مطالعات فرهنگی و رسانه
مطالعات فرهنگی و رسانه

مطالعات فرهنگی و رسانه

رسانه رسانه

نقش ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی در زندگی اجتماعی

 


نقش ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی در زندگی اجتماعی
نقش ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی در زندگی اجتماعی





عصر حاضر را عصر ارتباطات نامیده اند. زیرا ارتباطات و اطلاعات انتقالی از آن ابزاری مهم برای تصمیم گیری، تعامل بین انسانی، هویت بخشی و هویت ستاندن، جهت دهی به افکار و اندیشه ها و ابزاری بر سلطه است. سیل تصاویر و نمادها و واقعیت های گاه متعارض از طریق تکنولوژی برتر رسانه های ارتباطاتی با نفوذ هر چه بیشتر در جوامع سبب گردیده تا شهروندان و رهبران سیاسی در وضعیتی بحرانی قرار گیرند. در اثر داده ها و اطلاعات پخش شده رسانه ها دانش بیشتری نشر و شهروندان از هوش لازم برخوردار گردیده اند به طوری که دیگر حکومت ها به سختی می توانند آنها را در بازیهای سیاسی و مانورهای قدرتی خود به انحراف و تحریف بکشانند. و از سوی دیگر با رشد دانایی و آگاهیهای مردم مطالبات آنها از حکومت فزونی یافته و میل به از نو ساختن و تغییر و تحول را برای رسیدن به وضعیتی که خود می خواهند، را افزایش داده است. بنابراین دانایی حاصل از اطلاعات رسانه ها امروز بگونه ای است که می تواند در حیات سیاسی جوامع در شکل قدرتی مهار نشدنی نقش آفرینی کند. در اثر نقش غیر قابل انکار رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی تاکتیک ندانستن زیردستان برای حفظ مافوق کارایی نداشته، زیرا دیگر رهبران سیاسی چندان قدرتی در سدبندی و سانسور اخبار ندارند. بر همین مبناست که تاکتیک اجبار به دانستن در دنیای امروز از سوی جوامع دنبال می شود. افراد با سرعتی مافوق تصور در گوشه ای از دنیا به جدیدترین اطلاعات از طریق اینترنت و شبکه های تصویری و ماهواره ای دسترسی می یابند. نظام نوین تولید ثروت در اثر کارکرد اقتصادی رسانه ها و تجارت اطلاعات دیگر نه بر کار یدی بلکه بر فعالیت ذهنی استوار گشته است. کارگران امروز کارگران فکری هستند چرا که در فضایی آکنده از اطلاعات قرار گرفته اند. کامپیوترها، تلفن ها، تلویزیون، رادیو، سینما، پوسترها و ... با هزاران نماد انتقالی چنان افراد را غرق ساخته اند که حکومت ها را مجبور ساخته است برای کنترل اجتماعی و تداوم حیات خود به ابتکار و ساختن ابزار جدید در سطحی عالی تر اقدام کنند.



 


