مطالعات فرهنگی و رسانه
مطالعات فرهنگی و رسانه

مطالعات فرهنگی و رسانه

رسانه رسانه

جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی


سؤال های درس جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی

 

1 - مهمترین ویژگی وسایل ارتباط جمعی از نظر ژان کازنو چیست؟

به قول ژان کازنو وسایل ارتباط جمعی در عصر تمدن های جدید صنعتی بوجود آمدند و مهمترین ویژگی آن عظمت نفوذ و وسعت حوزه عمل می باشد.

2 – تعریف ارتباط جمعی چیست؟

انتقال اطلاعات از طریق رسانه های پرتیراژ مثل مطبوعات،رادیو و تلویزیون، سینما و ماهواره و ... برای حجم وسیعی از مخاطبان (توده) با سرعت زیاد.

3 - تعریف وسایل ارتباط جمعی چیست ؟

عاملی میانجی که از طریق یک یا چند مجرا، امکان برقراری ارتباط را فراهم می سازد.

 4 - تعریف جامعه شناسی ارتباط جمعی چیست ؟

جامعه شناسی ارتباطات به این نکته می پردازد چگونه و تا چه حد فرآیند ارتباط جمعی با فرآیند کلی جامعه مرتبط است. بر این اساس نه تنها مردم از وسایل ارتباط جمعی تأثیر می پذیرند بلکه بر آنها تأثیر می گذارند. روژه کلوس می گوید ارتباط دو زمینه عملی دارد که یکی صرفاً خلق روابط بین افراد است و دیگری استفاده از محتوای جادویی و زیبایی زبان.

5 - تعریف جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی چیست ؟

جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی،دانشی اجتماعی است که در آن،گروههای اجتماعی و وسایل ارتباط جمعی و وضعیت هایی که آنها تحت تأثیر یکدیگر قرار می گیرند را مورد بررسی وشناخت و تبیین قرارمی دهد یا به تعریفی واضح تر: جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی،دانش مطالعه تأثیر متقابل وسایل ارتباط جمعی و گروههای اجتماعی است.

6– نظر مک لوهان درباره ارتباط جمعی چیست؟ یا تعریف ارتباط جمعی از نظر مک لوهان و ویژگی های آن؟

مک لوهان معتقد بود گفتار، تلفن، تلگراف، نامه در ردیف وسایل ارتباط جمعی هستند در صورتی که این گونه رسانه ها بیشتر در خدمت برقراری رابطه میان شخص با شخص دیگر هستند تا انتقال دهنده پیام به توده مردم (میان فردی).

7– نظر ژان کازنو درباره فنون نوین ارتباط جمعی را بنویسید؟

الف – رقابت میان نظام های مختلف انتشار

ب – متنوع کردن یا متجانس کردن توده مردم

ج – نقش رابط ها که اطلاعات و منابع پیام ها (در جهت معکوس و حتی یک روند پیچیده بر اساس جریان های متمایل به مرکز و گریزازمرکز) به طرف این رابط ها متوجه می گردد.

 

8– تحولات اخیر جامعه شناسی ارتباطات در 5 حوزه مطرح می شود نام ببرید؟

1 – پیچیدگی نظام

2 – اثرات وسایل ارتباطی در زمان کوتاه و دراز مدت

3 – جمع سازی و تنوع

4 – وظایف

5 – سازمان ارتباط جمعی و انتقال دهندگان پیام

9– اثرات وسایل ارتباط جمعی در کوتاه مدت و دراز مدت را بنویسید؟  (از نظر گوبلز و چاکوتین)    مهم

گوبلز و چاکوتین بازتاب شرطی و تأثیر آنی وسایل ارتباط جمعی بر افکار عمومی را مطرح کردند. به نظر آنها  وسایل ارتباط جمعی  قدرتی  مافوق  تصور دارند . افکار فلسفی - سیاسی را منقلب   می کنند .  رفتارها را هدایت می کنند . خشونت و پرخاشگری را رواج می دهند.

اما طرفداران تأثیر محدود رسانه ها بر افکار عمومی و مخاطبان مثل لازارسفلد،کاتز،کورت لوین،لانگ،پول معتقدند اثرات رسانه ها به دلیل رقابت و تنوع ،خنثی می شود.

در جامعه ایران که رادیو،تلویزیون در انحصار دولت است مطالب آن با روزنامه ها خنثی می شود. تحقیقی که به دست آمده است صحنه های خشونت آمیز بر شخصیت های غیرمتعادل و آنهایی که آمادگی قبلی برای خشونت دارند اثرگذار خواهد بود. تأثیر آنی ارتباط جمعی در نظام استبدادی بیشتر خواهد بود تا در نظام دموکراتیک،اثرات دراز مدت رسانه ها بیشتر از کوتاه مدت است.

دانیل لرنر در نوسازی خاورمیانه بر تأثیر شهرنشینی، سواد، تماشای تلویزیون،مشارکت اجتماعی و همبستگی اجتماعی و مشارکت تأکید می کند.

جامعه شناسان ارتباط جمعی امروزه بر این امر تأکید دارند وسایل ارتباط جمعی تأثیرآنی و ضربه ای بر افکارعمومی ندارند،لیکن می توانند اثراتی قابل توجه در تطور افکار عمومی جهان بر جای گذارند.

