مطالعات فرهنگی و رسانه
مطالعات فرهنگی و رسانه

مطالعات فرهنگی و رسانه

رسانه رسانه

روحانی روی جلد «تایم»



روحانی روی جلد «تایم»
«دیپلماسی ایرانی» در کانون توجه هفته نامه های جهان

نویسنده: فرنگیس بیات


هفته نامه های مختلف جهان در هفته ای که گذشت، سیاست خارجی ایران را در میان موضوعات مهم مورد بررسی خود قرار دادند. برخی با نگاه صرف سیاسی با تاکید بر معادلات توازن قوا و بعضی دیگر مثل «اکسپرس» چاپ پاریس، با تحلیلی تاریخی سعی در فهم جهت گیری امروز دستگاه سیاست خارجی ایران دارند. در این میان هفته نامه «تایم» با چاپ عکس نیمرخی از رییس جمهوری ایران روی جلد و مقاله «فرید زکریا» که قیاسی است از بهبود روابط میان پکن و واشنگتن در دهه 1970، این شیوه را برای ازسرگیری رابطه تهران -واشنگتن قابل تکرار می داند.
    فرید زکریا در مطلبی که تیتر آن در سرجلد« مجله تایم» آمده است می نویسد: اکنون ناظر رقص دیپلماتیک میان تهران – واشنگتن هستیم؛ رقصی که در نهایت به تماس تلفنی بی سابقه ختم شد. باید پرسید آیا ما شاهد تکرار سال 1972 هستیم؟ در این سال بعد از دهه ها دوری میان آمریکا و چین، واشنگتن راه آشتی را با چین در پیش گرفت که باعث تغییر جهان شد. آیا ما با تهران و واشنگتنی روبه رو هستیم که درگیر خصومتی دیرسال هستند و احتمالادر حاشیه تغییری مشابه قرار دارند؟ پاسخ یک کلام است؛ خیر. می دانیم که تحول روابط چین و آمریکا در سال 1972 باعث شد تا چین به شکل فوق العاده ای تبدیل به قدرت اقتصادی بازارمحور با درهای باز به سوی جهان شود. برای 40سال چنین بهبودی در اوضاع اقتصادی دور از تصور اکثر چینی ها بود. این تغییر در سال های حکومت «مائو» اتفاق افتاد، که چهره ای به غایت ضدغربی و کمونیست بود. اما قیاس بهتر برای بررسی روابط ایران - آمریکا یکی دیگر از اتفاق های سال 1972 و آن دیدار میان ریچارد نیکسون و لئونید برژنف در مسکو بود؛ اولین دیدار یک رییس جمهوری آمریکا از اتحاد جماهیر شوروی که به آغاز دوران تنش زدایی و کاهش تنش در دوران جنگ سرد و بهبود روابط بهتر منتهی شد. این محتمل ترین چیزی است که می توانیم از روابط تهران -واشنگتن انتظار داشته باشیم. هم اکنون نیز تنش زدایی با ایران ممکن است و ارزش پیگیری دارد. مسیر پیش رو اینچنین به نظر می رسد که ایران با غنی سازی اورانیوم تا میزان پنج درصد موافقت کند. در صورت پذیرش چنین سطحی از غنی سازی، انحراف برنامه صلح آمیز هسته ای به نظامی، هم دشوار و هم زمانبر است. ایران هم اکنون این پیشنهاد را رد می کند اما سال 2010 پیشنهاد مشابهی را پذیرفته بود. زکریا نوشته خود را در تایم اینگونه پایان داده است: «ایران تمدن بزرگ و سرزمینی پهناور است. غم انگیز است که این کشور منزوی و خارج از نظام جهان قرار بگیرد.»  

  
 