جهانی شدن ارتباطات نیز جدا از گسترش و پیشرفت تکنولوژی رسانه ای و اثرات مثبت آن مانند افزایش دانایی، انتقال حقایق و واقعیات، اثرات منفی نیز بر نظام های فرهنگی جوامع گذارده است. بسیاری از نشانه های فرهنگی جوامع به جوامع دیگر منتقل می شود، به طوری که موج عظیمی از اشتیاق به غیر خودی در مقابل موج عظیمی از مدافعین ارزش های دینی و ملی را در برابر هم قرار داده است. در اثر کارکرد رسانه ها محصولات تولیدی فرهنگی از قبیل فیلم، کتاب، و ... حتی بدون اجازه رسمی، چاپ، توزیع و پخش می شوند که گاه متعارض با فرهنگ، مذهب و نظام سیاسی یک کشور هستند. امروزه استفاده از رسانه های ارتباطی برای تأثیرگذاری بر تصمیمات داخلی یک کشور، تهییج افکار عمومی روز به روز بیشتر شده است. در واقع این در هم آمیختگی داده های فرهنگی با نیت خرابه کاری به واسطه ی رسانه ها، یگانگی ارزشی - فرهنگی را کمرنگ می سازد و زد و خورد ناشی از برخورد گروههای پایبند به فرهنگ اصیل با گروههای طرفدار تحول و تقلید فرهنگ بیگانه به هرج و مرج و اتلاف انرژی و هزینه های گرانبهایی منجر می شود.
بنابراین نظم اجتماعی و توسعه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در رابطه ی تأثیر گذار دو سویه با ارتباطات و رسانه های خبری است. امروز در آستانه قرن بیست و یکم ارتباطات وجه جدایی ناپذیر نظام بین الملل و پخش اخبار جزء خدمات جهانی است، که به طور اجتناب ناپذیری در کنش پذیری، تحرک و تبدیل پذیری افراد و جوامع نقش آفرینی می کنند . زیر ساخت فکری را تغییر می دهند و با سرعت طرحی نو، از آن چه که خود می خواهند برای دیگران با کنترلی که امپریالیسم رسانه ای بر وسائل ارتباطی دارد، برای جوامع جهان سوم خصوصا جوامع مقابل غرب در می اندازند، که اثر آن افزایش شکافها و نهایت آن زوال و نابودی هویت خواهد بود. در این فصل با اهمیتی که از موضوع ارتباطات دانسته شد در دو قسمت به بررسی مساله اصلی این بخش یعنی ارتباطات می پردازیم:

الف- ارتباط:

1- تعریف ارتباط:

ارتباطات انسانی مجموعه ای از فرآیندهای ظریف و دقیق با هزاران مولفه، علامت، رمز و معنی است که همواره وجود دارد. گاه به کارگیری یک واژه یا ایما یا اشاره و یا به واسطه یک وسیله ارتباطی، ارتباطات انسانی برقرار و سبب تعامل مردمان با یکدیگر می گردد. افراد برای زندگی در اجتماع و نیز حفظ فرهنگ خود مجبور به ایجاد ارتباط با دیگران هستند. ارتباطات انسانی امروزه چنان متنوع و فراگیر و پیچیده گشته است که وجوه مختلفی از علائم کلامی و غیر کلامی را در بر می گیرد. در فرهنگ لغات و بستر (webster)/ communication/ عمل ارتباط برقرار کردن تعریف و از معادلهایی نظیر: رساندن، بخشیدن، انتقال دادن، آگاه ساختن، مکالمه، مراوده داشتن استفاده شده است. که این عمل برقرار کردن ارتباط می تواند از طریق کلمات، حروف، پیام ها، کنفرانسها، مکاتبه ها و دیگر راهها انجام گیرد.
جورگن روش در کتاب ارزش های ارتباط و فرهنگ، ارتباط را فراگردهایی می داند که بر مبنای آن انسان ها همدیگر را تحت نفوذ قرار می دهند. کلود شنن نیز می نویسد: ارتباط عبارتست از تمام روشهایی که از طریق آن ممکن است ذهنی بر ذهن دیگر تأثیر بگذارد. این عمل نه تنها با نوشته یا صحبت کردن، بلکه حتی با موسیقی، هنرهای تصویری، تئاتر و عملا تمام رفتارهای انسانی عملی است.
در مجموع تعاریف اندیشمندان بر جنبه های مختلف فرایند ارتباط تأکید می کنند. به عنوان مثال اندیشمندی چون آزگود عمل تأثیر گذاری و تأثیر پذیری را نه فقط بین افراد بلکه بین سیستمها مطرح می کند. برخی نیز مسأله تأثیر و یا جریان محرک و پاسخ را در تعریف ارتباط به صورت انتقال معنی مطرح می کنند. به عنوان مثال هنری لیندگرن در کتاب هنر ارتباط انسانی می گوید: ارتباط از دیدگاه روان شناسی فراگردی است حاوی تمام شرایطی که متضمن انتقال معنی باشد. گروهی از اندیشمندان دیگر به مسأله ترغیب و اقناع یا همانندی و اشتراک فکر در فرایند ارتباط تأکید می کنند. ارسطو در تعریف ارتباط می گوید: ارتباط عبارتست از جستجو برای دست یافتن به کلیه وسایل و امکانات موجود برای ترغیب و اقناع دیگران.
از مجموع تعاریف موجود می توان به نتایج زیر رسید:
1- ارتباط فراگرد تولید نمادها و معنی است.
2- ارتباط فرایند انتقال اطلاعات، نشر و دریافت پیام است.
3- ارتباط جریان دوسویه بین پیام دهنده و پیام گیرنده است.
4- ارتباط تأثیرگذار بر رفتار، شناخت و عاطفه است.
5- ارتباط گاه مستقیم و گاه غیر مستقیم و به واسطه وسایل ارتباطی برقرار می گردد.
6- ارتباط حاوی عناصر نفوذ، تحریک و کنترل است.

