سنتی بکلی متفاوت است ، تراکم عظیم جمعیت تمایز شدید نقشهایی اجتماعی ، غیر شخصی بودن و سازمانی بودن روابط افراد از خصایص مهم جامعه صنعتی است . ضمنا در این جوامع بر اثر گسترش اصول دمکراسی سیاسی برای مجموعه انسانها اهمیت فراوانی پدید آمده بنابر این با تکیه به آگاهی افراد نصبت به مسئولیت مشترک آنها به هر فردی حق داده میشود و حتی موظف می گردد که  در باره تمایل مسائل جامعه اظهار نظ کند . در چنین جامعه ای برای حل مسائل استفاده از تجربه های شخصی وجود ندارد .

مفهوم توده : هربرت بلومر آمریکایی سه نوع جمع را که شامل انبوه خلق و همگان و توده است از هم تفکیک میکند به عقیده او توده نیز مانند انبوه خلق دارای قواعد و آداب خاصی نیست و از رهبری نیز برخوردار می باشد او معتقد است توده از افراد جدا از هم تشکیل میشود . فرانسوا پرو معتقد است توده شامل افراد یک جمع وسیع نظیر شهر، ملت ، یا نوع انسانی است که در آن هر فرد با توجه به خصوصیتهای ابتدایی ، فطری و عمومی به حساب می آید .

مهمترین ویژگی توده بی شکلی آن است زیرا افراد عضو آن نصبت به یکدیگر روابط مستقیم ندارند به همین جهت توده با انبوه خلق متفاوت است چون در انبوه خلق افراد به سبب حضور مشترک در یک مکان و همچنین دارا بودن روابط  هیجان آمیز و تحرک های احساسی و خود بخودی یکدیگر بستگی دارند . توجه به وضع یک توده اجتماعی که در معرض پیامهای وسایل ارتباط توده ای است در شناخت جوامع به سوی توده وار شدن سیر میکنند در این جوامع بر خلاف انبوه خلقی که در گذشته برای شنیدن سخنرانی یک ناطق در میدان شهر گرد می آمدند . هر فرد جلوی دستگاه تلویزیون خود ذره ای از توده به شماره می آید .

توده معرف ضعیف ترین درجه پیوند اجتماعی و قویترین درجه فشار اجتماعی است .

تاثیر رسانه های جمعی بر روی مخاطب

مبحث تاثیرگذاری بر مخاطب از مباحث مهم و احتمالاً مهمترین مبحث جامعه شناسی ارتباط جمعی است. از ابتدا قرن بیستم تکنولوژی بسیار پیشرفته رسانه های جمعی عهده دار اطلاع رسانی و سرگرمی و تفریح افراد جامعه شد. نمایش فیلمهای سینمایی و بعدها برنامه های تلویزیونی ، برنامه های رادیویی ، وجود مجلات و روزنامه های متعدد مدنظر بوده و یکی از سوالات اساسی میزان قدرت رسانه ها و چگونگی تاثیر آنها بر افراد جامعه بود. افراد و گروه های متعدد به دلایل مختلف و از جنبه های متفاوت در پی بررسی و شناخت قدرت رسانه ها بودند. به همین دلیل از همان اوایل قرن بیستم یک سلسله تحقیقاتی در این زمینه شروع شد و تاکنون نیز ادامه دارد . از میان افراد و گروه هایی که شناخت قدرت رسانه ها برایشان بود میتوان از گروه های زیر نام برد.

1-    دولت و قانونگذار تمایل به شناخت از تاثیر رسانه بر زندگی مردم داشت تا از افراد در برابر پیامهای نامناسب رسانه ها محافظت کند و پیام های مطابق مصلحت جامعه را به مخاطب برساند.

2-    گروه دیگر صاحبان صنایع و دست اندرکاران تبلیغات (اقتصادی و سیاسی) بودند که علاقمند بودند بدانند تبلیغاتی که با هزینه های گزاف برای انواع کالاها یا کاندیداهای سیاسی صرف می کنند تا چه اندازه بر افراد جامعه تاثیر دارد . آیا تبلیغ برای کالایی خاص باعث افزایش تقاضای آن می شود؟ در صورت پاسخ مثبت به چه میزان ؟ همین سوالات در تبلیغات سیاسی هم مدنظر بود.

3-     گروه دیگری که در مورد چگونگی قدرت رسانه ها حساس بودند والدین ، معلمین و مربیانی بودند که با کودکان و نوجوانان کار می کردند. مشغله فکری آنان پس از رواج تلویزیون تاثیر این پدیده تکنولوژی بر روی کودکان و نوجوانان بود.

4-    سرانجام محققین علوم ارتباط جمعی و همچنین جامعه شناسان و پژوهشگران بودند که به بررسی تاثیر رسانه ها بر مردم علاقمند بودند .

بدین ترتیب در اکثر جوامع سوالاتی کلی درباره رسانه ها مطرح شد. آیا رسانه ها قادر به ساخت ، تغییر یا تقویت نگرشها و تفکر مردم (افکار عمومی) هستند ؟ آنها به تغییرات نگرشی و فکری اکتفا نکردند و سوالهایی در مورد ساخت ، تغییر یا تقویت رفتارهای ظاهری افراد نیز مطرح کردند مانند اینکه تا چه اندازه رسانه ها میتوانند نگرش و تفکر افراد را در مورد مسائل اجتماعی مانند گرایشهای سیاسی ، گرایش به گروه ها و افراد مختلف (قومی، نژادی) و ... تغییر دهند وافراد جامعه تا چه میزان رفتارهای خود را از طریق رسانه ها فرا می گیرند و در فراگیری رفتار بخصوص رفتارهای خشن در نمایشهای رسانه ای تصویری تاکید داشتند یا می پرسیدند نمایش صحنه هایی خاص در رسانه های تصویری مانند صحنه های جنسی و نظیر آن چه تاثیری دارد ؟

بررسیها و پژوهشهای مربوط به قدرت تاثیرگذاری رسانه های جمعی به سه مرحله تقسیم میشوند و هر مرحله تحت تاثیر نظریه های اجتماعی و روانشناسی خاصی قرار دارند که سبب جهت گیری آن مرحله شده اند. توصیف هریک از مراحل سبب می شود که اولاً روند تاریخی پژوهشهای مربوط به رسانه جمعی مشخص شود ، دوماً نشان میدهد که چگونه دگرگونیهای جامعه و همچنین تصحیح نظریه های اجتماعی – روانشناسی سبب ایجاد نظریه های جدید شده اند. مراحل مورد نظر را میتوان به شیوه توالی زمانی تقسیم بندی کرد و باید بدانیم که با ارائه زمان تنها پایان تقریبی یک مرحله و آغاز تقریبی مرحله دیگر مدنظر است . علاوه براین نباید تصور کرد که با شروع یک مرحله هرآن چه که در قبل ارائه میشد از میان رفت. درحال حاضر می توان از نظریه پردازانی که به قدرت تاثیرگذاری متفاوت رسانه ها معتقد هستند اشاره کرد .

مراحل موردنظر عبارتند از مرحله اول که از اوایل قرن بیستم با رواج فیلمهای سینمایی در آمریکا آغاز شد و تادهه 1930 به طول انجامید. شعار اصلی این مرحله رسانه قدرتمند (All- Power Media) بود. مرحله دوم که از حدود اولین دهه 1930 آغاز و تا سالهای 1960 براساس یک سلسله تحقیقات منظم آزمایشگاهی طول کشید مرحله ای بود که دارای شعار رسانه بدون تاثیر یا رسانه با تاثیر محدود (No (Limited) Effect Media) بود. مرحله سوم که از سالهای 1960 آغاز و تاکنون ادامه دارد و دارای روشهای تحقیق پیشرفته تر از دوره های قبل است دارای شعار اصلی بازگشت به مفهوم رسانه قدرتمند می باشد در قسمت بعد زمینه های فکری هرمرحله و نظریه های مربوط به تاثیرگذاری و همچنین بعضی از مهمترین تحقیقات آن توضیح داده میشود .

مرحله اول نظریه های تاثیر گذاری : رسانه قدرتمند (رادیو، مطبوعات، سینما ، از اوایل قرن 20 تا 1930)

همانطور که گفته شد این مرحله از اوایل قرن بیستم با ظهور پدیده مردمی سینما و بعدها علاقمندی فراوان مردم به رادیو آغاز شد . در این مرحله به دلیل شرایط اجتماعی خاصی که در جوامع غربی حاکم بود استفاده از رسانه ها رایج شده بود. گمان عموم بر قدرت بی حد و اندازه رسانه ها آنقدر قوی بود که معتقد بودند اگر فردی یا گروهی نظارت رسانه ها را در دست داشته باشند قادر به نظارت افراد جامعه نیز خواهند بود.

شرایط اجتماعی موثر در این دوره استفاده از رسانه ها در جنگ اول جهانی و همچنین در شرایط بین دو جنگ بود در برخی از کشورهای اروپایی در فاصله دو جنگ دیکتاتورهایی برسرکار آمدند که از رسانه ها جهت رسیدن به مقاصد خود استفاده می کردند. (فراموش نشود که در آن زمان تلویزیون نبود و منظور از رسانه ها مطبوعات ، سینما و رادیو است) بخصوص آلمان هیتلری که عملاً  حاکمیت حزب ناسیونال سوسیالیسم بر رسانه ها را تثبیت کرد و رسانه ها تنها مجاز به پخش ایدئولوژی حاکم بودند و به اهمیت بخشیدن به حکومت و قدرت کمک بسیاری کردند .

بدون انجام بررسی علمی خاصی در مورد قدرت رسانه ها اعتقاد عمومی براین بود که رسانه ها افکار عمومی را می سازند ، عادات زندگی مردم را تغییر می دهند ، حرکتهای جمعی را بوجود می آورند ، درخواستهای جدید ایجاد میکندد و ... شاید بتوان گفت که پایه و اساس چنین اعتقادی بیشتر تحیر و تعجب در برابر قدرت رسانه ها بود.

نظریه های مختلفی نیز وجود داشت که تقویت کننده این نگرش بودند . نظریه رایج جامعه شناسی این بود که افراد جامعه به صورت توده ای درآمده اند توده ای که نقاط اتکای قبلی خود مانند خانواده و همسایگان را از دست داده و در شرایط محیط ناآشنای  شهر با افراد ناشناس و گمنام به فعالیت شغلی مشابه یکدیگر می پردازند و مشابه پیچ و مهره های قابل تعویض با یکدیگر درنظر گرفته میشوند . از طرف دیگر روانشناسی نیز هنوز به وجود برخی از غرایز طبیعی مانند پرخاشگری ، طمع ، غریزه مادری و ... در افراد اعتقاد داشت . بدین ترتیب معتقد بودند که اگر رسانه ای بتواند غرایز افراد (توده) را تحریک کند آنان پاسخی مناسب با پیام خواهند داد .