دیدگاه تأثیر محدود رسانه ها بر مخاطبان بر این نکته تأکید دارد که تأثیر وسایل ارتباط جمعی در دراز مدت پذیرفته شده است و تمامی این وسایل به تقویت تمام گرایش ها در جهت دگرگونی یا پذیرش شرایط موجود و تسریع در تحول موفق می آید.

10– منظور از پیچیدگی نظام در مطالعه وسایل ارتباط جمعی چیست؟

در تحقیق ارتباط جمعی و تأثیر برنامه ها برمخاطبان باید وضع اجتماعی فرد را مورد مطالعه قرار داد. زیرا برداشت همگان از پیامی واحد یکسان نیست و انواع گوناگون وسایل ارتباط جمعی درهم می آمیزند واثراتی کلی وترکیبی به بار می آورند. پس نمی توان اثر یکی از آنها را منتزع از دیگران سنجید.

11– وجه تمایز رسانه های ارتباط جمعی با رسانه های دیگر(رسانه های میان فردی)چیست؟

لازارسفلد وجه تمایز این رسانه را با رسانه های دیگر :

تخصص ارسال کنندگان ، فنون به کار رفته ، صفات خاص مورد نظر و نقش انتشار، مشخص می سازد.

12– تأثیرات وسایل ارتباط جمعی از نظر کاری چیست؟

" کاری" معتقد است پیدایی وسایل ارتباطی که در سطح ملی سازمان یافته اند،نمایشگرتجلی نیروی مرکزگراست. زیرا این وسایل با کاستن زمان پخش پیام،کنترل بهترفضاها را در سطح کلی جامعه ممکن می سازند. وسایل ارتباط جمعی باعث پیوند گروههای خاص، مجلات کم تیراژ، افراد مطرود، پزشکان و متخصصان و خرده فرهنگ ها         می شوند. وسایل ارتباط جمعی موجب تشدید تنوع اجتماعی و ایجاد قشرهای خاص در جامعه می شوند.

13– نظریه تکمله از کیست و این نظریه را توضیح دهید؟            مهم  

بر اساس نظریه تکمله کاتز و مرتن ولازارسفلد،وسایل ارتباط جمعی در تکمیل و تقویت مهارت ها و آموزش های کلاسیک نقش و موازی آموزش های مدرسه ای بر عهده دارند. براساس این نظریه وسایل ارتباط جمعی زمانی دارای تأثیر قطعی خواهند بود که کمک های جانبی دریافت کنند. از جمله این کمک ها باید از تماس شخصی و مستقیم یاد کرد تا نفس گرم فاصله گیرنده و گوینده را جبران نمایند و ارتباط هدف غایی خود را که تأثیر بر مخاطب است به خوبی تحقق بخشد. بدینسان گفتگوی در محل به تقویت محتوای تبلیغات در جمع می انجامد.

این تأیید متقابل موجب پیدایی اثر پرچ یعنی استحکام و قوام تأثیر را فراهم می سازد و کار سازمان محلی را تسهیل می نماید. همین فرآیند یعنی تکمیل پیام ارسال شده از طریق وسایل ارتباط جمعی در راه ارتقای آموزش هم مفید و هم مؤثر خواهد بود. اما جایگزین معلم نیستند زیرا از طرفی جریان پیام در آنان معمولا یکسویه است و از طرف وسیله ارتباطی،امکان تصحیح تکالیف درمحل، کنترل کلاس درس،هم سطح سازی دانش آموزان در راه آموزش موضوع و...را ندارد. پس ناچار باید معلم به صورت عامل مکمل در این جهت عمل کند. در مورد استفاده از وسایل ارتباطی برای ریشه کن سازی بیسوادی،وضع از این هم دشوارتر است. نو آموزی که هیچ سابقه آموزشی ندارد بی هیچ شبهه نیازمند راهبری حضوری است. بدون آنکه در همین مرحله نیز کار آموزش بتواند بدون استفاده از وسایل ارتباط جمعی به خوبی صورت پذیر گردد.

 

14 – ویژگی های نظام ارتباطی در غرب و نظام اقتدارگرایانه را بنویسید ؟        یا    

تأثیرات وسایل ارتباط جمعی در جوامع غربی یا آزاد و اقتدارگرا و انحصاری چگونه است؟

در نظام استبدادی وسایل ارتباطی متنوع و رقابتی نیست. مثل این است که یک نوع غذا برای فرد گرسنه ارائه می شود و فرد مجبور به صرف آن است. اما در نظام متنوع و رقابتی برعکس است. رواج فرهنگ توده، گسترش فرهنگ های بین المللی و سلطه،پررنگ کردن اخبار و اطلاعات جوامع توسعه یافته و کانونی، وسایل ارتباط جمعی ترجمان قدرت ها و برتری هایی می شوند که فراتر از سطح این وسایل ارتباطی است.

15 – نقش های تفریحی و تبلیغی رسانه ها در دنیای امروز شامل چه مواردی می شود؟

فرار از واقعیت، توجه به ستاره ها و ستاره سازی، تخیل گرایی، برون فکنی، هم ذات پنداری، نوستالژی، اسطوره سازی نیز از جمله نقش ها و تأثیراتی است که وسایل ارتباط جمعی بر عهده دارند.

16 – دیدگاه معتمد نژاد درباره نقش وسایل ارتباط جمعی چیست؟ یا       نقش اصلی وسایل ارتباط جمعی کدامند ؟

نقش های راهنمایی و رهبری،تبلیغی و تفریحی و آموزشی و خبری را به عهده دارند.