2- اجزاء و عناصر سازنده ارتباط:

در هر نوع ارتباطی عناصر ذیل دخیل است؛ به عبارت دیگر تأثیر مطلوب و مورد نظر در ایجاد ارتباط منوط به وجود چند عنصر است به طوری که حذف هر یک سبب عدم برقراری ارتباط یا کندی دسترسی به اهداف از طریق ارتباط می گردد:
الف- منبع پیام یا فرستنده: زمانی که ما با یک نامه، عکس و یا پیغام ضبط شده تلفن روبرو می شویم، اولین چیزی که نظر ما به آن جلب می شود این است که بدانیم چه کسی نامه یا عکس و پیغام را برای ما ارسال کرده است، در واقع هویت فرستنده یا منبع پیام مهم ترین بخش از فرایند ارتباط و هر پیام است که به ما کمک می کند تا هم چگونه تصمیم بگیریم و یا تا چه حد به پیام دریافتی اعتماد کنیم.
ب- گیرنده و دریافت کننده پیام: هر پیام از منطقه ای شروع می شود و در نقطه ای پایان می یابد. به عبارت دیگر زمانی که از سوی فرستنده پیامی صادر می شود در واقع هدف نهایی وی در تعیین و مشخص بودن گیرنده پیام مستتر است.
ج- پیام: هر پیام برای منتج شدن به تأثیرهای مطلوب و مورد نظرصادر می شود بر همین مبنا دیوید برلو پیام را یک تولید علمی و فیزیکی از منبع رمزگذار تعریف می کند.
بنابراین زمانی که ما با دیگران سخن می گوییم، یا از طریق تلویزیون برنامه ای را می بینیم و ...، در حقیقت با یک پیام مواجه هستیم. برلو معتقد است که سه عامل در هر پیام وجود دارد:
الف- رمزها یا کدهای پیام ب- محتوای پیام ج- نحوه ارائه پیام
پیام های دریافتی شکل های متفاتی دارند، صدا، نور، نوشتار، حروف، عکس و نقاشی و ... هر کدام به گونه ای پیام خاص هستند و گاهی تمامی این عناصر یک جا در هم آمیخته شده اند و یک پیام را بوجود می آورند.
رمز یا نشانه از جمله ی نمادهایی هستند که به شیوه ای ساخته شده اند که حاوی معنا و منظوری خاص هستند. به طوری که مقصود فرستنده پیام مشخص و گیرنده پیام متوجه پیام او می شود. نقشه، تصاویر، مدلها، خطوط، اعداد و ... جزء این رمزها می باشند. کاربرد رمزها در ایحاد ارتباط به تمدنهای قدیم می رسد که امروزه نیز در اثر نیاز فوری به درک سریع پیام ها و نیز ضرورت پاسخ سریع استفاده از رمزها و کدها بسیار گسترش یافته است با این تفاوت که شکل و نوع رمزها و نشانه ها تحول و تغییر یافته اند. مانند علائم راهنمایی و رانندگی یا کدهای رایانه ای.
دومین عامل سازنده پیام، محتوا می باشد. برلو محتوای پیام را چنین تعریف می کند: «مطلوب درون پیام که به وسیله منبع برای بیان هدف او انتخاب شده است» براساس محتوای پیام است که گیرنده پیام متاثر می شود یا قضاوت می کند و عامل آخر نحوه ی ارائه پیام است و آن عبارت است از تصمیم هایی که منبع ارتباط برای انتخاب و تنظیم و ترتیب کدها و محتوا می گیرد. به عبارت دیگر شیوه های خاصی که فرستنده پیام انتخاب می کند تا محتوای پیام خود را به خوانندگان و گیرندگان ارائه کند. استفاده از علائم خاص، تکرار جمله ای خاص، حذف و یا ترکیب لغاتی خاص و ... از جمله این شیوه ها است؛ به عنوان مثال روزنامه نگاری که خواهان ارسال پیامی به خوانندگان خود است، سعی می کند تا با شیوه های مختلف در ارسال هر چه سریع تر پیام و خبر خود مانند درشت کردن برخی ازکلمات، درج و صفحه اول، استفاده از عکس یا حرفی خاص و ... اقدام کند. امروزه رسانه های خبری بسیار تلاش می کنند که از شیوه های تکراری برای ارائه اخبار خودداری نمایند زیرا نفوذ اخبار کاهش یافته و به نوعی بیماری روحی و روانی تبدیل می گردد.