در این مرحله دو نظریه گلوله جادویی و سوزن تزریقی مطرح بود که هردو معتقد به تاثیر رسانه بر افراد بودند. نظریه گلوله جادویی امروزه اعتباری ندارد اما بسیاری از مردم تا حدودی به آن اعتقاد دارند. این نظریه بر تاثیر فوری ، مستقیم و مشابه پیام رسانه بر مخاطب اعتقاد دارد. ارتباط به صورت گلوله ای جادویی درنظر گرفته میشد که به هر چشم و گوشی به شیوه ای مشابه رسوخ میکرد. خلاصه این نظریه به صورت زیر است.

گلوله جادویی:

-         افراد در یک جامعه توده ای از لحاظ اجتماعی دارای نوعی زندگی منزوی می باشند. در این نوع زندگی افراد نظارت اجتماعی محدودی بر دیگران دارند که علت آن تفاوت پیشینه زندگی آنان از یکدیگر است که سبب تفاوت در هنجارها ، ارزشها و اعتقادات افراد از یکدیگر است.

-         انسان مانند همه موجودات زنده با غرایزمشابهی متولد میشود که راهنمای او در پاسخ به محیط اطراف است.

-         از آنجا که کنشهای افراد در این شرایط دیگر براساس وابستگیهای اجتماعی شکل نمی گیرد درنتیجه غرایز مشابه راهنمای آنهاست . افراد به پدیده ها و رخدادها (مانند پیامهای رسانه ها) به طریقی مشابه پاسخ می دهند.

-         طبیعت انسانی افراد و شرایط انزوای اجتماعی آنها باعث میشود که افراد پیامهای رسانه های جمعی را به شکلی مشابه دریافت و تفسیر کنند.

-         پیامهای رسانه به مانند گلوله ای جادویی به چشم و گوشی اصابت کرده و در رفتار و تفکرات مخاطب تاثیری مستقیم ، فوری و مشابه میگذارد پس رسانه ها قدرتمند هستند.

نظریه گلوله جادویی می بایست از طریق تحقیقات تجربی تایید یا رد میشد. برخی از بررسیهای تجربی تاییدی بر این نظریه بود اما با توجه به کمبودهایی که در روش بررسی وجود داشت تردید در قابلیت تعمیم آنها وجود دارد. اشاره ای گذرا به این بررسیها میکنیم . اولاً تعداد بررسیهای تجربی آن زمان چندان زیاد نبود و محدود میشد به تعدادی بررسی در مورد تاثیر سینما برکودکان و نوجوانان. این بررسیها از جانب یک موسسه خصوصی با نام Payne Fund و سازمانی دیگر انجام شد . با کمک محققان تعلیم و تربیت ، روانشناسی و جامعه شناسی دست به تحقیق زدند. نتایج کار این سازمان تحت عنوان Payne Fund Studies در اوایل دهه 30 قرن بیستم چاپ شد.

مشهورترین و مهم ترین بررسیهای این مجموعه تحقیق هربرت بلومر بود که هدف اصلی آن نمایش تاثیر تماشای سینما بر عادات زندگی معمولی افراد مانند چگونگی لباس پوشیدن ، رفتارهای خاص و یا بر احساسات و ایده آلهای آنان یا جاه طلبی ها و وسوسه ها و درنهایت بر برنامه های زندگی و شغلی آنها بود. روش تحقیق بلومر بدین شکل بود که از 1200 نفر که عمدتاً دانشجو اما تعدادی نیز کارمند و کارگر بودند درخواست کرد که با توجه به تاثیری که تماشای فیلمهای مختلف در دوران کودکی برآنها داشت بیوگرافی خود را بنویسند. بررسی کیفی این بیوگرافیها بلومر را به این نتیجه رساند که فیلمهای سینایی منبع تقلید ، یادگیری بدون قصد و برانگیزاننده احساسات هستند. بلومر تاکید میکند که کودکان و نوجوانان بسیاری از رفتارها و الگوهای کلامی را از تصاویری که مشاهده کرده بودند فراگرفتند.

بررسی دیگری که در این مجموعه تحقیقات اهمیت زیادی داشت بررسی پیترسون و توراستون است . این بررسی در زمینه چگونگی تاثیرگذاری فیلمهای سینمایی برنگرش کودکان نسبت به پدیده های اجتماعی بود. پیترسون و توراستون از طریق نمایش فیلمهای سینمایی که درمورد پدیده های خاصی بودند سعی در سنجش تغییر نگرش کودکان کردند . نتیجه بررسی مشخص کرد که در مواردی تنها مشاهده یک فیلم خاص جهت تغییر نگرش کفایت میکرد در مواردی که مشاهده یک فیلم خاص باعث تغییر نگرش نمیشد تماشای دویا سه فیلم جهت تغییر نگرش ضروری بود. بررسیهای پیترسون و توراستون نیز تاییدی بر نظریه گلوله جادویی بودند این بررسی نسبت به تحقیق بلومر از لحاظ روشی اشکالات کمتری داشت اما امروزه از لحاظ روش تحقیق و آزمونهای آماری انتقادات فراوانی به آنها میشود درهر صورت پس از انتشار این بررسیها تاثیر بیش از حد رسانه ها بر توده ها تایید شد . و این عقیده اشاعه یافت که فیلمهای سینمایی علت و مسئول ایجاد ایده های ناپسند ، اخلاق ناپسند و رفتار ناپسند در جوانان آمریکایی هستند .(نتیجه گلوله جادویی)

مرحله دوم نظریه های ارتباطی : رسانه بی قدرت از 1930 تا 1960 (کلاپر: تنها رسانه عامل تغییر نگرش نیست بلکه ویژگیهای فردی نیز در تاثیرگذاری اهمیت دارد .)

مرحله دوم بررسی میزان تاثیر گذاری رسانه ها از حدود سالهای 1930 آغاز و با یک سلسله آزمایشها و بررسیهای تجربی تا حدود سالهای 1960 ادامه یافت . با مطالعه این بررسیها و آزمایشها جوزف کلاپر محقق مشهور ارتباط جمعی اظهار داشت وسایل ارتباط جمعی (رسانه ها) تنها علت لازم و کافی برای تاثیرگذاری بر مخاطب نیستند. یا به بیان دیگر رسانه بدون قدرت است یا رسانه قدرت تاثیرگذاری محدود دارد . رسانه عامل مهمی در دگرگونی یا تغییر نگرش و عقیده افراد نیست ، بلکه ویژگیهای فردی در تاثیرپذیری دخالت دارند. افراد جامعه پس از دریافت پیام واکنش مشابه ندارند . بلکه با توجه به تفاوتهای فردی مانند جنس ، سن ، نژاد، درآمد ، سطح سواد و ... به شیوه های متفاوت به پیام پاسخ میدهند. این نتیجه گیری حاصل 30 سال کار تجربی و بررسی روانشناسی اجتماعی بود که تحت نظر هاولند در دانشگاه ییل (Yale) از سال 1930 تا 1960 انجام گرفت. در این آزمایشها کلیه متغیرهای ارتباط مورد بررسی و سنجش قرار گرفتند و تفاوتهای فردی در تاثیرپذیری را مشخص کردند .

از طرف دیگر بررسیهای جامعه شناسی  نیز در مورد تاثیر رسانه ها انجام گرفت . هرچند که این بررسیها با فرض قدرت رسانه شروع شدند اما برخلاف تصور به نتیجه تاثیر ناچیز رسانه برافراد رسیدند و همراه با نتیجه تاثیر ناچیز رسانه بر افراد معلوم شد که افراد جامعه برخلاف نظریه جامعه توده ای در انزوای اجتماعی بسر نمی برند بلکه برعکس در گروه های اولیه (خانواده ، همسایه ، دوستان) و همچنین گروه ها ثانویه (همکاران ، گروه های مذهبی ، احزاب) قرار دارند و تاثیرپذیری افراد از گروه های اولیه و ثانویه بسیار بیشتر از رسانه هاست یعنی رسانه قدرتمند نیست. برای شناخت بهتر، هریک از رویکردها را به طور جداگانه توضیح میدهیم .

بررسیهای روانشناسی اجتماعی : (هاولند)

بررسیهای روانشناسی گروه هاولند روانشناس آمریکایی حدود 30 سال طول کشید در این بررسیها سه عامل فرستنده- پیام- گیرنده به طور مجزا بررسی شدند . روش بررسی روش آزمایش بسیار دقیق بود. در این بررسیها برای سنجش تاثیر ویژگیهای فرستنده بر تاثیرپذیری گیرنده متغیر مستقل فرستنده بود . در اثر تغییراتی که در ویژگی فرستنده ایجاد می کردند سعی کردند مشخص کنند که کدام فرستنده بیشترین تاثیر را برگیرنده میگذارد . برای این منظور منظماً ویژگی فرستنده را تغییر میدادند . مثلاً یک بار فرستنده پیام مرد بود باردیگر زن یک بار سیاه پوست یک بار سفید پوست و ... یا برخی ویژگیها مانند استاد ادبیات ، متخصص در امور خاورمیانه ، پزشک و غیره را به فرستنده پیام نسبت میدادند در آزمایشهای دیگر متغیرهای دیگر را تغییر دادند. مثلاً برای تعیین موثرترین پیام متن پیام مشابهی را از لحاظ ساختار تغییر میداند یا در مورد گیرنده با توجه به ویژگیهای فردی گیرنده عمل میکردند.

این بررسیها نیز مورد انتقاد قرار گرفتند. بیشتر انتقادها از جنبه روانشناسی اجتماعی بود. مانند انجام آزمایشها در محیط آزمایشگاهی که به ادعای منتقدان با محیط زندگی طبیعی تفاوت زیادی دارد و امکان تعمیم نتایج آن به جامعه دشوار است . ایراد دیگر استفاده بیش از حد از دانشجویان رشته روانشناسی در آزمونها بود که بازهم در تعمیم نتایج مشکل ایجاد می کند. با وجود این انتقادات باید گفت که مجموعه این بررسیها اطلاعات کاملی را در مورد ویژگی عوامل دخیل در ارتباط ارائه دادند. هرچند که در مواردی پاسخ آنها چندان مشخص نبود اما بعدها از طریق نظریها های ناهماهنگی شناخت اطلاعات این بررسیها کامل ترشد .

ویژگیهای عوامل ارتباط و اهمیت آنان در تاثیرپذیری :

 همانطور که گفتیم در این سلسله آزمایشها سعی در بررسی هریک از عوامل دخیل در ارتباط شد تا مشخص شود که تاثیر هریک از آنها چه میزان است .