17 – نقش ها و وظایف وسایل ارتباط جمعی از نظر هارولد لاسول چیست؟

 مراقبت از محیط (با کنترل اخبار)

ایجاد همبستگی بین اجزای گوناگون جامعه

انتقال میراث اجتماعی از نسلی به نسل دیگر

18– مرتن و لازارسفلد چه نقش هایی برای وسایل ارتباط جمعی قائل هستند؟

مرتن و لازارسفلد وظایف اخلاقی و اعطاء پایگاه اجتماعی را برای ارتباط جمعی در نظرمی گیرند. و علاوه بر آن وظایف نامطلوب تخدیر اجتماع و مشارکت قیاسی و دوری از واقعیت را نیز برای آن در نظر می گیرند.

رایت  جامعه شناس  ارتباطات ، انتقال میراث فرهنگی و سرگرمی را برای  ارتباط جمعی  مؤثر می داند.

19 – رادیو و تأثیرات اجتماعی آن را به عنوان یک وسیله ارتباط جمعی توضیح دهید؟

از رادیو برای گوش دادن به موسیقی، افزایش معلومات، ابزاری جهت رهایی از تنهایی، ترویج و روستایی ، پیکار علیه بیسوادی، تقویت وحدت ملی، همبستگی، مشارکت اجتماعی استفاده می شود.

20 - در مورد نقش دروازه بانی خبر در جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی از دیدگاه گربنر توضیح دهید ؟    مهم

وی به 9 قدرت اشاره می کند که قابل تقسیم به دو گروهند. یکی قدرت هایی که در درون ساخت ارتباط جمعی وجود دارند یا به صورت قراردادی، حرفه ای یا منطقی بدان مرتبط هستند . دوم قدرت هایی که در خارج از ساخت ارتباط جمعی به چشم می خورند. درگروه اول پنج نوع قدرت یاد می کند که با معیارهایی نظیر نوع تأثیر و نوع وظیفه مشخص می شوند که عبارتنداز:

مشتریان (تأمین کنندگان منابع  مالی ) - کنترل کنندگان (سلسله مراتبی که انتقال دهنده بدان وابسته است)

همکاران (که همبستگی آنان انتقال دهنده را تحت تأثیر قرار می دهد) - رقبا و اعضاء کمکی

در گروه دوم (یعنی قدرت های خارج از ساخت ارتباط جمعی) :

صاحبان نفوذ و اقتدار (قوه مقننه) ، سازمان ها، کارشناسان و اربابان

21– طبقه بندی بینندگان تلویزیون چند نوع است؟ توسط چه کسانی مطرح شده ؟ توضیح دهید؟  2 نوع  

 1– نوع آرمانی،ماکس وبر مطرح کرده است که در واقع وجود ندارد. بلکه از نیازهای استنباط منطقی ناشی شده است و تجربه نقش اساسی را در این زمینه دارد.

2– نوع واقعی که توسط گورویچ مطرح شد. از پیوند داده های تجربی و عینی و مشاهده ای به نتایجی می رسیم.

- طبقه بندی بینندگان از نظر جنس، سن، شرایط اقتصادی، محل سکونت، مذهب و سواد.

22– گلیک و لوی ، گرایش مخاطبان تلویزیون را به چند دسته تقسیم  کردند ؟

3 دسته   :  صفات پذیرش(تأیید) ، انتقاد(اعتراض) و همسان سازی

- صفت مشخصه پذیرش،شناسایی کامل برنامه های تلویزیونی و فقدان مخالفت با برنامه ها و استفاده بالنسبه بالای روزانه از تلویزیون است. مثل افراد سالخورده، مجردین، خانه نشین ها و نیز کارکنانی که به کارهای بدنی اشتغال دارند. و کودکان برای سرگرمی و اوقات فراغت.

- حالت کاملاً مخالف با پذیرش،انتقاد است : این دسته بیش از دسته های دیگر خود را نشان می دهد،بحث می کند و نظرات خود را در  روزنامه ها و مجلات منعکس می نماید. این گروه تأثیر تلویزیون را بر کودکان منفی می دانند.

- همسان سازی یا تطابق و گرایش به تلویزیون : از نظر این دو تلویزیون وسیله سودمندی است اما باید آن را با توجه و هشیاری مورد استفاده قرار داد. این عده تلویزیون را دوست دارند و آن را یکی از عناصر مهم زندگی جدید به حساب می آورند و در موجودیت زندگی خویش برای آن موقعیت معنی داری قائل هستند. تلویزیون وسیله ای برای گذران اوقات فراغت است و استفاده از آن برایش متکی بر تصمیم هشیارانه است. در این مرحله بینندگان تلویزیون با انتخاب و برنامه ریزی از آن استفاده می کنند. بزرگسالان و قشرهای پایین طبقه متوسط از این دسته اند. (کارمندان گروههای جزء و متوسط). رواج خشونت و تبلیغ بازرگانی از نکات منفی تلویزیون می باشد.

تحقیقات اشتاینر در آمریکا نشان داد که هر چه قدر تماشاگران باسوادتر باشند امکان جذب شدن آنها به طرف برنامه های دراماتیک و جدی بیشتر است.

23 – 5 مورد از ویژگی های رابطه میزان تحصیلات و تماشای تلویزیون را بنویسید؟  ( خلاصه بنویسید )

طبقه بندی بوگارت درآمریکا در رابطه با تلویزیون ازثروتمندترین،خیلی مرفه، مرفه و فقیرترین و با سطح تحصیلات عالی،متوسط و ابتدایی بوده است. بین استفاده از تلویزیون و سطح تحصیلات رابطه مستقیم وجود دارد. افراد با تحصیلات پایین بیشتر طرفدار واستفاده کنندگان تلویزیون بوده اند.