ارتباطات، نظم و فرهنگ:

زندگی امروز انسان ها تا حد بسیاری به ارتباطات بستگی دارد. به ویژه آنکه بسیاری از مردم جهان از طریق ارتباطات تأمین معاش می کنند. سطح مراودات چنان کنند که اگر انسانی از ایجاد ارتباط با دیگران خودداری نماید یا دور بیفتد، در گذران زندگی خود با مشکلاتی روبرو می شود. شیوه های مختلف ارتباطات افراد با یکدیگر و این که افراد با چه کسانی یا چیزهایی ارتباط برقرار می کند و ... در واقع رابطه و نسبت ارتباطات و فرهنگ را مطرح می سازد. چرا که وقتی ارتباطات تغییر می کنند، عناصر فرهنگی نیز به تبع آن تغییر می یابند. افراد از طریق ارتباطات رفتار همدیگر را کنترل می کنند و خود را با گروه ها هماهنگ می نمایند این نحوه تعامل در صورت تعادل و برقراری سازش اجتماعی منجر می گردد. بدین معنا زمانی که در یک جامعه وسیع تعامل رسانه ها نظیر روزنامه ها، تلویزیون، و ... با یکدیگر از یک سو و نیز پیروی کردن آنها از ارزش ها و هنجارهای مقبول و انتقال آنها به مخاطبان سبب تحت تأثیر قرار دادن افکار و عقاید و رفتار افراد جامعه می گردد به گونه ای که نوعی فرهنگ گفت و شنود هماهنگ ترسیم می گردد. امروز در اثر گسترش و نفوذ وسایل ارتباطی، به جرأت می توان گفت که هیچ کنش و رفتاری را نمی توان از تیررس ارتباطات در امان نگه داشت ترکیب و شکل ارتباطات چنان توسعه و تنوع یافته است که حتی ساختار نوع جوامع را تحت تأثیر قرار می دهد. شکل های مختلف انتقال پیام، نشانه ها، نمادها، رمز گذاریها و ... همه جزیی از ارتباطات و فرایندهای فرهنگی هستند که نتیجه آنها آموختن شکلی از رفتار به اعضای گروه و جامعه است در زمانی که رفتاری آموخته شود و از سوی افراد، به صورتی مشترک اعمال گردد جنبه فرهنگی پیدا می کند. از این کارکرد رسانه ها جهان بینی انسان ها گسترده تر شده است، مفاهیم و مقولات زیادی شکل گرفته اند که بر اساس آن نگاه به جهان اطراف را متعدد ساخته است. مردم عمل گرا به علائم شده اند عمل گرایی که به دنبال آن معنا و نمادی مستتر است.
از نظر نظریه پردازان اجتماعی ارتباطات، مهم ترین کارکرد ارتباطات گسترش همگرایی (coorientation) است نیوکوم معتقد است که همگرایی به معنای آن است که مردم به هنگام ارتباط با همدیگر به طور همزمان نسبت به همدیگر به عنوان ارتباط گر، نسبت به اشیای مورد ارتباط خود موضع گیری می کنند. این هم گرایی مبنای روان شناختی رفتار گروهها و اجتماع را تشکیل می دهند. البته از نظر نیوکوم اگرچه این همگرایی سبب سازگاری و جفت شدن می شود اما این همگرایی ها قابل تغییر هستند. این ساخت و تغییر همگرایی از یک سو به انگاره های فرهنگی و ترکیب نقشها، پیام ها و رمزها مبتنی است و از سویی دیگر به جهت گیری اجتماعی رسانه های گروهی اعم از رادیو، تلویزیون و مطبوعات وابسته است.
از نظر این نظریه پردازان برای وجود رفتارها و کنش های قابل پیش بینی و همگرایی در هر گروه سه نوع مشخصه را می توان در نظر گرفت. که تغییر یا وجود هر یک می تواند به وقوع کنش ارتباطی معینی ختم گردد:

الف) همگونی جهت گیری به سوی اهداف:

چنان که می دانیم وجود هدف مشترک مهم ترین عامل تشکیل و انسجام یک گروه می باشد، اگرچه این هدف مشترک لزوما بر تشابه کنش تمام افراد گروه دلالت نمی کند بلکه فقط در مورد تقاضا یا انتظار دلالت می کند. بدین معنا که همه افراد گروه انتظار دارند که هر عضو نقش خاص و تفکیکی خود را ایفا کند.

ب) همگونی در توافق ادراک شده:

یعنی همگونی طرز تلقی ها و داوری ها درباره همگونی جهت گیری یا اهداف، یعنی این که در بین افراد درگیر در گروه خصوصا در فرایند ارتباطات و در مورد انتقال اطلاعات و استفاده از نمادها و ... توافق مشترک وجود داشته باشد.
ج) جاذبه در میان اعضا: ارتباطات مثبت با جاذبه بین اعضاء همراه است این جاذبه یا دل بستگی، فراوانی اش سبب تعامل بیشتر و یا برعکس خواهد شد.
هومنز معتقد است که جذبه یا دل بستگی میان افراد با میزان تقاضا برای همگرایی که توسط کنش های ارتباطات برآورده می شود تغییر می یابد.
بنابراین، کنش های ارتباطاتی که رسانه های گروهی خصوصا امروز در آنها دخیل اند - می توانند به عنوان پیامدهای تغییر در روابط بین ارگانیسم اجتماعی و محیط عمل نمایند که البته گاهی این تغییرات آنی و گاهی قابل پیش بینی هستند. این کنش های ارتباطاتی، یا پیامد ایجاد تغییراتی در نقاط مختلف نظام روابط دو یا چند ارتباط گر و موضوع ارتباط هستند یا منجر به بروز چنین تغییراتی می شوند بنابراین به منظور پیش بینی کنش های افراد و جلوگیری یا تسریع در یک رویداد می بایست به رویداهای درون نظام ارتباطاتی دقیق شد، تا با در نظر گرفتن این شناخت تعامل اجتماعی را حفظ یا توسعه داد.
با توجه به پیوستگی ارتباطات و فرهنگ می دانیم که فرهنگ زمینه تطابق افراد جامعه با محیط را فراهم می سازد بنابراین می توان گفت که هر نظامی نیاز به پیام های قابل انتقال دارد، که محتوای این پیام ها می تواند دینی، ارزشی و اخلاقی و .... باشد، تا خود را با محیط اطراف تطبیق دهد. این امر به سطح نظام اجتماعی یک کشور بستگی دارد. هر چه قدر که وسعت کشور بیشتر باشد می بایست شبکه ارتباطاتی و اطلاعاتی آن نیز گسترده باشد تا اولا تمام پیام های موجود به افراد منتقل شود. ثانیا جزئیات و اهداف پیامها چه در سطح فردی و چه در سطح گروهی مشخص باشد. اگرچه بهترین نوع پیام را می توان پیامی دانست که مبتنی بر یک انگاره، فرهنگی و ارزشی باشد و چه این که چنین پیامهایی دارای معانی مشترک و سطح بالایی از توافق را به همراه دارند، از سویی دیگر در انتقال پیام ها و به منظور افزایش اثر پیام می بایست به جنبه های عاطفی وشناختی آن توجه داشت در حالیکه متأسفانه در جامعه ایران، نه سطح شبکه ارتباطاتی چنان گسترده است که تمام افراد در گوشه و کنار کشور را در بر می گیرد و نه در بخش اعظم برنامه رسانه های ما انگاره های فرهنگی و ارزشی و ابعاد شناختی و عاطفی در پیام های ارتباطاتی رعایت می شود. در حالیکه رسانه های حقیقی می بایست همواره هم به ارضای نیازهای مخاطبین خود توجه کنند و هم به راه حل مسایل اشاره کنند. از این نقطه نظر، رسانه ها و ارتباطات رفتارها و کنش های برون داد و درون داد افراد را نیز را در بر می گیرد. بر این اساس هم می توان در شخصیت میل به کنش ایجاد کرد و هم در سطح نقشی پیش بینی رفتار و هدایت را بوجود آورد.