-         عامل فرستنده (پیام فرست)

منظور از فرستنده فردی است که پیام را به مخاطبین ارائه میکند . اصل عمده در این بررسیها این بود که ارائه پیام از جانب فرستنده ها مختلف میتواند به نتایج متفاوتی برسد یا به عبارت دیگر در تاثیرپذیری تنها متن پیام موثر نیست بلکه ویژگیهای فرستنده نیز بسیار مهم است . فرستنده جذاب و معتبر بیشتر از دیگران تاثیرگذار است . جذابیت به معنای تشابه فرستنده با مخاطب است . به احتمال زیاد فرستنده جذاب محبوب تر از سایرین است البته تشابه واقعی میتواند باعث افزایش جذابیت فرستنده گردد. مثلاً مخاطبین جوان ، فرستنده ای مشابه خود را بیشتر می پسندند و تحت تاثیر او قرارمیگیرند . اما باید به تمایل مخاطب به شبیه شدن با فرستنده نیز توجه داشت ، یعنی تشبیه واقعی لازم نیست بلکه اگر مخاطب تمایل دارد که خود را مشابه فرستنده کند یعنی او را الگو قرار دهد دراین صورت نیز فرستنده (بدون مشابهت واقعی) برای مخاطب جذابیت خواهد داشت . مانند فرستنده هایی که دارای محبوبیتهایی در زمینه ورزش ، سینما، موزیک و... هستند .

اعتبار فرستنده معمولاً به دو ویژگی موثق بودن و تخصص او تقسیم میشود . فرستنده ای معتبر است که در زمینه مسایلی که بیان میکند تخصص داشته باشد و همچنین به موثق بودن و قابل اعتماد بودن پیام او اعتقاد داشته باشد یعنی گیرنده گمان نبرد که فرستنده با ارسال پیام سعی در دستیابی به اهدافی جهت منافع خود دارد . با توجه به عامل اعتبار فرستنده میتوان نتیجه گیری کرد که تاثیرگذاری فرستنده معتبر بیشتر از فرستنده غیرمعتبر امکان تغییر نگرش گیرنده را دارد. اما چنین بنظر میرسد که اعتبار یا بی اعتباری فرستنده با گذشت زمان از خاطر میرود ، پدیده ای که آن را اثر خفته (Sleeper Effect) می گویند. یعنی از پس از چند هفته پس از انتقال پیام ، تغییر نگرش سنجیده شود تفاوت میان فرستنده معتبر و بی اعتبار دیده نمی شود اما اگر در همان زمان به منبع پیام فرستاده شد اشاره شود و اعتبار یا بی اعتباری فرستنده برای گیرنده دوباره مطرح شود تاثیر اعتبار فرستنده بر روی پیام دوباره مطرح میگردد ..

-        پیام

برای بهترین تاثیرگذاری بر روی گیرنده پیام باید دارای چه نوع ساختی باشد تا فرستنده به اهداف خود برسد آیا باید در پیام تنها به ارائه دلایل به نفع پیام تاکید کنیم یا دلایل موافق و مخالف پیام را هم ارائه دهیم یعنی پیان با دلایل یک جانبه موثرتر است یا پیام با دلایل دوجانبه. با توجه به نتیجه بررسیهای انجام شده باید گفت که چگونگی ارائه پیام به گیرنده مربوط است یعنی اگر گیرنده از ابتدا نگرش موافقی با پیام داشته باشد دلایل یک جانبه در تقویت نگرش او بسیار موثر هستند ، اما اگر گیرنده از ابتدا نگرشی مخالف پیام داشت دلایل دوجانبه موثرتر خواهند بود. همچنین افراد با سطح سواد پایین بیشتر از طریق دلایل یک جانبه تاثیر می پذیرند در صورتی که افراد با سطح سواد بالا که با استدلالهای دوجانبه بیشتر آشنایی دارند تحت تاثیر پیام با استدلال دوجانبه قرار میگیرند عامل زمان نیز در این مساله موثر است یعنی تاثیر پیام با استدلال دوجانبه طولانی تر از پیام با استدلال یک جانبه است . اما همواره این سوال هم مطرح است که هنگام ارسال پیام با دلایل دوجانبه نظم استدلالها چگونه باید باشد آیا باید ابتدا دلایل موافق سپس دلایل مخالف را ارائه داد یا برعکس ، نتایج آزمایشها در این مورد متفاوت بود و بنظر میرسد که ساخت استدلال پسام به موضوع و علاقه گیرنده مربوط است . یعنی اگر گیرنده به بحث علاقمند نباشد احتمال دارد که اطلاعات او در مورد پیام ناقص باشد و هر آن چه در ابتدا ارائه شود تاثیر گذار است . (اثر اولیه) (primary Effect) اما وقتی که گیرنده به بحث علاقمند و با موضوع آشنا و اطلاعاتی نیز در زمینه آن داشته باشد آنچه که در پایان پیام ارائه میشود بیشتر براو تاثیر می گذارد .

سوال دیگر این است که آیا باید در پایان پیام بصورت آشکار و واضح نتیجه گیری کرد و در یک جمع بندی آن را به مخاطب ارائه داد یا باید از نتیج گیری آشکار چشم پوشی کرد و به نتیجه گیری نهفته اکتفا کرد تا مخاطب خود به جمع بندی نهایی بپردازد. نتایج آزمایشها نشان دادند نتیجه گیری پنهان بهترین تاثیر را زمانی خواهد داشت که مباحث ارائه شده چندان دشوار نباشد ، مخاطب تا حدودی با بحث آشنا باشد و خود درگیر موضوع باد و بخصوص زمانی که فرستنده اعتبار بالایی ندارد در شرایط برعکس نتیجه گیری آشکار بهترین نتیجه را خواهد داشت .

در مورد محتوای درونی پیام نیز آزمایشهایی صورت گرفت مثلاً اگر پیام حاوی مطالب ترسناک باشد یعنی به نتایج نامطلوبی که درصورت پیروی نکردن از گفتار فرستنده بوجود می آید تاکید کند تاثیر بیشتری دارد یا پیامهایی که بدون برانگیختن احساس ترس در افراد انجام رفتار خاصی را به آنها پیشنهاد میکند ؟ نتایج این بررسی بسیار متضاد بود به احتمال زیاد میزان ترس ناشی از پیام در تاثیرگذاری موثر است اگر احساس ترس ناشی از پیام بسیار کم باشد مخاطب به پیام گوش نمیدهد درصورتیکه احساس ترس بسیار زیاد باشد درک گیرنده به سبب ترس کاهش میباید و مطلب را خوب درک نمی کند یا به علت ترس زیاد محرک مولد ترس را طرد میکند (یعنی بازهم پیام را نمی شنود) تنها در صورتی که ترس ناشی از پیام نه خیلی کم و نه خیلی زیاد بلکه به اندازه کافی باشد مخاطب جذب پیام گشته و از آن تاثیر می پذیرد .

-         گیرنده :

در بررسیهای گیرنده سوال اصلی این بود که آیا افرادی یا گروههایی وجود دارند که تاثیر پذیرتر از دیگران باشند ، برای رسیدن به پاسخ عوامل متعددی را مورد بررسی قرار دادند.

  • جنس : به نظر میرسد که زنان بیشتر از مردان تحت تاثیر پیامها تغییر رفتار یا نگرش میدهند. در وابستگی میان جنس و تاثیرپذیری شک و تردید وجود دارد . به احتمال زیاد تاثیرپذیری بیشتر زنان ربطی به عامل بیولوژیکی ندارد و عوامل اجتماعی در آن موثر هستند . زنان کمتر از مردان درگیر مسائل جامعه هستند و در زمینه های متفاوت از مردان اطلاعات کمتری دارند .
  • سن : سن نیز عامل مهمی در تاثیرپذیری است با افزایش سن میزان تاثیرپذیری کاهش می یابد . افراد مسن کمتر از بقیه و کودکان و نوجوانان بیشتر از بقیه تاثیرپذیرند. عامل تجربیات گذشته نیز عاملی است که به همراه سن و جنس مطرح هستند. هرچه تجربیات زندگی بیشتر باشد احتمال تاثیرپذیری او کمتر خواهد بود .
  • درآمد : عامل درآمد نیز عامل موثری است . افرادی که درآمدهای پایین دارند (و احتمال دارد که از لحاظ تحصیلات و شغل هم در سطح پایین باشند) بیشتر از کسانی که درآمد بالایی دارند (و احتمال دارد که از لحاظ تحصیلات و شغل هم در سطح بالایی باشند) کمتر تحت تاثیر قرار میگیرند .
  • از عوامل دیگر می توان به اعتماد به نفس و نقش کلیدی افراد در گروه ها و جامعه نام برد . افراد دارای اعتماد به نفس بالا و افرادی که در جامعه دارای نقش کلیدی هستند کمتر از دیگران تحت تاثیر قرار میگیرند. همچنین باید بر تاثیر روابط اجتماعی که افراد در آن قرار دارند نیز بر تاثیرپذیری تاکید کرد.

نظریه های ناهماهنگی شناخت :

همانطور که چکیده نتایج بررسیهای روانشناسی اجتماعی نشان می دهد با وجود آزمایشهای مکرر در مواردی نتیجه قطعی و صددرصد مشاهده نمی شد . منتقدین به چگونگی انجام آزمایشها و سنجشهای آن ایراد گرفتند. ایراد اصلی این بود که در کلیه بررسیها فقط بر ویژگیهای قابل مشاهده در گیرنده یعنی دگرگونی در رفتار یا نگرش- تاکید شد و آن چه که در تفکر و استدلال رخ میداد مورد بررسی قرار نگرفت. انجام آزمایشها بدین صورت بود که پیامی ارائه میشد و سپس پاسخ قابل مشاهده یا اندازه گیری مخاطب سنجیده میشد .

اما نظریه های ناهماهنگی شناخت به جای آن که به پاسخهای قابل مشاهده و سنجش افراد تاکید کند سعی در شناخت روند پیچیده درونی افراد داشت. به طور کلی نظریه های ناهماهنگی شناخت بر این اصل تاکید دارند که افراد در زندگی و تفکر خود احتیاج به هماهنگی دارند ، یعنی میان نگرش و رفتار آنان باید هماهنگی وجود داشته باشد. وجود هماهنگی باعث آرامش خاطر و ناهماهنگی باعث تنش خواهد شد . فرد فعالانه در جهت رسیدن به هماهنگی و آرامش سعی در از میان بردن ناهماهنگیها و تنش دارد .