در سال 1960 پیر هارمل وزیرامور فرهنگی بلژیک با تأسف اظهار داشت : " روشنفکران به مفهوم خیلی وسیع کلمه در مجموع قدری با تلویزیون فاصله گرفته اند و حتی نسبت به آن بدگمان هستند."

تحقیقی که در انگلیس شده است نشان می دهد که هر قدر سطح اجتماعی – اقتصادی و فرهنگی یک خانواده پایین تر است میزان وقتی که این خانواده صرف تماشای تلویزیون می کند،بیشتر است و هر چه قدر سطح درآمد خانوار بالاتر باشد میزان تماشای تلویزیون افزایش پیدا می کند.

تحقیقات نشان داده است اشخاصی که در مدارس عالی یا دانشگاهها تحصیل کرده اند بطور متوسط بیش از دیگران روحیه انتقادی دارند و در درجه دوم ، داوری ها،ترجیحات و طرد برنامه های تلویزیونی را به مراتب بیش از دیگران به نحو قاطع تری اظهار می دارند.

در مجموع اشخاص دارای تحصیلات بالاتر به برنامه های فرهنگی و خبری بیش از دیگران علاقه نشان می دهند. شرایط در مورد برنامه های ورزشی و واریته ها تا حدودی همین طور است.

عده ای در برابر تلویزیون مقاومت می کنند،به دلایلی چون ضایع شدن وقت، یک جانبه بودن پیام، ترویج افکار قالبی، اعتیاد به تماشای تلویزیون و ...

موافقان تماشای تلویزیون معتقدند که تماشای تلویزیون به آنها امکان می دهد که رابطه خود را با محیط اجتماع قطع نکنند. بعضی ازدبیران براین عقیده اند که دیدن تلویزیون برای آنها از این جهت لازم است که می توانند تأثیر آن را بر شاگردان بفهمند.

تحمیل کردن برنامه های تلویزیون به تماشاچیان،ناقص و نادرست بوده و عامیانه بودن آن و بی ارادگی و خنثی کردن تماشاچی و خاموش کردن روح انتقاد و به قول فرانسوی ها ساختن تصویری پیش ساخته از دنیا مولد احتیاجات تازه و غم و اندوه از نکات منفی تلویزیون است.

24 – تأثیرات مثبت ومنفی  تماشای تلویزیون کدامند ؟

آثار مثبت تماشای تلویزیون : وسیله کار و تحقیق در زمینه مسائل اجتماعی موجد هنروسبک جدیدی در زندگی،امکان برخورد مستقیم با وقایع وتوسعه افق های فکری کارگر و دهقان می باشد.

از جمله نکات منفی تماشای تلویزیون : این است که تکرار در دیدن تصاویر در مدت زمان طولانی سبب تحلیل رفتن حساسیت،ممانعت از تفکر و افسردگی روحی است.

25 – تأثیر تلویزیون بر کودکان را بنویسید؟

تلویزیون کودکان را از کارهای تحصیلی باز می دارد. به آنان صحنه های خشونت آمیز ارائه می کند،عواطف آنان را جریحه دار می سازد. و آنان را خیلی زود به طرف زندگی بزرگسالی سوق می دهد،و از طرفی امکان دستیابی به برخی از دانستنیها را فراهم می کند،محرک حس کنجکاوی درکودکان است.نفوذ تلویزیون در سطوح پایین و بالای جامعه به نحو محسوسی کند بوده است.

26 – تلویزیون چه تأثیرات مثبت و منفی روی فرهنگ دارد؟ ( رابطه تلویزیون با فرهنگ )

برای عده ای از مخاطبان،تلویزیون می تواند نقطه آغازی برای تحول فرهنگی باشد،کنجکاوی ایجاد کند و میل به فراتر رفتن را بوجود آورد یعنی به طرف منابع اطلاعاتی بویژه کتاب.

تلویزیون می تواند برای قشرهای اجتماعی بالاتر یک محرک باشد. گرچه ممکن است تلویزیون از نظر فرهنگی ارائه کننده یک فرهنگ پوچ، سطحی و ناقص باشد و برای شناخت فرهنگ واقعی مانع ایجاد کند یا به قولی تلویزیون " فرهنگ بازاری یا بی مصرف " ارائه دهد. فرهنگ جمعی و فرهنگ واقعی را باید از هم تفکیک کرد.عموماً معتقد هستند واتفاق نظر دارند که تلویزیون به تنهایی نمی تواند از نظر فرهنگی وسیله ای کافی به شمار آید و مثلاً نمی تواند جانشین کتاب شود. در حالی که تلویزیون نوعی محرک یا مکمل است، خود دارای محتوای واقعی فرهنگی نیست.

27 – اثر پیام های تلویزیونی بر مردم را توضیح دهید ؟ جواب الف و ب        یا

اثرات آنی و اختلالات احتمالی پیام ها در زمان کوتاه بر مردم را بنویسید ؟     جواب الف      یا

پیا های تلویزیون در مورد تقلید چه تأثیرات مستقیمی بر رفتار مردم دارند ؟   جواب  ب

الف –اثرات آنی و اختلالات احتمالی در زمان کوتاه،مانند : دلواپسی،بیخوابی،رضایت یا عدم رضایت و یا هر نوع ناراحتی.

