مدیریت بحران در روابط عمومی
نویسنده : میرزا بابا مطهرینژاد
مقدمه
اطلاعرسانی به هنگام و صحیح، با برنامهریزی هدفمند و شناخت تکنیکها و شرایط رسانهای، امروزه نقش مؤثری را در غنیسازی محتوای رسانههای جمعی و افزایش سطح آگاهیهای عمومی، همچنین ایجاد روابط دوجانبه بین سازمان با مخاطبان ایفا میکند. شتاب تولید و عرضة اطلاعات و تنوع رسانههای جمعی، بهویژه عملکرد آنها در شرایط خاص و رویدادهای بزرگ و فراگیر، شرایطی را ایجاد میکند که عدم برنامهریزی و کنترل آن توسط سازمانهای مرتبط با رویداد، ضمن قرار دادن سازمان در یک موقعیت انفعالی، باعث انحراف سازمان از مسیر اصلی و مانعی در برابر برنامهریزیهای آن میشود.
گستردگی و تنوع عرصههای رویداد، نبود سیستم جامع اطلاعرسانی و آگاهیدهی در سازمانها با لحاظ شرایط حساس رسانهای، آگاهی نداشتن رسانهها از جنبههای مختلف رویداد، شناخت ناکافی در بین مقامات مطلع سازمان از نحوة عرضه و انتشار اطلاعات و عوامل متعدد دیگر، همگی میتوانند در شرایط وجود بحرانهای مرتبط با فعالیت سازمان، زمینهساز بحرانهای پنهان و سیاهنمایی از خدمات و فعالیتهای انجام شده باشند که این موضوع نیز در صورت عدم برنامهریزی مناسب، هزینههای مادی و معنوی زیادی را متوجه سازمان میسازد.
سازمانها معمولاً به دو صورت برای کنترل جریانات ارتباطی و رسانهای اقدام میکنند. گروهی با داشتن برنامة راهبردی ارتباطی در ادارههای روابط عمومی و بهرهمندی از کارشناسان و متخصصان مرتبط با فعالیتهای گستردة ارتباطی و پیشبینیها و برنامههای لازم در مواقع بحرانی، میتوانند پشتیبانی ارتباطی مناسبی را از فعالیتهای گستردة بخشهای مختلف سازمان بهعمل آورند.
گروهی دیگر از سازمانها نیز به دلیل نبود حساسیتهای دائمی نسبت به فعالیتهای سازمان، در حد برنامهها و فعالیتهای خود از پشتیبانیهای ارتباطی بهره میگیرند و در صورت وجود بحران یا گستردگی برنامهها، اقدام به راهاندازی ستادها و کمیتههای تخصصی ارتباطی موقت تا زمان پایان آن شرایط خاص میکنند. در حالی که باید این شرایط مقدر را از قبل پیشبینی کرد و برای آن برنامه داشت. در صورت بروز شرایط بحران، فرصتی برای اندیشیدن و کارشناسی عمل کردن نمیماند. راه سومی هم وجود دارد و آن استفاده از تجربه است.
بحران از نگاهی نو
وقتی از بحران صحبت میکنیم بلافاصله حوادث و پدیدههای غیرمترقبه مثل سیل، زلزله، بیماریهای مهلک فراگیر، جنگ، قحطی و گرانی و پدیدههای خاص اجتماعی مثل اعتصابها، تظاهرات، شورشها و امثال آن در نظرمان مجسم میشود و ناچار مدیریت بحران را نیز مدیریت بر فرآیند رسیدگی به این حوادث تلقی میکنیم. برخلاف این تصور و تصور عامه از بحران، این حوادث، بحران نیستند، بلکه: «بحران، شرایطی است که این پدیدهها به دنبال وقوع خود ایجاد میکند.» ولی، این شرایط چه ماهیتی دارند که ما از آنها به بحران تعبیر میکنیم؟ یک بررسی اجمالی نشان میدهد در شرایط عادی و معمولی با سازوکار مدیریتی و بینش و دانش عمومی در هر جامعهای و حتی در هر خانوادهای و برای هر فردی نوعی انطباق بین نیازها و منابع برخوردار است. اگر شرایط بهگونهای تغییر کند که این تعادل نسبی و نه ایدهآل را به هم بزند، بحران بهوجود میآید. پس بهترین تعریف برای بحران این است: «عدم انطباق بین نیازها و منابع، به هر علت، از جمله حوادث غیرمترقبه یا پدیدههای اجتماعی را بحران مینامیم.»