در این دیدگاه افراد دارای نگرشی نسبت به پدیده ها هستند . حال اگر پیام ارائه شده در ناهماهنگی با نگرش اولیه او باشد باعث ایجاد ناهماهنگی در فرد می گردد و از آنجا که شرایط ناهماهنگ تنش آفرین است باید به طریقی ناهماهنگی را از بین برد یا کاهش داد . یکی از راههای رسیدن به هماهنگی درک گزینشی است که اعث میشود مخاطب در جست و جوی پیامهای تقویت کننده نگرش خود باشد و از پیامهای مخالف نگرش دوری جوید. بدین طریق مخاطب به هماهنگی شناخت دست خواهد یافت . راههای دیگر رسیدن به هماهنگی عبارتند از نگهداری و ثبت گزینشی پیام ، یعنی گیرنده آن قسمت از پیام را که هماهنگ با عقیده خود می بیند نگهداری و ثبت می کند و قسمت ناهماهنگ را فراموش می کند. راه دیگر تفسیر مجدد مطالب است تا پیام ناهماهنگ از طریق تفسیر مطابق با نگرش مخاطب به صورت هماهنگ مطرح شود . راه دیگر طرد فرستنده ای است که تاکنون به چشم مخاطب مثبت ارزشیابی میشد .

 

فرستنده +

 

فرستنده +

 

در نظریه های ناهماهنگی شناخت رابطه میان فرستنده- پیام- گیرنده به صورت زیر به نمایش درمی آید. علایم مثبت بدین معناست که گیرنده دارای نگرش مثبت در مورد پدیده است ، فرستنده مثبت ارزشیابی میشود و محتوای پیام نیز در مورد پدیده مثبت است . این حالت که هماهنگی کامل میان عناصر ارتباط وجود دارد تاثیر پذیری بسیار بالا است. اما اگر محتوای پیام در مورد پدیده منفی باشد گیرنده دچار ناهماهنگی شناخت خواهد شد . احتمال دارد که برای رسیدن به هماهنگی یا پیام را تفسیر شخصی کرده یا فرستنده را به صورت منفی ارزشیابی کند تا به هماهنگی برسد .

 

 

 

 


جدول زیر نمایشر کلیه امکانات هماهنگ و ناهماهنگ است هنگام ناهماهنگی به احتمال زیاد با تغییر یکی از علایم می توان به هماهنگی رسید .

 

حالات هماهنگ

حالات ناهماهنگ

 

1

2

3

4

1

2

3

4

ارزشگذاری از فرستنده

+

+

-

-

+

+

-

-

محتوای پیام

+

-

+

-

+

-

+

-

نگرش گیرنده

+

-

-

+

-

+

+

-

 

نظریه های ناهماهنگی شناخت قادر به توضیح پدیده هایی شدند که تا آن زمان پاسخی نداشتند . مخاطب دارای درک گزینشی ، ثبت و حفظ گزینشی و همچنین تفسیر گزینشی پیام درنظر گرفته شد . افراد جامعه دیگر مشابه یکدیگر درنظر گرفته نشدند نه تنها تفاوتهای فردی میان افراد جامعه وجود دارد بلکه راه های رسیدن به هماهنگی نیز میان افراد متفاوت از یکدیگر است .

بررسیهای جامعه شناختی :

با بررسیهای روانشناسی اجتماعی بر تفاوتهای فردی تاکید و تفاوت پاسخگویی آنها به پیام روشن شد . در همین دوران بررسیهای جامعه شناسانه ای نیز در زمینه تاثیرگذاری رسانه ها انجام شد . نتایج این بررسیها گذشته از آن که قدرت بی اندازه رسانه ها را رد کرد به مساله مهم دیگری نیز دست یافت و آن توجه به گروههای اولیه و ثانویه ای بود که افراد در آنها زندگی می کردند و نگرشهای خود را از آنها کسب می کردند .

برخی از بررسهای این دوره به عنوان تحقیقات کلاسیک شناخته شده اند . از جمله دو تحقیق بسیار مشهور هجوم از مریخ و انتخاب مردم . این دو تحقیق ( و تحقیقات دیگر) پایه نظریه های جدیدی در ارتباط جمعی شدند .

هجوم از مریخ :

این بررسی نام خود را از یک نمایشنامه رادیویی به همین نام که باعث وحشت در افراد شد گرفته است . در یک شب اکتبر سال 1938 نمایشنامه ای رادیویی در آمریکا پخش شد کارگردان نمایشنامه اورسن ولز بود و به گفته کلیه متخصصینی که بعدها این نمایشنامه را مورد ارزشیابی قرار دادند از لحاظ تکنیک پخش رادیویی بسیار خوب کارگردانی شده بود . پخش برنامه در جهت تاثیرگذاری بر روی مردم نبود ، قبل از پخش بعنوان نمایشنامه اعلام شده در زمان پخش معمولی خود بود و حتی در روزنامه ها نیز پخش آن اعلام شده بود . موضوع آن هجوم موجودات مریخی به کره زمین بود. شروع نمایشنامه با گزارشی از یک کنسرت موسیقی در نیویورک بود. گزارشگر در ابتدا اشاره کوتاهی به نزدیک شدن شیئی ناشناس به زمین می کند . در طول پخش برنامه کنسرت مشخص میشود که شیئی ناشناس بشقاب پرنده ای از مریخ است که در آمریکا برزمین نشسته و مریخیهای مهاجم قصد تصرف زمین را دارند . ارتش و سایر سازمانها برای دفاع آماده می شوند . رادیو پیامهایی برای محافظت از افراد مانند فرار و از منطقه دور شدن و به پناهگاه ها رفتن می فرستند . این نمایشنامه رادیویی باعث آن چنان وحشتی در افراد شد که به خیابانها ریختند در جست و جوی پناهگاه برآمدند ، سوار اتومبیلهای خود شدند و فرار کردند . در نتیجه در میانه نمایش مجبور به قطع برنامه شدند و به اطلاع مخاطبین رساندند که هجوم مریخیها یک نمایشنامه رادیویی است .

در آن شب اکتبر در حدود شش میلیون نفر این برنامه را شنیدند یک میلیون نفر هرآنچه را که شنیدند باور کردند به خیابانها ریختند و وحشتی عمومی بوجود آمد. این واقعه نادر از یک طرف تاییدی بر نظریه گلوله جادویی و از طرف دیگر نفی آن بود . تایید به این معنا که پیامی که بر غریزه صیانت نفس تاکید داشت باعث حرکت جمعی مردم در جهت حفظ خود گشت . نفی نظریه بدین معنا که نه کلیه افراد بلکه تنها یک ششم از مخاطبین برطبق پیام عمل کردند.

این واقعه باعث شد که هاردلی کانتریل روانشناس اجتماعی و همکارانش تحقیقاتی انجام دهند که با نام تحقیق هجوم از مریخ مشهور است . نتیجه تحقیق علت تاثیرپذیری افراد را توضیح داد. آنهایی که تحت تاثیر قرار نگرفتند دارای قابلیت انتقاد کردن یا معیار قضاوت بودند. این افراد باتوجه به جمع آوری اطلاعات از منابع معتبر دیگر درک کردند که برنامه نمایشنامه است یعنی با توجه به معیارهای عینی (مانند گوش کردن به ایستگاههای دیگر رادیویی، تلفن به ایستگاه پخش برنامه ، مشاهده اعلام پخش برنامه در روزنامه) یا در اثر تجارب زندگی گذشته خود و مطالعه داستانهای علمی-تخیلی و ... سعی در قضاوت در مورد برنامه کردند . به عبارت دیگر با استفاده از قابلیت برخورد انتقادی توانستند صحت یا عدم صحت برنامه را مشخص کنند .

افرادی که برنامه را به صورت واقعیت قبول کردند دارای قابلیت تفکر انتقادی ضعیف بوده یا معیار قضاوت آنان برای سنجش این واقعه درحد پایینی بود . گروهی سعی در سنجش از طریق کسب اطلاعات کردند اما راههای کسب اطلاعات اشتباه بود . آنها به دوست یا همسایه خود که مانند آنان از واقعه بی اطلاع بود تلفن کرده و از او نظرخواهی کردند یا اطلاعات صحیح را تفسیر غلط کردند مانند مواردی که از پنجره به بیرون نگاه کرده وبه گمان خود گاز زردرنگ خطرناکی را که مریخیها در فضا پراکنده بودند مشاهده کردند .

گروهی دیگر پس از شنیدن نمایشنامه از شدت ترس و وحشت قادر به انجام هیچ عملی نبودند مگر گریه کردن یا دعا خواندن . عده ای از این افراد اعتقادات شدید مذهبی بوده و گمان داشتند که پایان جهان فرا رسیده است .

عده ای دیگر به فعالیتهای علمی مشکوک بوده و گمان داشتند که هجوم مریخیها نتیجه فعالیتهای علمی است . گروه دیگر معتقد با وقوع یک جنگ حتی جنگ با مریخیها بودند.

نتیجه تحقیق مشخص کرد که افراد جامعه با یکدیگر تفاوتهای مشخص دارند که از طریق زندگی در گروههای مختلف جامعه کسب می شود. پس افراد جامعه مشابه یکدیگر نبوده و بر حسب گروههایی که در آنها زندگی می کنند و همچنین بر حسب ویژگیهای فردی با یکدیگر تفاوت دارند.

انتخاب مردم :

تحقیق دیگری که با انتخاب مردم (People Chioce ) در زمان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 1940 صورت گرفت هم تائیدی بر قدرت محدود رسانه بود. این تحقیق از جانب پل لازارسفلد ، برنارد ، برلسون و هیزل گادت  انجام شد و در مورد تاثیر تبلیغات نامزدهای انتخاباتی از طریق رسانه بر روی انتخاب مردم بود. هدف تحقیق تعیین افرادی بود که از طریق پیامهای رسانه در تصمیم خود تجدید نظر کرده بودن. فرضیه های تحقیق به شرح زیر بود :

-         رسانه های پیام هدفدار خود را تقریباً به همه مخاطبین می رسانند.

-         مخاطب آماده قبول پیام است .

-         پیام باعث ایجاد تمایل مستقیم یا غیر مستقیم در مخاطب جهت انجام رفتار موافق پیام می شود.

-         مخاطب در زمان انتخابات بر طبق پیام رفتار می کند.

پس از بررسی نتایج تحقیق معلوم شد که تاثیر پیامهای تبلیغاتی بر افراد در حد ناچیزی بود. تنها 5% از فراد در اثر  پیام رسانه تغییر عقیده دادند. تغییر عقیده دیگران از طریق بحث و گفتگو با اعضا خانواده ، دوستان ، همکاران و ... بود . فرد برای کسب اطلاعات رو به سوی افراد دیگر می آورد. افرادی که به علت دارا بودن اطلاعات بیشتر از سایرین قادر به تفسیر اطلاعات بودند.