ایجاد نظم اجتماعی به ایجاد روشی منظم از تعامل اجتماعی بستگی دارد. تعامل اجتماعی عمدتا از گفتاری بوجود می آید که مردم را نزدیک به یکدیگر و گرد هم می آورد. در حالی که همیشه ما نسبت به نوع گفتار در تصحیح دارد، وجود گفتاری نامناسب یا ناشناخته کنش های نامناسبی را ایجاد می کند. امروزه از لحاظ اجتماعی و فنی این امر به اثبات رسیده است که خصوصا سازمان های تصیم گیرنده لزوما باید بکوشند تا از طریق وسایل ارتباطاتی به ایجاد و حفظ ساختاری نمادین مشترک بپردازند تا ضمن هدایت رفتارها و مهار آنها به فرایند ساخت و نگهداری ساختار فرهنگی جامعه کمک نمایند. چرا که فرآیند تعامل اجتماعی مثل سایر فرآیندهایی که بازخور دارند هنگامی که دچار تزلزل می گردد به نوسان می افتد که این امر در کوتاه مدت سبب به روز کنش هایی متفاوت فردی - اجتماعی و حتی عاطفی می گردد. و بی جهت نیست که افرادی که بسرعت جزء محبوب ترین فرد گروههای یک جامعه به شمار می آیند معمولا در چنین جو پرتنش و اظهار ایده ها بیشتر از سایرین تلاش می کنند. ثبات اجتماعی با وجود فرهنگی مشترک به دست می آید چرا که چنین فرهنگی که از توافق مشترک افراد است زمینه را برای به روز انگیزه های قومی مهیا می سازد و به آن نظم می بخشد، انجام کار را ارتقاء می دهد و روابط اجتماعی را هماهنگ می سازد.
پایبندی افراد به گروه ها یا جامعه تا زمانی است که حیات منظم و طبیعی او دچار مخاطره نیافتد زیرا در غیر این صورت نجات خویش، وی را مجبور خواهد ساخت حتی تا مرحله درگیری پیش رود. امروز اساسی ترین جنبه در تعامل و گفت و شنود آنست که فرد باید طوری رفتار کند که دیگران هم او را کامل درک نمایند و خود را بر یکدیگر حفظ کنند. در حالیکه اگر شخص بدون توجه به دیگران فقط به فکر برآورده ساختن نیازها و یا پایبندیهای پسندیده یا ناپسند خود باشد، محدودیت هایی بر عملمکرد وی از سوی دیگران تحمیل می شود. مگر آنکه رفتار خود را تصحیح نماید. بنابراین علایق و احساسات فرد باید طوری بیان شود که دیگران از آن به عنوان یک منبع برای همبستگی و دلبستگی مناسب استفاده نمایند. این افزایش همدلی سبب تقویت توانمندیها و پلی برای رفع مشکلات می شود. به قول مولانا:
ای بسا هندو و ترک و هم زبان
ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان محرمی خود دیگر است
همدلی از همزبانی بهتر است
حال اگر بیزاری و درگیری حاکم گردد، نااستواری گروه یا جامعه اجتناب ناپذیر خواهد بود. این بیزاری به سوء رفتار و سوء اخلاق منجر می شود.
در چنین شرایطی مسلما نقش رسانه های ارتباطاتی نمایان تر می گردد. زیرا امروزه رویا رویهای اجتماعی بسیار گسترده و انبوه گشته و رسانه ها واسطه پر قدرت و مؤثر این رویارویها شده اند. به طوری که هم می توانند در برانگیختن و هم در گسترش تعامل افراد دخیل باشند. از ترویج ارزش ها و کنترل رفتارهای افراد تا انحراف و درگیری میان افراد رسانه ها می توانند در جوامع کارکرد داشته باشند.