کودکان بیش از بزرگسالان از دیدن اعمال خشونت آمیز منقلب می شوند و یا به وحشت می افتند. اسلحه گرم کمتر از اسلحه سرد ایجاد وحشت می کند و شمشیر کمتر از کارد موجب بروز وحشت می گردد و صحنه های مرتبط با داستانهای معمولی که قهرمانانی شناخته شده دارند،کمتر از دیگر صحنه ها دلواپسی پدید می آورد. از طرف دیگر خشونت زمانی که در عملی شبیه واقعی تجلی می کند اثرات مخرب بیشتری بر جای می گذارد.

ب – آیا این پیام ها اثرمستقیمی بر رفتار دارند و به عنوان مثال تمایل به تقلید را برمی انگیزند ؟

در این مورد داده های موجود جزئی و اندک هستند. از چند جنایت به عنوان مثال یاد می شود که توسط افرادی صورت گرفته است که آنچه را در سینما یا تلویزیون دیده اند عیناً تقلید کرده اند. برنامه های تلویزیونی راه خشونت را نشان می دهند. وسایل ارتباط جمعی به تنهایی اثراتی بر کودکان ندارند،محیط اجتماعی،مشارکت فرد در گذران اوقات فراغت و فعالیت های اجتماعی نیز در این امر تأثیر گذار است.

28 – تحقیقات لوی وگلیک در مورد بینندگان تلویزیون (در ارتباط با دنیای کودکان) چگونه است ؟

دنیای کودکان :لوی وگلیک بینندگان تلویزیون را به سه گروه تقسیم می کنند :

الف – موافقین (که از قبل نظری مساعد دارند) مثل نوجوانان

ب – معترضین (که زمینه ای انتقادی دارند) و  ج – معتدلین (که بین این دو گروه قرار دارند)

کودکان تا سه سالگی تماشا کنندگان پر و پا قرص تلویزیون هستند اما از سال ششم زندگی به گروه همسالان  می پیوندند. تحقیقات درقرن بیستم نشان داد که تماشای ممتد تلویزیون در کودکان 3 تا 6 ساله موجب پیدایی نیاز خاص به تصاویر ثابت را فراهم می آورد.  تماشای تلویزیون به خلاقیت و رشد کودک کمک می کند. برنامه های آموزنده و سرگرم کننده در تلویزیون به تکمیل نتایج حاصل از مدرسه منتهی می شوند،نه آن که همچون رقیب مدرسه به کار آیند. قهرمان سازی برای کودکان در تلویزیون مانند زورو،هری پاتر،...

 

29 – تأثیر وسایل ارتباط جمعی بر خانواده چه می تواند باشد (مثبت و منفی )؟

ویلیامز معتقد است عواملی ثبات خانواده را تهدید می نماید. خانواده دیگر عامل ایجاد کننده تداوم زمانی نیست. افزایش میزان طلاق ما را به سوی نظامی می کشد که در آن خانواده های تک همسر بطور متوالی در طول زمان پدید آمده جانشین یکدیگر می شوند. به قول تافلر در آینده به جای خانواده امروزی شاهد پیوندهایی صرفاً موقت خواهیم بود. گرچه ورود تلویزیون به خانه باعث شده است که گروههای کم درآمد ساعات زیادی را در خانه بگذرانند. و تحقیقات نشان داده است گروههایی که درآمد و تحصیلات بالاتری دارند و از نظر مالی در رفاه بیشتری به سر می برند در خارج از خانه ( مانند تأتر،کنفرانس،شب نشینی های بزرگ) می گذرانند.

تلویزیون به پیوند متقابل انسان ها کمک می کند. گرچه گفت و گوی بین اعضای خانواده را کاهش می دهد،اما این به سطح فرهنگ خانواده مربوط است. از مطالعات دولروئل استنباط می شود : در خانواده های مرفه تر موضوعاتی که در تلویزیون مطرح می شود بین اعضای خانواده به بحث گذاشته می شود. در صورتی که در خانوادۀ سوداگر و افراد بیکار، کمتر چنین امری تحقق می پذیرد.و در خانواده های کارمند، بحث ها منظم تر از خانواده های کارگر در     می گیرد.

30– چند دیدگاه در مورد تکوین ذهن و وسایل ارتباط جمعی وجود دارد ؟ توضیح دهید ؟

الف – صنعتی شدن        ب – عوام فریبی         ج – کاهش فعالیت های ذهنی

الف – صنعتی شدن و فرهنگ : سود آوری کتاب پر تیراژ،چاپ روزنامه و کتاب توسط ماشین،ظهور رمان نویسان در عصر صنعتی شدن

ب – عوام فریبی :  هدف وسایل ارتباط جمعی، پوشاندن جماعت کثیری است که عملاً در یک دسته مشخص قرار   نمی گیرند. ارزن برژه حتی انتقاد را به کتاب جیبی می کند. معرفی فریبنده این کتاب ها بوسیله جلدهای مصور غالباً چیز دیگری غیر از ذوق ادبی را به یاد می آورد. ظاهر براق و برانگیزاننده این کتب برای عابری تهیه شده که کم حوصله است. سطح فرهنگی او نازل است و حس کنجکاوی وی خیلی کم. خواننده ای که وقت کمی دارد و در جستجوی وسیله ای برای گذران. حتی آثار درام نویسان یونانی مثل اوری پید و سوفوکل به صورت جیبی منتشر      می شود . آدورنو معتقد بود که ارتباط جمعی رابطه میان مردم و شاهکارهای هنری خالص را به ابتذال می کشند.

