مطالعات فرهنگی و رسانه
مطالعات فرهنگی و رسانه

مطالعات فرهنگی و رسانه

رسانه رسانه

آخرین مصاحبه‌ی پدر علم روابط عمومی و تعریف آن

آخرین مصاحبه‌ی پدر علم روابط عمومی و تعریف آن از روابط عمومی


ادوارد برنیز طی مصاحبه ای که در سال 1990 در خانه اش انجام شد، او روابط عمومی را این‌گونه توضیح داد:


« همانطور که در سال 1923 نیز آن را تعریف کردم، عبارت "روابط عمومی" دارای سه معنی است؛

اول، اطلاعاتی که به مردم داده می شود؛

دوم، ساختن استراتژی که ما در جهت اصلاح نگرش ها و اقدامات خود استفاده کرده و به مردم می رسانیم،

و سوم، تلاش هایی که فعالیت ها و اقدامات یک سازمان با مردم و عموم از طریق این سازمان را باهم ادغام می کند، به طوری که هر دو سود می برند.

 

بنابراین، یک مشاور روابط عمومی متخصصی است که در مورد روابط مشتری خود با افراد مختلف مشاوره می کند، به آنها توصیه می کند که چگونه اشکال مختلف رفتار، نگرش یا اقدامات را اصلاح و یا تقویت کنند تا با منافع عمومی همخوانی داشته باشد.

 

 افکار عمومی یک اصطلاح است که گروهی از قضاوت های فردی نامشخص، پر جنب و جوش و در حال تغییر را تعریف می کند. در حالی که نتیجه جمعی از عقاید فردی مردان و زنان تشکیل دهنده جامعه یا هر گروه اجتماعی در عین حال هم یکنواخت و هم در هم تنیده است. فرد معمولا درباره بسیاری از جنبه های زندگی شخصی و عمومی نظرات خود را مطرح می کند. تغییر این نظرات دشوار و گاه غیرممکن است».

 

منبع: گروه ترجمه شارا


چطور پدر علم روابط عمومی، زندگی یک ملت را نابود کرد؟

چطور پدر علم روابط عمومی، زندگی یک ملت را نابود کرد؟


ادوارد برنیز (۱۸۹۱-۱۹۹۵ میلادی) پدر علم روابط عمومی شناخته شده، که به او استاد نامرئی دستکاری افکار عمومی هم می‌گویند. برنیز که حرفه تبلیغاتی خود را از تبلیغ صابون، سیگار، گوشت خوک نمک‌زده و کالاهای مصرفی مختلف دیگر آغاز کرده بود، استاد کمپین‌های گسترده تبلیغاتی بود.

عمده شهرت او در عرصه تبلیغات تجاری به همکاری با شرکت عظیم توتون آمریکا برمی‌گردد. شرکت در سال ۱۹۲۹ به این نتیجه رسید که قبح سیگار کشیدن زنان در آمریکا باعث شده شرکت نیمی از مشتریان بالقوه خود را از دست بدهد. در این راستا برنیز کمپینی شروع کرد که هدف آن تشویق زنان به سیگار کشیدن بود. برنیز براساس روانشناسی فرویدی به این نتیجه رسید که سیگار نماد قدرت مذکر است. اگر زنان بتوانند آن را نماد قدرت و استقلال خود ببینند، شروع می‌کنند به سیگار کشیدن. سیگار باید برای زنان به مثابه مشعل آزادی درآید.

برنیز برنامه‌ای ترتیب داد که تعدادی زن جوان شیک پوش در جشنواره عید پاک نیویورک همزمان سیگار روشن کنند. با هماهنگی رسانه‌ها گزارش‌هایی از این اتفاق چاپ شد که آن افراد را فعال حقوق زنان معرفی می کرد در حالیکه تیتر همه گزارش‌ها این بود «مشعل آزادی». کمپین سیگار کشیدن زنان بسیار موفق شد و برنیز را در عرصه تبلیغات و روابط عمومی به شهرت رساند.

در بطن کارهای برنیز دو باور اصلی بود: اول این که توده‌ها بیش از حد احمق و بی‌عقلند و بیش از حد تحت تاثیر عواطف و تکانه‌ها که بتوان به تصمیم آنها اعتماد کرد. او در سال ١٩٢٨ کتابی نوشت به نام صنعت پروپاگاندا که این گونه آغاز می‌شد: «دستکاری هوشیارانه و هوشمندانه عادت‌ها و عقاید سازمان‌یافته توده‌ها یکی از عناصر مهم جامعه دموکراتیک است.»

برنیز بیشتر برای شرکت‌های بزرگ کار می‌کرد. او یکی از چهره‌های محوری تغییر بزرگی بود که در قرن بیستم در اقتصاد کشورهای غربی اتفاق افتاد؛ پیدایش مصرف‌گرایی. او مردم را قانع کرد که مصرف کننده باشند، فقط چیزهایی را نخرند که نیاز دارند بلکه چیزهایی را بخرند که می‌خواهند یا آرزویش را دارند.