نتیجه گیری محققین به شرح زیر بود . بر خلاف تصور پیام رسانه به کلیه مخاطبین نمی رسد بلکه تنها به افراد فعال می رسد. این افراد رهبران فکری هستند که در گروههای اولیه و ثانویه وجود دارند و تاثیر آنان بیشتر از رسانه است . بدین ترتیب نظریه دو مرحله ای برودن جریان ارتباط مطرح شد. در نظریه گلوله جادویی ادعا می شد که پیام بدون واسطه ، مستقیم و فوری به مخاطب می رسد. ( جریان یک مرحله ای ارتباط ) در جریان دو مرحله ای ارتباط پیام اول به فرد فعال ( رهبر فکری ) و سپس به دیگران می رسد.

 

MM                       OP                           R

رسانه جمعی = MM=Mass Media

رهبر فکری=OP=Opinion Leader

گیرنده =R=Recipient

نتایج به دست آمده از بررسی مردم باعث انجام بررسیهای متعدد در جهت رد یا اثبات آن شد . تحقیقات دیگری هم در جهت تعیین رهبر فکری صورت گرفت. با وجود انتقادات به این تحقیق در این جا به نتیج قابل قبول آن اشاره می کنیم .

-         تاثیر رسانه ها بر روی رفتار انتخاباتی مردم ناچیز است.

-         افراد در هنگام انتخابات تمایل به جهت گیری با محیط اجتماعی خود را دارند.

-         رهبران فکری بیشتر از ریانه ها قادر به تاثیر گذاری هستند.

-         رهبران فکری در همه اقشار جامعه وجود دارند. بیشتر از سایرین از رسانه استفاده می کنند و به صورت افقی تاثیر گذار هستند.

نظریه جریان دومرحله ای ارتباط بعدها به صورت جریان چندمرحله ای و سپس به صورت جریان مشارکتی ارتباطی مطرح شد. جریان مشارکتی بدین معناست که هم مخاطب و هم رهبر فکری پیامهای مهم را از رسانه دریافت می کنند. تعداد زیادی از مخاطبین اطلاعات خود را به رهبر فکری منتقل کرده و از او نیز اطلاعات کسب می کنند. رهبر فکری از طریق کسب اطلاعات از رسانه و همچنین از دیگران دارای اطلاعات کاملتری شده و به دیگران نیز اطلاعات می دهد. امکان مبادله الاعات میان مخاطب معمولی نیز وجود دارد.

ویژگیهای رهبران فکری نیز به شرح زیر مطرح می شود. رهبران فکری در کلیه اقشار جامعه وجود دارند. رهبر فکری یا در گروه و طبقه اجتماعی مشابه افراد یا در نزدیکترین گروه مرجع وجود دارد. مثلا رهبر فکری یک کارگر یا یکی از همکاران او یا سرکارگر گروه او می باشد . در میان رهبران فکری سلسله مراتب نیز وجود دارد یعنی فرد A رهبر فکری گروهی از افراد است که یکی از آنان -فرد B رهبر فکری تعدادی دیگر است . در یک گروه اجتماعی امکان رهبران فکری متعدد که هر یک در زمینه ای دارای اطلاعات بیشتر از دیگران است وجود دارد. رهبران فکری در اکثر موارد افرادی محافظه کار هستند و بر طبق هنجارها و ارزشهای گروه عمل می کنند ، هر چند که رهبران فکری انقلابی یا حتی خرابکار نیز دیده شده است.

در یک جمع بندی از نتایج بررسیهای مرحله دوم می توان گفت :

1-    در جوامع کنونی افراد دارای تفاوتهای روانشناختی بیشماری با یکدیگر هستند.

2-    افراد در مقوله بندیهای متفاوت اجتماعی مانند سن، جنس ، درآمد ، مذهب و ... قرار دارند که باعث ایجاد زیر فرهنگهایی با علایق ، نگرشها ، ارزشها و باورهای گوناگون در هر زیر فرهنگ می شود.

3-    افراد در شبکه های اجتماعی گوناگونی مانند خانواده ، دوستان ، همسایگان ، همکاران و دیگران قرار دارند.

4-    تفاوتهای فردی ، قرار داشتن در زیر فرهنگهای متفاوت و هم چنین تعلق به شبکه های اجتماعی متفاوت جملگی باعث درک گزینشی پیام و تفسیر متفاوت از پیام می شود.

5-     با توجه به درک و تفسیر گزینشی باید نتیجه گیری کرد که رسانه دارای تاثیری محدود ( یا بدون قدرت تاثیر گذاری ) است.

در سالهای بعد از 1960 میلادی به سبب تغییراتی که در فن آوری رسانه ها و ورود تلویزیون به منازل بوجود آمده بود و هم چنین به علت تغییر نگرش به مسایل اجتماعی و رواج نظریه های انتقادی باعث عکس العمل در محققان دیگر شد و بررسیهای مرحله سوم را بوجود آورد.

مرحله سوم : برگشت به مفهوم رسانه قدرتمند (1960 تاکنون )

این مرحله همزمان با انتشار مقالات مرحله دوم که بر قدرت محدود رسانه ها تاکید داشتند آغاز شد و تاکنون نیز ادامه دارد هر چند که باید اشاره کرد که محققین معتقد به قدرت محدود رسانه ها نیز هنوز آثار خود را منتشر می کنند. اگر جمع بندی مرحله دوم به شعار رسانه بدون قدرت ( قدرت محدود رسانه ها ) بود ، در مرحله دوم الیزابت نیومن شعار برگشت به مفهوم رسانه قدرتمند را اعلام کرد.

در حدود سالهای 1960 میلادی که نتایج تحقیقات رسانه با قدرت محدود چاپ شد در شرایط اجتماعی دگرگونیهایی رخ داد. تلویزیون در این زمان وارد خانه ها شده و تماشای برنامه های آن برای والدین و معلمها مسأله ساز بود > آنها به استناد تجربیات شخصی تغییرات رفتاری و نگرشی را در میان کودکان مشاهده کردند و از دست اندرکاران مصرانه تقاضای بررسی در مورد این پدیده ( تلویزیون ) را داشتند . با حضور تلویزیون مباحث جدیدی مانند تاثیر تلویزیون بر پیشرفت یا افت تحصیلی دانش آموزان ، جامعه پذیری از طریق تلویزیون ، یادگیری خشونت و ... مطرح شدند. در نتیجه مرحله جدیدی از بررسیها آغاز شد که تاکنون نیز ادامه دارد.

در بررسیهای مرحله اول نگاه متوجه محتوای پیام رسانه و تاثیر آن بر مخاطب بدون توجه به تفاوتهای فردی آنان بود. در مرحله دوم تاکید بر تفاوتهای مخاطب و ویژگیهای فردی اجتماعی یعنی گردش از محتوا به تفاوتهای فردی در مرحله سوم با توجه به تجربیات قبلی ترکیبی از عامل محتوا و ویژگیهای فردی با یکدیگر در نظر گرفته می شود.

انتقادات به رسانه بی عدالت :

در این مرحله انتقاداتی به نظریه رسانه بی قدرت صورت گرفت از جمله آنکه قدرت تاثیر گذاری رسانه را باید با توجه به رایط ویژه ای کم جامعه در آن به سر می برد در نظر گرفت . در شرایط بجرانی تنها منبع اطلاعاتی موثق رسانه ها هستند و افراد جامعه بر طبق پیام رسانه عمل می کنند شرایطی مانند جنگ ، سیل ، زلزله و ... پس قدرت تاثیرگذاری رسانه را نباید به صورت مجرد بلکه در ارتباط با شرایط اجتماعی در نظر گرفت.

انتقاد دیگر این بود که هر چند امکان دارد که در مورد مسایلی افراد یا رهبارن فکری دارای نرگشی خاص بوده و تحت تاثیر پیام قرار نگیرند اما در شرایط امروزی بسیاری از پدیده ها خارج از محدوده تجربیات و آگاهی فردی قرار داشته و افراد نگرشی در آن مورد ندارند . در چنین مواردی رسانه ها قادر به ساخت ( نه تغییر ) نگرش و آگاهی اجتماعی هستند و رسانه قادر به ساخت افکار عمومی می باشد. ساخت افکار عمومی و آگاهی اجتماعی رسانه :

از لحاظ روشی نیز انتقاداتی مطرح شد . مثلا اکثر بررسیها در شرایط آزمایشگاهی صورت گرفته بودند که به سختی قابل تعمیم به شرایط اجتماعی می باشند. تغییر نگرش با ارایه پیامهایی صورت می گرفت که محتوای آن برای گیرنده اهمیت چندانی نداشت . جزء اصول تفکری او نبوده و در اثر تغییر نگرش تفاوتی در زندگی او بوجود نمی آمد. پس اگر هم تغییر نگرش مشاهده شد تغییری سطحی بود. آزمایشها در سطح فردی انجام می شد و سنجش نگرشها در کوتاه مدت صورت می گرفت.

در بررسیهای مرحله سوم تاثیر رسانه ها بر روی فرد ، گروه ، فرهنگ و جامعه مورد بررسی قرار گرفت . میان تاثیر کوتاه مدت و دراز مدت تفاوت گذاشت شد . گذشته از تغییرات رفتاری و نگرشی که در مرحله قبل سنجیده می شد به دگرگونی شناختی در سطح فردی ، گروهی و جامعه ای با تاکید بر روی پدیده های جمعی توجه شد . همچنین در این مرحله تاثیر گذاری را محدود به تغییر یا تقویت نگرش در نظر گرفته انواع تاثیرات دیگر را هم در نظر گرفتند .

-         اثرات کوتاه مدت و بلند مدت:

اولین سوال در مورد اثر رسانه این است که زمان لازم برای تاثیرگذاری چقدر است و دوام تاثیر چه مدت است . برای درک بهتر می توان به شکل زیر توجه داشت.

مهم

دوام تاثیر بر مخاطب

                                                زمان تاثیر

 

     کوتاه

          بلند

کوتاه

A

B

بلند

C

D

با توجه به شکل معلوم می شود که چهار حالت وجود دارد

1-     Aحالتی است که زمان تاثیر گذاری ( زمان ارسال پیام ) کوتاه ، دوام آن بر مخاطب نیز کوتاه ، محرک تاثیر چندانی در زندگی افراد ندارد . مخاطب پس از شنیدن پیام برای مدت کوتاهی تحت تاثیر آن قرار دارد و سپس تاثیر از بین می رود. این حالت ویژه آزمایشهای روانشناسی اجتماعی است

2-    Bحالتی است که پیام دراز مدت ارسال می شود اما تاثیر آن کوتاه مدت است . مانند پیامهای طولانی مدت ( مثلا در مورد انتخابات ) که تاثیری کوتاه مدت ( روز رای گیری ) دارند.