ج – کاهش فعالیت های ذهنی : (خطر تقلیل فعالیت های فکری) -  وسایل ارتباط جمعی

31– 6 مورد از اثرات منفی تلویزیون بر کودکان و نوجوانان را بنویسید ؟

1 – ارائه صحنه های خشونت آمیز و رواج خشونت

2 – برانگیختن حالت تهاجمی

3 – محدود کردن قدرت ابتکار و خلاقیت

4 – بیگانه ساختن کودکان و نوجوانان با مطالعه

5 – ایجاد درگیری ذهنی در کودکان به علت تماشای فیلم های ویژه سنین بالاتر

6 – شستشوی مغزی

32- 6 مورد از اثرات مثبت تلویزیون بر کودکان و نوجوانان را بنویسید ؟

1 – تحریک حس کنجکاوی

2 – افزایش دانش و اطلاعات

3 – رفع نیازهای فراغتی

4 – ایجاد فرصت شناخت واقعیت ها

5– ایجاد امکان دستیابی به دانستنی ها

6– افزایش اعتماد به نفس و احترام به خود

33– ستاره گرایی چیست ؟

 ارزش گذاری عاطفی برفرد معینی ازطریق جمع ستاره گرایی نامیده می شود و این پدیده زمینه را برای جریان فرافکنی واین همانی ازطرف جمع مساعد می کند.

34– تأثیر وسایل ارتباط جمعی در دگرگونی های اجتماعی و جهان سوم را بنویسید ؟

تحت تأثیر وسایل ارتباط جمعی،هنجارها،ارزش ها و الگوهای اجتماعی بیش از پیش به درون خانواده راه می یابند. از جانب دیگر،جوامع (ملل و تمدن ها) نیز به نوبه خود در تماس با یکدیگرند. دهقانان با پذیرش تلویزیون، رویدادها و مناظر شهر را به روستاها می کشند و از انزوای اجتماعی خود بیرون می آیند. همچنین طبقات مختلف اجتماع از آنچه در سطوح بالا و پایین می گذرد اطلاع می یابند. وسایل ارتباط جمعی جامعه جدید را به سوی تنوع و تعدد راههای زندگی سوق می دهند.

ویلبر شرام به مطالعه وسایل ارتباط جمعی در جهان سوم پرداخته است. به قول شرام توسعه اقتصادی جز در سایه تحقق توسعه اجتماعی میسر نیست و توسعه اجتماعی مستلزم بسط آموزش و اطلاعات است. بنابراین وسایل ارتباط جمعی تأثیری قطعی بر توسعه فرهنگی و از خلال آن توسعه اقتصادی دارند. به قول مک کلند نقش بعضی از حالات روانی (تمایل به داشتن نیاز هر چه بیشتر) در توسعه را نمی توان نادیده گرفت. در مورد تأثیروسایل ارتباط جمعی در کشورهای در حال توسعه باید تأثیر آن را با توجه به شرایط فرهنگ ملی بررسی کرد. وسایل ارتباط جمعی جامعه شهری را بیش از روستاها متأثر می سازد.

35– نظریه شخصیت انتقالی دانیل لرنر در کتاب گذر از نوگرایی را بنویسید.

مطالعات لرنر در سالهای 1951 – 1950 در6 کشور خاورمیانه  (ایران،اردن،ترکیه،سوریه،مصر،لبنان) و نظرات مردم در مورد سینما،مطبوعات و رادیو بوده است. در ابتدا لرنر ملاحظه کرد که رادیو وسینما به جلب افراد باسواد پرداخته و از این طریق موجبات تسریع در بروز دگرگونی های اجتماعی را با ایجاد احتیاجات تازه، عقاید نو و بیداری سیاسی در این 6 کشور فراهم آورده اند. در صورت نشر وسایل ارتباط جمعی بین گروه متوسط جامعه منجر به سه عامل شهرگرایی،سوادآموزی و توسعه وسایل ارتباط جمعی می شد. تأثیر متقابل این سه عامل موجب بروز نهادهایی گردید که در نهایت به شرکت فعالانه مردم در زندگی سیاسی انجامید. انسانی که در جامعه در حال توسعه شخصاً تحول می پذیرد و با اتکا به شخصیت خاص خود جامعه را به حرکت وامی دارد،دارای توانایی خاص در همدلی است.

به قول موکرپ فرد به جای دیدن خویشتن دیگری را می بیند و این همان فرافکنی و این همانی است. بر اساس فرضیه لرنر توانایی هر انسان در جای خود به جای دیگری قرار دادن صرفاً در جوامعی رخ می نماید که مشارکت انسان ها در زندگی اجتماعی قابل توجه است.

لرنر معتقد بود بین استفاده از وسایل ارتباط جمعی و شهرنشینی،رشد اقتصادی و شرکت در زندگی سیاسی (رأی دادن و یا تقبل مسئولیت اجتماعی) رابطه وجود دارد. میزان سواد با میزان شهر نشینی،تعداد رأی دهندگان با نسبت استفاده کنندگان از وسایل ارتاط جمعی (رادیو و روزنامه) همبستگی نشان می دهد.

لرنر افراد جوامع در حال رشد را با توجه به درجات گوناگون شهرنشینی به سه دسته تقسیم کرده است :

1 – شخصیت سنتی و ماقبل توسعه،نه صاحب سواد و برخوردار از وسایل ارتباط جمعی

2 – شخصیت انتقالی (سواد،شهرنشینی،دسترسی به وسایل ارتباط جمعی و همدردی)

3 – شخصیت جدید که در جوامع غربی وجود دارد.