قدرت سحر آمیز رسانه ها - تبلیغات:

در دوره ی پس از جنگ جهانی دوم تمامی کارشناسان علوم ارتباطات و سیاست به قدرت خارق العاده وسایل جمعی خبری اذعان دارند. آنها معتقدند که رسانه ها از چنان قدرتی برخور دارند که می توانند در دگرگون ساختن افکار عمومی و سوق دادن توده مردم به طرف نظر گاهی و حتی شورش و انقلاب دخیل باشند. که این اثر رسانه ها در قدرت تبلیغاتی آنها نهان است. با بررسی انجام گرفته این واقعیت محرز گشته که این تبلیغات از ابزار قدرت دنیای امروز است که می تواند دگرگون ساز باشند. قدرت تبلیغات رسانه ها چنان است که می تواند در کم ترین زمان هزاران فرد را در ملغمه ای از نفرت، اراده و امید در هم آمیزد. شعله های نارضایتی و جنگ و اختلاف نظر را با فولاد شور و اشتیاق نرم سازد. این چکش و سندان نوین همبستگی اجتماعی همان تبلیغات رسانه ها می باشد. برانگیختن احساسات، علایق، ایجاد ترس و نفرت از دشمن در شهروندان، حفظ روحیه در سختی ها، استفاده از انرژی و توان افراد به بهترین وجه ممکن برای کشور، از طریق قدرت تبلیغاتی رسانه ها ممکن است. لذا می بایست پیام های تبلیغاتی رسانه ها طوری طراحی شوند که به صورت گزارشات خبری، تصاویر، فیلم، نوار، سخنرانی، موعظه، پوستر، علائم و ... با ساده ترین شکل و پر نفوذترین میزان به مردم القا شوند.

قدرت ویران کنندگی رسانه ها:

از نظر تحلیل گران سیاسی امروزه سرنگونی نه به وسیله مسلسل و سلاح آتشین بلکه با رسانه هاست. پوشش جهانی تلویزیون و سایر وسایل ارتباط جمعی، نقش نظام رسانه های جهانی جدید را چنان کرده است که حتی کنترل رسانه های داخلی برای سیاستمداران کشورها را دشوار ساخته است. نفوذ متراکم رسانه ها با روند جهانی شدن به قلمرو اقتدار آنها در سراسر کره زمین افزوده است. این در هم آمیختگی نشر و انتشار اخبار به واسطه انواع رسانه ها، رهبران بسیاری از جوامع را به اتخاذ شیوه های استراتژیک به منظور حفظ مشروعیت و کاهش تعارضات درونی وادار ساخته است. حتی هشدارهای آگاهانه نسبت به توان بالقوه رسانه ها در تجاوز به حریم خصوصی شدت یافته است. وقوع برخی نابهنجاری ها و جرایم به پیام های انتقالی رسانه ها مرتبط است. دگرگونی در تفکر و شیوه های رفتاری چنان گشته است که به وجود تعارضاتی بین افراد خصوصا در جوامع جهان سوم که قدرت گزینشی ندارند، نظم اجتماعی را مختل ساخته است. تافلر در کتاب جابه جایی در قدرت می نویسد: «هر حکومتی که نتواند برای جلوگیری از این دسته بندی اطلاعات به اقدامی ملموس دست زند، تحولات سیاسی آینده را به جان خریده است.»
در جامعه امروز رسانه ها مشمول قانون حضور در همه جا (Low of ubiquity) هستند. بدین معنا که محرکه های قوی تجاری و سیاسی زیر ساخت الکتریکی جدیدی را نه به صورت انحصار بلکه به صورتی فراگیر تبدیل می سازد.
به عنوان مثال تلفن که در گذشته نه چندان دور و وسیله ای تجملی و خاص طبقه مرفه بود، امروز به خاطر انگیزه های تجاری چنان پر استفاده شده که هرکس تلفنی دارد. مسلما این استفاده جهانی حاصل نوع دوستی نیست. بنابراین کاملا به نفع کشورهاست که از یکسو برای مقاصد اقتصادی به گسترش سیستمهای جدید اقدام کنند و از سویی دیگر هدایت رسانه ها و سیستمهای الکترونیکی خبری را به منظور کنش پذیری، تحرک و تبدیل پذیری مورد نظر و مطلوب خود و جامعه بر عهده گیرند.
عدالت اجتماعی، آزادی همبستگی اجتماعی به طور روز افزون در هر جامعه به این کار ویژه ی رسانه ها وابسته شده اند، که چگونه آموزش و پرورش را در جامعه برقرار می سازند. پیوند آموزش و پرورش به واسطه رسانه ها با افزایش مجاری جدید و گستردگی و تنوع برنامه ای سبب پوشش همگانی گشته است. از طریق رسانه ها با جریان آزاد اطلاعات، دانایی با سرعتی شتابان، همه شهروندان از فقیر تا غنی را آماده پذیرش نقش های اجتماعی می کنند. مهارت های فرهنگی عمومیت یافته و از داخل کتاب های درسی و کلاس های آموزشی خارج و به فراسوی خانه ها و خیابان رسیده است. با این انتقال مهارت های فرهنگی و حتی شغلی درک و فهم فرهنگی افراد ارتقاء و مردم به هنجارهای اجتماعی مقبول آشنا می گردند. اگرچه در بسیاری از کشورهای دارای تکنولوژی پیشرفته با کارکردهای منفی رسانه ها شرمساری اخلاق پدیدار گشته است. به گونه ای که صلح اجتماعی و حتی خود دموکراسی مورد تهدید واقع گردیده است. در کشورهای جهان سومی نیز با پیچیدگی های رسانه های خبری شکافی فرهنگی و گسترده میان جوانان با دیگر گروه ها و حاکمان سیاسی بوجود آمده است.
بنابراین بی تفاوتی دولت ها نسبت به جریان آزاد اطلاعات در نهایت به سرنگونی خود منجر می شود. چرا که چنین آزادی مطلقی سبب از بین رفتن حریم های خاص و خصوصی و نیز سبب گستردگی فوق العاده ابزار عقاید مخالف می گردد. لذا وجود نظم اجتماعی بوجود حداقل نظارتی بر روی تصاویر، ایده ها و نمادها و ایدئولوژی هایی که از طریق رسانه های گروهی به دست مردم می رسد، از سوی دولت ها لازم است.

نتیجه گیری:

1- با گسترش روند جهانی شدن حضور رسانه ها، دیگر دولت ها چندان نمی توانند کنترلی آهنین بر زندگی مردم داشته باشند زیرا دیگر مانند گذشته قدرت انحصاری و سانسور ندارند.
2- نظم اجتماعی مفید که به نفع تمام اعضای جامعه است، امروزه به کارکرد رسانه ها بستگی دارد. زیرا روابط انسانی اگرچه همواره در حال تغییر است اما با حضور رسانه ها و انتقال مفاهیم، نمادها و اطلاعات این تغییرات تشدید یافته است.
بنابراین هر چه قدر شیوه های پاسخگویی دولت ها با ابزارها و اهرمهای خود با این تغییرات هماهنگ باشد، میزان نظم اجتماعی بیشتر تضمین می گردد.
منبع: کتاب طرح تحقیقاتی شهر اسوه

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.