3-    Cحالتی است که ارائه پیام کوتاه مدت صورت می گیرد اما دوام آن بلند مدت است مثال رایج ارائه پیامهایی در مورد بیماری ایدز است که به سبب وحشتی که ایجاد می کند تاثیری طولانی دارد.

4-    Dحالتی است که پیام به مدت طولانی ارائه می شود تاثیری که بر مخاطب دارد نیز طولانی است مانند ارائه الگوهای رفتاری خاصی که در بلند مدت ارائه می شوند و تاثیر آن بر روی افراد باقی می ماند. افراد بتدریج از طریق رسانه جامعه پذیر شده و الگوهای رفتاری را فرا می گیرند.

تاثیرات دیگر

تاثیر رسانه ها تنها در جهت تقویت یا تغییر نگرش نبوده بلکه امکان ایجاد تاثیرات دیگر نیز وجود دارد. یکی از تاثیرات رسانه بر پیام دادن اعتبار اجتماعی به پیام است. 1-رسانه ها خود دارای اعتبار اجتماعی هستند زیرا در جامعه به عنوان سازمانهای بزرگ اطلاع‌رسانی شناخته شده‌اند در نتیجه رسانه قادر به اعطاء اعتبار اجتماعی به پیام می‌گردد زیرا گمان بر این است که این سازمانهای مهم و بزرگ خبررسانی تنها به پدیده‌های مهم جامعه توجه دارند در نتیجه ارسال یک پیام از رسانه‌های جمعی به چشم افراد معتبر چاره‌گر می‌شود. مانند مسابقه فوتبال که در صورت پخش تلویزیونی یا رادیویی مهم‌تر از مسابقه‌ای جلوه‌گر می‌شود که پخش آن صورت نمی‌گیرد. از اثرات دیگر رسانه می‌توان از اثر بومرنگ (وارونه) نام برد. اگر پیامی از رسانه پخش گردد و مخاطب فرستنده را منفی ارزشگذاری کند یا اعتمادی به او نداشته باشد، پس از گرفتن پیام در جهت مخالف اهداف پیام رفتار خواهد کرد. اگر رسانه به صورت مستقیم به عقاید مورد احترام مخاطب حمله کند، حمله او مانند بومرنگ بومیانن استرالیایی پس از آن که به مخاطب رسید برگشته و به فرستنده پیام اصابت کرد .... جملات محتوای پیام متوه فرستنده خواهد شد. تکرار مکرر یک پیام نیز می‌تواند تأثیر عکس داشته باشد. تکرار مداوم پیام موافق با نگرش در ... تکرار مکرر یک پیام نیز می‌تواند تأثیر عکس داشته باشد. تکرار مداوم پیام موافق با پیام را کاهش داده و حتی به رفتار مخالف پیام منجر می‌شود. اثر دیگر را با نام اثر شخص سوم (‏Third Person Effect) می‌نامند. در این حالت فرستنده پس از درک پیام گمان می‌برد که پیام بر دیگری یا شخص سوم تأثیر خواهد گذاشت. در نتیجه مخاطب تغییری در رفتار و نگرش خود بوجود نمی‌آورد، با این گمان که دیگری بر طبق پیام واکنش (مثبت یا منفی) نشان خواهد داد. در این حالت هر کس خود را مصون از تأثیر پیام و دیگری را تحت تأثیر پیام در نظر می‌گیرد.

نظریه تراکم تأثیرات حداقل (‏Theory of the accumulation of minimal effects) :

   بر طبق این نظریه اگر رسانه‌های یک جامعه متفق‌القول به تکرار مطلبی خاص بپردازند، در عین حال در ارائه پیام توافق و سازگاری میان پیام رسانه‌های مختلف وجود داشته باشد و هر رسانه از طریق ارائه اخبار موازی پیام رسانه دیگر را تقویت کند، هر چند که امکان دارد تأثیر هر پیام بر مخاطب حداقل باشد، اما در درازمدت تأثیر حداقل به صورت تراکمی (در اثر ارتباط و افزایش اطلاعات در مورد پدیده) افزایش می‌یابد و افکار عمومی را متأثر می‌سازد. بارها پیش آمده که رسانه‌های جمعی توجه خود را بر روی موضوعی خاص متمرکز و در درازمدت پیامهایی در رابطه با این موضوع می‌فرستند. در صورتی که این عمل در مدت زمانی نسبتاً طولانی به صورت سازگار با یکدیگر و مداوم صورت گیرد و اطلاعات جدید تکمیل کننده اطلاعات قبلی و در جهت تقویت آن باشد، توجه افراد بتدریج به مسأله جلب می‌گردد. محتوای پیام وارد زندگی افراد می‌شود و افراد در گروههای اولیه و ثانویه در مورد آن بحث می‌کنند.

مسئله دیگری که در مورد رسانه‌ها مطرح شد، نوآوری (innovation) بود. رسانه‌ها خود به منزله پدیده‌های نو در جامعه امروزی مطرح هستند و در عین حال، از منابع ارائه نوآوری (مادی و معنوی) در جامعه به شمار می‌روند. آنها قادرند پدیده‌های جدید را در جامعه رواج دهند. امکان دارد این رواج در زمینه کالاهای مادی باشد؛ مانند آگاه کردن افراد جامعه از انواع کالاهای مصرفی یا موضوعات فکری جدید مانند افکار و عقاید تازه، روشهای جدید زندگی، روابط جدید افراد یا مفاهیم نو اجتماعی مانند محیط زیست یا جمعیت باشد. پذیرش نوآوری از طرف افراد جامعه روند پیچده‌ای دارد؛ اما به صورت ساده، ابتدا عده‌ای از وجود یک پدیده جدید آگاه می‌شوند، از طریق رسانه‌ها اطلاعات کامل‌تری در این مورد کسب می‌کنند و آن را در زندگی روزمره خود به کار می‌گیرند. امکان دارد به تدریج گروه‌های دیگر نیز به جرگه مصرف کنندگان پدیده جدید بپیوندند و کالا یا اندیشه جدید مصرف عمومی پیدا کند.

 با آن که رسانه‌ها همیشه در جذب نوآوری دخالت ندارند و روند نوآوری همیشه آن چنان که گفته شد نیست، باید رسانه را یکی از منابع مهم اطلاع‌رسانی پدیده‌های جدید دانست. طبعاً روابط بین افراد نیز تقویت کننده اطلاعات کسب شده از رسانه‌هاست. بنابراین، با توجه به نقشی که رسانه در اوضاع خاص یا معمولی ایفا می‌کند و با توجه به این که آگاهی و اطلاعات افراد وابسته به رسانه است، در درازمدت می‌توان تأثیر رسانه را بر فرد و جامعه و شکل‌گیری آگاهی اجتماعی افراد را از طریق رسانه پذیرفت.

   بررسی‌های دیگری که در مورد رسانه‌ها انجام شد، به نظریه ترویج یا کاشت (Cultivation Theory ) منتهی گردید. محققانی مانند اسمیت (1973) دوفلور (1964) و گربنر (Gerbner) و همکاران (1980)، تفاوت‌های نظام یافته‌ای را میان جهان تلوزیون و جهان واقعیت نشان دادند. در تلوزیون کشورهای انگلیسی زبان (آمریکا، انگلستان و استرالیا) برخی از گروه‌های اجتماعی در برابر برخی دیگر بیشتر نمایش داده می‌شوند. این گروه‌ها شامل گروه مردان سفید پوست میانسال طبقه متوسط هستند. گربنر از این پدیده به مثابه نابودی نمادین (Symbolic anninilation) نام می‌برد. دنیای تلوزیون نمایش دهنده جهان دگرگون شده است که در واقعیت وجود ندارد در جهان تلوزیون نسبت مردان به زنان چهار بر یک است که با نسبت واقعی میان این دو جنس، که معمولاً پنجاه پنجاه است، تفاوت دارد. رسانه‌ها به صورت کلی و تلوزیون به صورت خاص تصویری از شبه واقعیت (Pseudo reality) ارائه می‌کنند؛ شبه واقعیتی که با آن واقعیت اجتماعی، که اکثر افراد آن را در زندگی روزمره خود تجربه می‌کنند، تفاوت دارد. افرادی که ساعاتی طولانی به تماشای تلوزیون می‌پردازند، احتمالاً تمایل می‌یابند که جهان تلوزیون را جانشین جهان واقعی کنند و دنیای واقعیت تلوزیون را جانشین تجربیات اجتماعی خود سازند. آن چه که نتیجه می‌شود به دست آوردن دیدی تلوزیونی (T.V.view) از جهان است.

   در تحقیقاتی که در مورد مخاطبات انجام شد، بین ساعات تماشای تلوزیون و واقعیت پنداری آنچه در برنامه‌های تلوزیونی ارائه می‌شود، ارتباط مستقیم وجود دارد. گربنر براساس اطلاعات به دست آمده، از تحلیل محتوا و بررسی مخاطبان، نظریه‌ای را در مورد ارتباط رسانه‌های جمعی با فرهنگی که در آن قرار دارند، مطرح می‌کند. او این رابطه را با نام نظریه ترویج یا کاشت مطرح می‌کند. بدین معنا که رسانه مروج نگرش‌ها و ارزش‌های یک فرهنگ است. البته رسانه نگرش‌ها و ارزش‌های فرهنگی را پدید نمی‌آورد؛ زیرا این فرهنگ در جامعه وجود دارد و کار رسانه این است که آنچه را در جامعه وجود دارد، تبلیغ کند، به پخش آن یاری رساند، آن ارزش‌ها را وارد فرهنگ مردم دیگر کند و در نهایت جهان شبه واقعیت را بوجود آورد.

نتایجی که از بررسی‌های گوناگون درباره ساعات تماشای تلوزیون و جانشینی جهان واقعیت با ”شبه واقعیت” انجام شد، تأییدی بر این مطلب است و با آن که همبستگی ناچیزی را نشان می‌دهد، سوال اصلی که در مورد چگونگی روند واقعیت‌سازی و آسیب‌پذیری بیشتر کودکان از بزرگسالان است، هنوز هم باقی است.

حال با توجه به این نکات که رسانه‌ها و به خصوص تلوزیون قادر به دادن آگاهی اجتماعی به افراد هستند و در عین حال می‌توانند به جای دنیای واقعیت، ”شبه واقعیت” را رسم کنند، اهمیت آن‌ها به ویژه در زمینه اثرگذاری بر کودکان بیشتر می‌شود.