لرنر به افراد بر حسب خواندن روزنامه و گوش دادن به رادیو نمره داده است : نمره کشورها

ترکیه 35،لبنان 29،مصر 22،سوریه 23،اردن 29،ایران 13 ،است.

36 – تأثیر رسانه ها بر مخاطبان از دیدگاه ملوین دفلوئر را بنویسید و برای هر کدام 2 مثال بزنید ؟

تأثیر شناختی – تأثیر عاطفی رسانه ها – تأثیرات رفتاری

1 – تأثیر شناختی : ایجاد ابهام و رفع ابهام از تأثیرات شناختی است. ابهام ناشی از برخورد اطلاعات متناقض با یکدیگر است. هنگام رخ دادن وقایع غیر منتظره و یا اوضاع خاص مردم پیام هایی متناقض را از رسانه ها دریافت می کنند ولی نمی دانند چگونه آن را تفسیر کنند و بر اثر این فشار،رسانه ها در مرحله بعد با اطلاعات کامل تر این ابهام را رفع می کنند. به این ترتیب تفسیرها را محدود می کنند و با ابهام زدایی سبب تجدید ساختار اجتماعی می شوند. (بویژه در کشورهای در حال توسعه)

نمونه های تأثیر شناختی رسانه ها بر مخاطبان: شکل دهی به نگرش ها ، برجسته سازی اخبار ، آموزش دادن به مردم

در زمینه شکل دادن به نگرش ها باید متذکر شد : مخاطبان برای اطلاع از محیط پیرامون خود به منابع اطلاعاتی رسانه ها تکیه دارند.

2 – تأثیر عاطفی رسانه ها :  ایجاد انفعال در مردم ، افزایش احساس نگرانی ، افزایش عدم امنیت اجتماعی در مردم

3 – تأثیرات رفتاری :   ایجاد نگرش های جدید ، مهم جلوه دادن شرایط

37 – سیر تحول ارتباطی جوامع از نظر ژان کلوتیه متفکر کانادایی را نام برده و توضیح دهید ؟

1 – ارتباطات شخصی : در شرایط اولیه زندگی انسان ارتباطات،رودررو،مستقیم و شخصی بود. اشخاص در کنار هم زندگی می کردند و با یکدیگر ارتباط چهره به چهره داشتند.

2 – ارتباطات نخبگان : بیشترین نقش در این دوره ارتباطات مذهبی بود. در مصر قدیم کاهنان مصری،در مسیحیت کشیش ها عامل عمده ارتباطات بودند. در دوره اختراع چاپ مقاومت هایی وجود داشت. ویژگی عمده این ارتباط تکیه بر وعظ و خطابه و شکل گیری کانون های مذهبی بود.

3 – ارتباط جمعی (توده ای) : خبری شدن روزنامه ها و افزایش تیراژ آنها در قرن 19 شکل گرفت و بعدها با گسترش رادیو و تلویزیون توسعه یافت. در این مرحله مخاطبان توده های جمعی هستند که در میان آنها شکل خاصی از ارتباطات یعنی ارتباطات توده وار سامان می گیرد.

4 – ارتباط فردی : در این مرحله ارتباطات براساس تمایلات فردگرایانه است. فرد دارای تمایلات،از جمع جدا گردیده و به سوی انواع رسانه های فردگرا سوق پیدا می کند. گسترش دستگاه فردگرا مثل ویدئو،ضبط صوت،کامپیوتر و موبایل است.

38- نظریه هژمونی فرهنگی چیست ؟

نظریه هژمونی فرهنگی را گرامشی مطرح کرد. وی این اصطلاح را در رابطه با ایدئولوژی حاکم در جامعه به کار برد. از نظر این دیدگاه نظریه سلطه ایدئولوژی تصویر مخدوشی از واقعیت یا روابط طبقاتی بدست می دهد.آلتوسر نقش رسانه های همگانی را در انتشار ایدئولوژی حاکم برجسته می نمود.

39 - درمورد تأثیر وسایل ارتباط جمعی بر مخاطبان 3 دیدگاه مطرح است ، نام برده و یکی را به دلخواه توضیح دهید ؟

الف – دیدگاه قدرت نامحدود رسانه ها و مخاطب منفعل

ب – دیدگاه قدرت محدود رسانه یا مخاطب فعال (نظریه استحکام)

ج – دیدگاه قدرت مشروط رسانه ها

دیدگاه قدرت مشروط رسانه ها :  بر اساس این دیدگاه رسانه های جمعی بسته به اوضاع و احوال مخاطبان بر آنان تأثیر می گذارند. این دیدگاه می گوید : تأثیرگذاری رسانه ها بر مخاطبان تأثیرات مستقیم،آنی و کوتاه مدت نیست بلکه تدریجی،غیر مستقیم و نامحسوس است.