    آمریکا و ایران هر دو در ازسر گیری روابط ذی نفع هستند. دو کشور بیش از آنکه در موضعی تقابلی با هم قرار داشته باشند می توانند به ازسر گیری روابط برای منافع مشترک بیندیشند. در هر توافق احتمالی، آنچه ایران بر حفظ آن اصرار خواهد کرد، حفظ «نقطه بی بازگشت» است. اما برای ایران حضور در صحنه بین الملل مساله ای مربوط به امروز و دیروز نیست. ایران از قرن 19 و از دوره امیرکبیر در قامت بازیگری بین المللی ظاهر شده است. صدراعظم قاجاری ایران با اتخاذ مفهوم «موازنه منفی» عملااز منافع کشورش در مقابل انگلیس و روسیه دفاع می کرد. سیاست ایران هنوز بر همان پاشنه می چرخد. آنها از رقابت آمریکا و روسیه برای پیشبرد این برنامه استفاده می کنند. برای ایرانی ها نفوذ عربستان در سوریه تلاشی است برای انتقال نفت این کشور به مدیترانه. شاید چنین خط لوله ای با عبور از اردن و سوریه اهمیت تنگه هرمز را کم کند. به هرحال با توجه به تحولات داخلی ایران باید گفت رژیم سیاسی ایران دولتی یکدست و تک بعدی همانند سایر رژیم های منطقه نیست. برخلاف آنچه جمهوری اسلامی را رژیمی ایدئولوژیک می خوانیم تنها دولتی است که در آن گردش نخبگان وجود دارد و در سطح سیاست خارجی شاهد نرمش هایی به فراخور موضوع هستیم؛ رهبر عالی نظام از ضرورت تطبیق با شرایط به خوبی آگاه است و درعین حال دولت به خواست تغییر توده های جامعه ایرانی آگاه است.
    دوستی آمریکا با ایران، متحدان عربش را به وحشت می اندازد. اسراییل این روزها علیه روابط عاشقانه جهان با تهران به شدت موضع می گیرد. نخست وزیر این کشور با سخنرانی پرعتاب خود انتقادهای زیادی را برانگیخت. اما در این میان کشورهای دیگری هم هستند که از بهبود روابط تهران - واشنگتن می شود گفت حتی از اسراییل هم ناخشنود تر هستند؛ بله آنها متحدان عرب آمریکا هستند. البته این تنها نشانه این روابط جدید نیست. چند روز پیش از برگزاری اجلاس سالانه سازمان ملل در میهمانی شام یکی از موسسات صلح بین المللی نمایندگان کشورهای عربی با نماینده اسراییل بحث های دوستانه نزدیکی با هم داشتند، اما هیچ یک درباره فلسطین و روند صلح صحبت نمی کردند، دستور کار و دغدغه دوجانبه هر دو ایران بود. اعراب به رغم دریافت کمک های بزرگ نظامی طی سالیان گذشته هنوز توان نظامی قابل توجه و درخوری پیدا نکرده اند. از این رو آنها هنوز به آمریکا برای دفاع از خودشان نیاز دارند. یکی از دانشگاهیان عرب در تشریح وضعیت جدید اعراب می نویسد: «ما شرکت بیمه ای دیگری برای تامین امنیت خود نداریم، به هرحال در منطقه خطرناکی زندگی می کنیم.» حتی اگر آمریکا شرکت بیمه تامین امنیت در منطقه را با توجه به تحولات جدید تعطیل کند، واضح است که روسیه یک احتمال مهم برای جایگزینی آن است و شاید حتی اعراب تصمیم بگیرند به مدار امنیتی ایران بپیوندند.
    واقع گرایی جدید اوباما نسبت به سیاست خارجی استفاده از شانس و فرصت دیپلماسی است. اینکه سوریه پذیرفت به معاهده منع تسلیحات شیمیایی بپیوندد، نطق اوباما در مجمع عمومی را به مراتب راحت تر کرد. در چنین شرایطی که سیاست خارجی آمریکا از نقطه بحران به نقطه تامل رسیده، باعث شده است تا گاهی به نظر برسد آمریکا در حال «زیگزاگ» کردن از بحرانی به بحران دیگر است. اوباما در حال تلاش برای فراهم کردن توجیه و استدلال برای برخی جهت گیری ها و اقداماتش است. اما باید پرسید، دکترین اوباما چیست؟ آمریکا معمولااذعان دارد که مدافع ارزش های آزادی و دموکراسی است، ارزش هایی که امروز دیگر جهانشمول است. در کانون منافع آمریکا، تامین انرژی ارزان و شکست گروه های تروریستی ضدآمریکایی است. اوباما در فحوای نطق خود با اقتدار از الزام به حفظ این نظم سخن گفت و به نوعی اقدام نظامی را در ایران و سوریه توجیه کرد؛ اما حتی در این مناطق نیز او مشتاق به حفظ گزینه موردعلاقه خود یعنی گزینه دیپلماتیک است. ممکن است محافظه کاران و اسراییلی ها نسبت به این اظهارات امیدوار و البته سردرگم باشند. از سوی دیگر، شاید مفهوم امپراتوری آمریکا برای تبلیغات بسیار کارساز باشد، اما خارج از خواست افکارعمومی یا سیاست های کنونی آمریکاست. اما واقعیت این است که آمریکا بیش از شش پایگاه در سراسر جهان و بیش از هر کشور دیگری بودجه نظامی دارد. اما نباید فراموش کرد که آمریکا همچنان به دنبال ماجراجویی های خارجی است و از پنتاگون برای پیگیری اهداف سیاسی صلیبی استفاده می کند.
    در گفت وگو با تهران، اشتیاق خود را کنترل کنید. نطق روحانی در سازمان ملل راه را برای یک موافقتنامه هسته ای هموار کرده است. برای آمریکایی ها رسیدن به هر نوع موافقتنامه هسته ای موفقیت بزرگی خواهد بود. اگر ایران تبدیل به قدرت هسته ای شود، منطقه را ناامن می کند و تهدیدی برای اسراییل خواهد بود و این یعنی شروع جنگ و ناامنی که اوباما هیچ علاقه ای به آن ندارد. برعکس، روابط بهتر با یک ایران نرمال تر، به آمریکا در حل مشکلات متعدد مثل فلسطین و سوریه یاری خواهد رساند و زهر روابط تفرقه آمیز شیعی - سنی را هم کم خواهد کرد؛ حتی ممکن است وابستگی آمریکا به عربستان را هم کم کند. روحانی توانست مخاطبانش را تحت تاثیر قرار دهد. اما نباید فراموش کرد که روحانی در برقراری این روابط تنها بازیگر نیست. انزجار از آمریکا به کودتای آمریکایی-انگلیسی 1953 علیه اولین رهبر انتخابی ایران برمی گردد. اگر ایرانی ها در این توافق جدی باشند، آمریکا حق دارد که برای پیش بردن مذاکرات در بالاترین سطوح وارد شود. مساله اصلی برای رسیدن به چنین توافقی همان مساله تحریم هاست. اینکه تحریم ها کی و چگونه لغو می شوند. رفع تحریم ها از سوی اروپایی ها با موانع قانونی کمتری روبه روست. با این حال غرب باید اهرم فشار خود را حفظ کند، خصوصا اینکه بعد از بحران سوریه احتمال توسل به زور به شدت کاهش پیدا کرده است. یکی از دلایلی که باید موضع سخت در برابر ایران را حفظ کرد، سیاست های داخلی ایران است؛ اینکه بخش مهمی از سیاسیون ایرانی از مذاکره حمایت می کنند. اتفاقا بخش مهمی از دولت در سال های اخیر از تحریم ها آسیب دیده اند. آنها قطعا در مقابل برداشته شدن تحریم ها کمتر مخالفت می کنند. اگر ایران خواهان رسیدن به چنین توافقی باشد، باید گفت ایران به عنوان یک عضو تمام عیار جامعه بین المللی مورد استقبال قرار خواهد گرفت.
    اوباما درگیر مهم ترین حرکت دیپلماسی دولت خود در مقابل ایران است. «ولی نصر» از مشاوران سابق اوباما معتقد است که آمریکا در مقابل خاورمیانه بی توجه و حتی در مواقعی نسبت به گشایش های ایران بر سر پرونده هسته ای سهل انگار بوده است. با این حال به نظر می رسد آمریکا و ایران فعلابه توافقی نخواهند رسید. در این میان موضع گیری های روحانی نسبت به یهودیان بیشتر مخاطب آمریکایی دارد تا یهودی. اتفاقا این موضع گیری کارگر افتاد. اوباما عملابه بنیان اقتصادی ایران با تحریم های تصویبی آسیب رسانده است. بسیاری از آمریکایی ها و دشمنان منطقه ای ایران نسبت به اراده اوباما برای توسل به زور در مقابل ایران تردید دارند. اوباما در سوریه برخلاف تاکید اولیه اش مبنی بر تنبیه کردن رژیم اسد به واسطه کاربرد سلاح شیمیایی، عملادر موضع مردد و نوسانی قرار گرفت. اما اگر چرخ دنده روابط با ایران به کار بیفتد، اوضاع تدریجا تغییر می کند.
   

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.