1. دیدگاههای گوناگون در باب مفهوم خشونت کدامند ؟

عمل خشونت آمیز در معنای وسیع خود به هر نوع سوء استفاده از قدرت و یا اعمال فشار اطلاق می شود. بدین قرار، به عنوان مثال، طغیانها را نوعی انعکاس در برابر خشونتی می پندارند که جامعه در برابر گروههای محروم خود اعمال می دارد. حتی در آمریکا « سازمانهای آزادی زنان » کوشش فوق العاده زنان را ( نظر به پایگاهی که دارند ) در جهت « خوشایند بودن » و « مطلوب نمودن » نوعی عمل خشونت آمیز تلقی می نمایند و این خود از اصطلاح « ایجاد اجبار » ( که باز هم خشونت به معنای دیگر در آن وجود دارد ) ناشی می شود. با این همه ،‌ معنایی دقیق و محدود نیز در این کلمه می یابیم و آن را « بدرفتاری » ، « ضرب و جرح » و خلاصه وارد آوردن آسیبهای جسمانی است، لیک، به سختی می توان بر این معنا کلماتی مستهجن، نظیر فحش و توهین را نیفزود. سومین معنا که در نزد عموم شیوع بیشتری دارد دقیقتر می نماید و در آن خشونت با جنایت ترادف می یابد. جنایت به معنای رفتار جنایی و یا عمل منحرف ( از دیدگاه حقوق و جامعه شناسی ) مطمح نظر قرار می گیرد. در هر حال، عمل جنایی با توجه به قواعد پذیرفته شده در هر فرهنگ چنین خوانده می شود و علی الخصوص مکافات آن با در نظر گرفتن میزان تخلف از قوانین تعیین می شود و از این دیدگاه یک مفهوم حقوقی خواهد بود. روشن است که خشونت در معنای اول        (‌ وسیعترین معانی ) با نوعی ایدئولوژی سیاسی پیوند می یابد که جز در این زمینه مورد توجه قرار نمی گیرد .

2. تجربیات باندورا در باب تأثیر فیلم بر خشونت در کودکان چه نتایجی بدست داده است ؟

آلبرت باندورا به تحلیل واکنشهای دو گروه پسربچه کودکستانی از این دیدگاه می پردازد. به اولی فیلم نشان داده می شود که در آن آدم بدی به نام روکی بچه ای را می زند و اسباب بازی او را گرفته، ضبط می نماید. گروه دوم فیلمی را می بینند که در آن فرد مظلوم، یعنی جانی، سر به شورش می گذارد، روکی را می زند و اسباب بازیهای خود را باز می ستاند. بعد از دیدن این صحنه ها بچه های گروه اول در رفتار خود تهاجمی تقلیدی نشان می دادند، در صورتی که چنین رفتاری در بین بچه های گروه دوم مشهود نبود، زیرا هیچ یک از آنان درصدد تقلید برنیامد. عجیبتر اینکه تمامی بچه ها، حتی آنانی که به گروه اول تعلق داشتند، روکی را پسربچه ای شریر می دانستند، اگر در موردی به تقلید از وی برمی آمدند، نه بدان جهت بود که تهاجم را می پسندند، بلکه بدین سبب بود که موفق شده است. بعد از آن، اگر بچه ها درصورت تقلید از روکی جایزه ای تعلق گیرد، همگی به انجام این تقلید تن در    می دهند ( حتی اعضای گروه دوم ). به بیان دیگر، در نمایش، زمانی که موجود شریر تنبیه می شود رفتاری تقلیدی در بین بینندگان پدید نمی آید، لیکن، بچه تکنیک عمل را می آموزد و در زمان خود به کارش می برد. از مطالعاتی نیز که بر روی بزرگسالان به عمل آمده نتایجی مشابه به دست می آید و به طور قطع باید گفت نمایش صحنه های حاوی خشونت به کاهش امتناع از انجام عمل خشن می انجامد و تکنیکهای خشونت آمیز را نیز می آموزد .

3. اثرات برنامه های خشونت آمیز بر بزرگسالان و کودکان از چه جهاتی ( با توجه به چه متغیرهایی ) از یکدیگر تمایز می یابند ؟‌( مهم )

می توان این اثرات را به سه قسمت تقسیم کرد :

نخست می توان از خود پرسید که اثرات آنی و اختلالات احتمالی در زمان کوتاه که با دیدن صحنه های خشونت پدید می آیند ( مانند دلواپسی ، بیخوابی ، رضایت یا عدم رضایت و یا هر نوع ناراحتی )کدامند ؟ ثانیاً آیا این پیامها اثر مستقیمی بر رفتار دارند و به عنوان مثال تمایل به تقلید را  بر می انگیزند ؟ یا به بیان دیگر بیننده یک صحنه قتل تا چه حد تمایل به ارتکاب آن را به همان صورت خواهد داشت ؟ ثالثاً اثر کلی مجموعه وسایل ارتباطی بر حالات روانی و رفتار افراد و گروهها چیست ؟ آیا به عنوان مثال افراد با دیدن تلویزیون خشن تر از پیش می شوند؟ پاسخ های اولین سوال مخصوصاً از بررسیهایی به دست می آید که بر روی کودکان صورت گرفته اند. زیرا بی شبهه کودکان بیش از بزرگسالان از دیدن اعمال خشونت آمیز منقلب می شوند و یا به وحشت می افتند . مطالعات هیملویت در این مورد نتایجی روشن به دست می دهد . تلویزیون بیش از رادیو ایجاد وحشت نمی نماید ، لیک این هر دو بیش از مطالعه بر کودک اثر می گذارند . اما در مورد ابزاری که در صحنه های مورد بحث به کار می روند باید گفت که اسلحه گرم کمتر از اسلحه سرد ایجاد وحشت می نماید و شمشیر کمتر از کارد موجب بروز وحشت می گردد. از جانب دیگر نباید تجلی بیانی خشونت را نیز ناچیز انگاشت . بالاخره مهمترین و عمومیترین نتایج در مورد زمینه نمایش به دست آمده است.

صحنه های مرتبط با داستانهای معمول که قهرمانانی شناخته شده دارند ؛کمتر از دیگر صحنه ها دلواپسی پدید می آورد . این امر در مورد فیلمهای وسترن حوادث پر جنگ و جدال و سریالها نیز صادق است زیرا در چنین برنامه هایی بچه خوب می داند چه کسی خوب است و چه کسی بد و جریان بعدی عمل را نیز می تواند پیش بینی نماید. از جانب دیگر خشونت زمانی که در عملی شبه واقعی تجلی کند اثرات مخرب بیشتری بر جای می گذارد . این اثرات مخصوصاً آنجا که با محیط زندگی تماشاچی جوان تشابه می پذیرد رو به افزایش می گذارند . بر عکس هنگامی که صحنه ها در محیطی بیگانه و اسرارآمیز می گذرد موجبات بروز ترس بیشتری را فراهم می آورد . به طور قطع احساس ترس در شرایطی که فرد خود را در قالب دیگری می بیند و نیز به هنگام تماشای محیطی بیگانه ، تقویت می شود ، در صورتی که با دیدن زمینه ای خیالی و بخوبی انتظام یافته رو به کاهش می گذارد . این بدان معناست که چنانچه صرفاً در تحلیلهای کمی بر تعداد و یا حتی شدت صحنه های خشونت آمیز اکتفا شود ، واقعیت به دست نخواهد آمد.

اما در مورد پرسشهای نوع دوم که در مورد اثرات مربوط به تجسم خشونت طرح می شود باید گفت که داده های موجود جزئی و اندک اند . از چند جنایت به عنوان مثال یاد می شود که توسط افرادی صورت گرفته است که آنچه را در سینما یا تلویزیون دیده اند ، عیناً تقلید کرده اند . در چنین مواردی پیام همچون الگوی عمل به کار آمده است اما هیچ چیز دال بر آن نیست که ارتکاب جنایت از این پیام منشأ گرفته باشد. به بیان دیگر اگر قتل به همان صورتی به وقوع پیوسته باشد که در فیلم به نمایش گذاشته شده است ، ضرورتاًنمی توان تصور کرد که بدون دیدن فیلم حتی به صورتی دیگر واقع نمی شد . لیک می توان پذیرفت که نمایش صحنه خشونت آمیز نه فقط یک الگو بلکه راه حلی را نیز ارائه دهد که حاوی خشونت باشد . قبلاً دیدیم که برنامه های تلویزیونی معمولاً راههای خشونت آمیزی را در جهت تحقق هدفها، ارائه می دهند. از مطالعاتی دیگر نیز چنین بر می آید که بچه ها بیش از دیگران تحت تاثیر چنین برنامه هایی قرار می گیرند.

4. مطالعه بیلین در مورد تأثیر وسایل ارتباط جمعی در بین کودکان مدارس دولتی به چه نتایجی انجامید ؟( مهم )

به طور خلاصه باید گفت که رفتار تهاجمی با شخصیتهایی که صحنه های حاوی خشونت را می جویند، تجلی می نماید، لیکن، نادرست خواهد بود اگر تصور کنیم که دیدن صحنه های حاوی خشونت عامل بروز رفتار خشونت آمیز است. بیشتر احتمال دارد که این هر دو تابع عاملی دیگر باشند، یعنی شخصیت غیر متعادل. این نتیجه از مطالعه بیلین در بین کودکان مدارس دولتی در حوالی بستن برمی آید. بچه هایی که در کتابها، فیلمها، برنامه های تلویزیونی، مخصوصاً‌ داستانهایی را برمی گزینند که قهرمانان آن رفتاری خشونت آمیز دارند و آنانی که به طور کلی بیش از دیگران از وسایل ارتباط جمعی استفاده می کنند، اغلب دارای حالات روانی خاصی هستند. در برابر خانواده، خود و دوستان مسائلی احساس می کنند و مسئولیت آن را به گردن دیگران می نهند. این حالات روانی قبل از تمایل به دیدن قهرمانان متهاجم پدید می آیند .  نتیجه اینکه وسایل ارتباط جمعی عامل ایجاد کجروی نیستند   بلکه شخصیتهای کجرو از صحنه های خشونت آمیز تغذیه می نمایند و از آن در جهت حل تضادهای درونی شان بهره می گیرند.