بخش دیگر داستان پدر روابط عمومی، نقش او در کودتای سال ۱۹۵۴ در گواتمالا است. گواتِمالا یا به‌طور رسمی جمهوری گواتِمالا کشوری در آمریکای مرکزی است که از شمال و غرب با مکزیک، از جنوب غرب با اقیانوس آرام، از شمال شرق با بلیز، از شرق با دریای کارائیب و هندوراس و از جنوب شرق با ال سالوادور احاطه شده‌است. در سال ۱۹۵۱ خاکوبو آربنز با پیروزی در انتخابات به عنوان رییس جمهور گواتمالا انتخاب شد و مجموعه اصلاحاتی به نفع طبقات فقیر جامعه آغاز کرد.

در آن زمان برنیز با شرکت عظیم یونایند فروت همکاری می‌کرد که زمین‌های کشاورزی پهناوری در گواتمالا در اختیار داشت. دولت خاکوبو آربانز زمین‌های پهناور کشت نشده‌ای که در اختیار شرکت آمریکایی UnitedFruit بود را مصادره کرد تا بین کشاورزان بدون زمین توزیع کند.

روابط عمومی شرکت با هدایت ادوارد برنیز، کمپین سیاسی و مطبوعاتی علیه دولت گواتمالا را با برچسب کمونیسم آغاز کرد، از جمله در سفرهای برنامه‌ریزی شده روزنامه‌نگاران، تظاهرات ساختگی کمونیستی ایجاد می‌شد.


آشنایی با اردوارد برنیز، پدرآمریکایی روابط عمومی و پروپاگاندا

آشنایی با اردوارد برنیز، پدرآمریکایی روابط عمومی و پروپاگاندا

آیا نام ادوارد برنایز را شنیده اید؟ اصطلاح «روابط عمومی» چگونه ساخته شد؟ چه اهداف پنهانی در خلق این مفهوم نهان بود؟ با این گزارش همراه باشید تا به تکاپوهای پشت پرده در جهت کنترل رفتار توده های انسانی پی ببرید. در حال حاضر تقریبا همه شرکت ها و نهادهایی که با مردم سر و کار دارند دارای یک بخش سازمانی تحت عنوان روابط عمومی هستند. روابط عمومی ها کارکرد های مختلفی دارند از جمله انتشار اخبار سازمان و ارتباط با رسانه ها، برگزاری نشست های خبری رئیس سازمان و ... .

اما کار اصلی این بخش در عصر اطلاعات این است که به بهترین شکل مخاطبان سازمان را نسبت به اهداف آن توجیه نماید و منافع سازمان را در حوزه افکار عمومی درونی و بیرونی آن تامین نماید. به گونه ای که مدیران روابط عمومی را به عنوان مشاوران اصلی مدیریت سازمان می‌شناسند کسانی که وظیفه پردازش تصمیم ها را برای ارائه به جامعه دارند و از این نظر از مهم ترین نقاط سازمان به شمار می‌روند. البته حرفه روابط عمومی از این نیز فرا‌تر رفته است به طوریکه شرکت های مستقل روابط عمومی نیز به وجود آمده اند.

در جریان جنگ اول خلیج فارس با حمله عراق به کویت و اشغال آن امیر کویت مجبور شد برای اقناع دولت و ملت آمریکا برای باز پس گرفتن کشورش از عراق میلیون ها دلار به یکی از این شرکت ها بپردازد و در نهایت نیز موفق شد. رشد صنعت روابط عمومی بدانجا رسیده است که گوی رقابت را از صنعت هم خانواده تبلیغات ربوده است. دیگر تبلیغات یک سویه جذابیتی برای مردم ایجاد نمی‌کند بلکه این برنامه های تدریجی، هدفمند و منظم روابط عمومی ها هستند که تعیین کننده نهایی می‌باشند. امروزه قدرت اقناع، ارزشمندترین توانایی در عرصه ارتباطات اجتماعی محسوب می شود و تنها کسانی که توانایی اقناع بالاتری داشته باشند، در عرصه اجتماع پیروز خواهند بود.

در این نوشتار برآنیم تا به عملکرد یکی از بنیانگذاران صنعت روابط عمومی بپردازیم. هر چند عده‌ای آیوی لی را به عنوان بنیانگذار روابط عمومی می‌شناسند اما مسلما تاثیر ادوارد برنایز نیز بر تاریخ روابط عمومی جهان معاصر کمتراز او نبوده است.
زمینه ها
با آغاز جنگ جهانی اول و درگیری شدید در اروپا سیاست مداران واشنگتن در فکر فرو رفته بودند و اوضاع اروپا را شکننده ارزیابی می کردند. درنهایت امر با پیش روی هایی که آلمان در جنگ داشت تصمیم در واشنگتن بر این قرار گرفت تا آمریکا وارد جنگ شود. اما مسئله اصلی این بود که در یک کشور دموکراتیک چگونه باید مردم را قانع کرد که حضور آمریکا در جنگ لازم است. مالیات دهندگان آمریکایی به هیچ وجه نخواهند پذیرفت که پول هایشان برای جنگی در آنسوی آتلانتیک خرج شود. لذا تدبیر سیاست مداران آمریکایی بر این قرار گرفت که بیایند عده‌ای از توانمندترین خبرنگاران را آموزش دهند تا آنها سیاست های نظامی آمریکا را توجیه کنند.
 

ادامه مطلب ...