5. شمار تحقیقات در مورد تأثیر وسایل ارتباط جمعی برکودکان اندک است؟ بنظر شما، چه عامل          ( عواملی ) موجبات این رکن را در این زمینه از پژوهش فراهم ساخته است؟

بدبختانه، مطالعه این تأثیرات بسیار مشکل است. در این مورد خاص، با افرادی مواجه هستیم که نمی توانند اندیشه خود را به خوبی بیان دارند. از این رو پرسشنامه ها و مصاحبه ها، نتایج مطلوبی به دست نمی دهند. در نهایت می توان رفتار آنان را مشاهده کرد،‌با شناخت علائم ظاهری در فهم این رفتار کوشید ودر این میان معنای خاص تلویزیون را برای کودکان شناخت. بی شبهه، به همین علت است که شمار تحقیقات در این زمینه بسیار اندک است و همین علت نیز موجب شده است جز ارائه چند پیشنهاد و نظراتی جزئی در این مورد، کاری دیگر از ما بر نمی آید. لیک، از اهمیت موضوع آگاهیم و می دانیم در برابر رازی قرار داریم که از حیطه پیش بینی های ساده فراتر می رود .

6. درحدود چهارسالگی، کودک در برابر وسایل ارتباط جمعی چه واکنشهایی نشان می دهد؟

در حدود چهارسالگی توجه کودک به داستانهای طولانیتری معطوف می شود. حوادث اصلی این داستانها را اگر ساده باشد، درک می کند. به میل خود بعضی از بازیگران جالب را که همچون الگویی در برابرش تجلی می نمایند و حتی نقشهای قابل اجرایی را در برابرش می گذارند مورد تقلید قرار می دهد. در این سن، کودک کمتر سؤال می کند، زیرا از قضاوت خاص خود اطمینان دارد. به خوبی می داند حیوانات کدامند و اشخاص مقابل وی کیستند. دیگر، همچون کودکان سه ساله، از اینکه بازیگران به سخن و حرکاتش پاسخ نمی دهند، تعجب نمی کند. حالا دیگر بین دنیای تلویزیون و دنیای واقعی تمایز قائل می شود. ( هر چند که در مواردی این هر دو را به هم نزدیک می سازد و شاید بتوان گفت که کودک چهارساله به ساده ترین وجهی قابل تسخیر است. ) تا زمانی که بر پرده تلویزیون حرکتی وجود دارد، او بدان خواه آرام و جادوزده و یا با اظهار نظر به صدای بلند، روی می نهد. بین چهار و پنج سالگی، کنجکاوی او افزایش می یابد و آشکارا درصدد شناخت بهتر زندگی بزرگسالان برمی آید. دقیق دیدن که به نظر بعضی از روانشناسان صفت مشخصه تماشچیان جوان است، در او دیده می شود.

7. کوششهای خانم کنی از چه مایه های فکری ـ فلسفی منشأ گرفت؟ چگونه تجلی نمود؟ به چه نتایجی انجامید؟

در فوریه 1966 یک خانم تهیه کننده در تلویزیون آمریکا به نام خانم کنی، هنگام صرف شام با یکی از رهبران بنیاد دیل کارنگی، شرایط رقت بار برنامه های کودکان را ‌برای او شرح داد. بالنتیجه این بنیاد، مبلغ هنگفتی در اختیار او گذاشت که بعدها با اعتبارهای دیگری از جانب بنیاد فورد و مقامات دولتی نیز همراه گردید. بدین ترتیب، اکیپی مرکب از مربیان، روانشناسان، روانشناسان اجتماعی و چند تکنیسین تشکیل گردید که ظرف مدتی کمتر از دو سال برنامه های خاص کودکان سه تا پنج ساله را مورد مطالعه قرار داد. همچون تمامی بررسیهایی که در این زمینه صورت گرفت، در این تحقیق نیز ملاحظه شد که تماشاچیان نوجوان برنامه های کوتاه تبلیغاتی را با وجود آنکه، بدانها اختصاص نداشت، با علاقه ای خاص می دیدند. علاوه بر این، همکاران خانم کنی به این نتیجه رسیدند که توجه کودکان نمی تواند برای مدتی دراز به یک برنامه جلب شود. آنان را، نمی توان بیش از 13 دقیقه پیاپی به موضوعی توجه داد. برعکس، قطعات کوتاه که حاوی پیامی ساده و مسلم باشند و تا حد ممکن تصاویر فیلمی روشنی ارائه دهند و یا با نمایشهای عروسکی و تصاویر متحرک همراه گردد، توجه آنان را جلب نموده و مدت زمان بیشتری آنان را مجذوب خود می سازد.

8. مهمترین مطالعاتی که در باب شناخت تأثیر وسایل ارتباط جمعی بر نوجوانان صورت یافته، کدامند؟ نتایج حاصل از آنان چیست؟

مهمترین آنان در زبان فرانسه اثر میشل سوشون است که شامل مطالعه ای است، از طریق مصاحبه آزاد در آموزشگاه فنی ( بر روی جوانان بین 14 تا 17 ساله ) و مطالعه دیگر با استفاده از پرسشنامه در مجموع کانونهای آموزشی در سنت اتین ( بین جوانان 16 تا 18 ساله ). بعضی از جالبترین نتایج این تحقیق را یادآور شویم:

زمانی که از نوجوانان در مورد ارزشی که برای انواع گونان راههای گذران اوقات فراغت قائلند پرسش به عمل می آید، ملاحظه می شود که در گردش با آشنایان و ورزش در رآس دیگر طرق گذراندت اوقات آزاد قرار می گیرند. یک نفر از 6 جوان مورد مصاحبه ، مطالعه را در راُ دیگر فعالیتهای ممکن در هنگام گذراندن اوقات فراغت به حساب می آورد. در این میان، تلویزیون، ارزش و اهمیت کمتری می یابد، زیرا فقط برای 25 درصد پاسخگویان در رأس دیگر فعالیتها جای میگیرد. نتیجه اینکه، این وسیله در بین افراد این گروه سنی نقش مهمی ایفا نمی کند. همچنین ، ملاحظه می شود که گذراندن اوقات آزاد برای تمامی جوانان با توجه به تعلق آنان به محیطهای اجتماعی و فرهنگی متمایز یکسان نیست. به عنوان مثال، پسرانی که به دبیرستانهای قدیمی و یا جدید می روند، برای مطالعه و ورزش مقام بالاتری قائلند. برعکس، کمتر از دیگران به رادیو و یا فعالیتهای مرتبط با نهضتهای جوانان توجه می نمایند. شاگردان آموزشگاههای فنی و حرفه ای بیش از همه از تلویزیون استفاده می کنند. آنان بیش از شاگردان دبیرستانی به هرنوع برنامه ای که در آن عمل بر حرف پیشی گیرد، روی می آورند، حرکت را بیش از سکون دوست می دارند، برون را بر درون ترجیح می دهند و به طور کلی، باید گفت، جوانان، جوانان برنامه هایی را می پسندند که تجسسی فعالانه را دربردارد ( نظیر بازی ، برنامه های پلیسی ) بالاخره، مطالعه سوشون با بررسی جالب دیگری به منظور شناخت میزان درک برنامه ها توسط نوجوانانی که مخصوصا مشکلاتی در فهم بعضی از برنامه ها احساس می کنند، تکمیل گردید.

9.نظرات ویلیامز را در باب تطور خانواده و چشم انداز آن تشریح نمایید؟

ویلیامز نشان داده است که عواملی ثبات خانواده را تهدید می کنند. خانواده ای که  در زن، شوهر و فرزندان خلاصه می شود، صرفاً از طریق والدین به نمایندگان نسلهای پیشین می پیوندد، بدون آنکه خود را در آنان ادغام نماید. بچه ها به نوبه خود، خانواده را به محض ازدواج ترک می کنند وخانواده دیگر عامل ایجاد کننده تداوم زمانی نیست. علاوه بر این، به نظر ویلیامز، افزایش میزان طلاق ما را به سوی نظامی می کشد که در آن، خانواده های تک همسری به طور متوالی در طول زمان پدید آمده جانشین یکدیگر می شوند.

10.مطالعات بلسون درباره تاثیر تلویزیون بر خانواده چیست؟( مهم )

مطالعه بلسون در انگلستان : به نظر این مولف تاثیر محسوس تلویزون افزایش ساعاتی است که افراد در خانه       می گذرانند و از آن مهمتر توزیع خاص این زمان است . ملاحظه می شود که ساعات بیشتری در خانه می گذرد. بلسون معتقد است که علیرغم چنین پدیده ای در خانواده های پرجمعیت حجم کلی زمان صرف شده در خانه بعد از ورود تلویزیون کاهش می پذیرد و علت آن به نظر همین نویسنده این است که در چنین خانواده هایی نوجوانان بیشتر ترجیح می دهند با دوستی به گردش بروند تا آنکه خود را در اطاقی محبوس سازند . بررسیهایی که در فرانسه توسط انجمن اولیاء صورت گرفته است ، همین امر یعنی توجه کمتر جوانان را به تلویزیون نشان می دهد. بی شبهه علت این عدم توجه را باید در این دانست که برنامه های تلویزیونی را وسیله ای برای ثبوت تسلط و ارجحیت نسل بزرگسالان می پندارند . لیک این عدم توجه عمومیت ندارد . در انگلستان گورر نشان می دهد که 47 درصد کودکان بعد از ورود تلویزیون به خانه زمان بیشتری را در آن صرف می کنند.

بلسون درصدد بررسی تاثیر تلویزیون بر فعالیتهای مشترک و کارهای خانه نظیر تهیه غذا، شستن ظروف، نگهداری بچه ها، بازی با آنان، نظافت و غیره برآمده است. مطالعات وی در لندن و بیرمنگام نشان می دهد که به طور کلی تلویزیون فعالیتهای مشترک اعضاء خانواده و کمک متقابل آنان را کاهش می دهد، لیک همین محقق در ویکفیلد افزایش ناچیزی در همکاری بین اعضاء خانواده می بیند. به نظر نمی رسد که ورود تلویزیون بر خانه داری و فعالیتهای مربوط بدان آسیب وارد سازد، مگر در مواردی خاص و استثنایی نظیر خانواده های پر اولاد. روشن کردن تلویزیون و پای آن نشستن، تمامی افراد خانه را به خود مشغول نمی دارد. از مطالعاتی که در این جهت در بلژیک صورت گرفته، این نتایج حاصل می شود:"تلویزیون در اکثر موارد، دیگر فعالیتهای خانگی را از بین می برد.هرچه زمان کمتری از ورود تلویزیون می گذرد، فعالیتهای خانگی آسیب بیشتری می پذیرد.پس می توان پذیرفت که در آینده تلویزیون کمتر مزاحم دیگر فعالیتهای خانگی خواهدبود.

11.این نظم که در آینده بجای خانواده های امروزی شاهد پیوندهائی موقت خواهیم بود، از کیست ؟ و بر چه استدلالی متکی است؟

 

 

12. با ترقیات فنی چه تغییرهایی در نحوه توزیع تلویزیون در خانواده ها پدید می آید؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.