40– تعدد وسایل ارتباط جمعی و خنثی سازی اثرات را توضیح دهید ؟

در جامعه ای که دولت انحصار وسایل خبری را بطور نسبی در اختیار دارد تأثیر این وسایل با جامعه ای دیگر که در آن شاهد تعدد وسایل خبری و مکانیزم های مختلط آن هستیم یکی نیست. اما در جامعه لیبرال به قول ژان کازنو وسایل ارتباط جمعی تحت نظارت دولت نیستند ممکن است اثر تلویزیون بوسیله روزنامه یا رادیو یا اینترنت خنثی گردد. به انحصارآوری وسایل ارتباط جمعی هر قدر هم نسبی و محدود باشد می تواند موجب بروز تأثیراتی چشمگیر از جانب وسایل ارتباط جمعی بر افراد شود اما در شرایط پیدایی انحصار ناقص و یا آن گاه که در یک جامعه وسایل ارتباط جمعی در اختیار گروههای گوناگون است. اثرات این وسایل نسبت به شرایط اول کمتر خواهد بود. تعدد وسایل ارتباط جمعی در یک جامعه وابسته به گروهها و احزاب مختلف تأثیرات همدیگر را خنثی می کنند.

41- اثر بومرانگ ، انگ و کاستی تأثیر وسایل ارتباط جمعی را توضیح دهید؟

] بومرانگ چوبی است خمیده که پس از پرتاب به سوی پرتاب کننده باز می گردد[. یک وسیله ارتباطی اعم از روزنامه، رادیو، تلویزیون زمانی که به پخش اخباری نادرست می پردازد،در دراز مدت، خود تحت تأثیر همان فرستاده هایش قرار گرفته،هویتی دیگر می یابد . بر اساس این تعبیر زمانی که یک وسیله ارتباطی به سوء استفاده از امکاناتش پرداخت و موجب گمراهی بسیاری را فراهم ساخت در دراز مدت چنان انگ دروغ زنی برآن زده می شود که استفاده از آن شأن اجتماعی افراد را تنزل می دهد، استناد بدان به معنای فقدان اندیشه و ساده لوحی محسوب     می شود. حتی زمانی که آن وسیله سعی در پخش اخباری درست می نماید تحت تأثیر همین هویت ثانوی خبر و اطلاعات فاقد ارزش شناخته می شود.

42– دو تن از پیشگامان مکتب فرانکفورت را نام برده و نظرات آنها را در مورد تأثیر وسایل ارتباط جمعی بنویسید ؟

آدورنو و هورکهایمر از پیشگامان این مکتب معتقدند فرهنگ واقعی نقاد و معترض است. اصلی ترین محصول صنعت فرهنگی،فرهنگ توده است که محصول تلفیق فرهنگ،سرگرمی و تبلیغات در جامعه مدرن است و همراه با سرنوشت سرمایه داری فرهنگ توده همواره تجاری و زیانبار است. باعث ادغام افراد در یک کلیت اجتماعی ساختگی و شیء واره می گردد و مانع رشد تخیل فرد می شود و باعث سرکوبی استعداد انقلابی و آسیب پذیری در برابر عوام فریبان می گردد. صنعت فرهنگی باعث از خود بیگانگی فرد می شود. فرهنگ توده ای دروغین است و مبین سلطه گری.

با تشکر از همکاری خانم امیدوار

نگاهی به نظرات مارشال مک لوهان درباره کارکرد


نگاهی به نظرات مارشال مک لوهان درباره کارکرد


این روزها، مارشال مک لوهان به عنوان استاد و پیشوای ارتباطات و مطالعات رسانه ها شناخته شده است؛ چیزی که شاید خود مک لوهان را به خنده بیندازد. از این دنیایی که - به قول خود او - هنوز نتوانسته خودش را از زبان تخصصی دوران صنعتی جدا کند، توقعی بیش از این هم نمی رود. این کار درست مثل این است که بخواهیم برادران رایت را به عنوان یک جفت تعمیرکار موفق دوچرخه معرفی کنیم. اما تنها توضیح کوتاهی که درباره او می توان ارائه کرد، شاید چیزی جز این نباشد: ایده های او به ما کمک می کنند تا دنیای مدرن را بهتر درک کنیم؛ اینکه چرا جهان اینگونه است، چرا به این شکل تغییر کرده و چرا انسان ها همراه با آن تغییر می کنند. دیگران هم راجع به چیزهایی که او نوشته، نوشته اند؛ آلوین تافلر و جان نسبیت. برخی هم سعی کرده اند تا به دیدگاه های او نزدیک شوند؛ مطالعه تاریخ نوشته آرنلود توئین بی، ساختار انقلاب های علمی نوشته تامس کان و ... اما چیزی که کار مک لوهان را متمایز کرده، آرایشی است که از ابزارهای مفهومی در اختیار ما می گذارد؛ شیوه ای که به وسیله آن می توانیم درباره جامعه و تغییرات آن بهتر بیندیشیم.


 


 

حشرات لانه می سازند، سگ های آبی سد می سازند، زنبورها کندو می سازند و انسان ها هم شهر می سازند. طی روند پیچیدگی و عملکردها و رفتارهای پیچیده، جایی بناچار ن ها متوقف می شوند و دیگر نقش تعیین کننده ای در عملکرد ارگانیسم ندارند. سه مثال اول این بخش، قسمتی از عملکرد نوم آن موجودات محسوب می شوند یا به طور خاص، قسمتی از آنچه که ریچارد داوکینز به عنوان فنوتیپ بسط یافته آن را معرفی کرده است. این رفتارها و عملکردها، در واقع تظاهرات تاثیر نوم یک ارگانیسم است که در خارج از پیکر آن تظاهر می یابد. خیلی از مردم تعجب می کنند وقتی به آنها گفته می شود که چیزهایی مثل لانه مورچه هیچ ربطی به هوش و ادراک ندارد - که در این صورت باید می پذیرفتیم مثلا مورچه ها از گربه ها باهوش ترند - این رفتار همانقدر نتیک است و به فنوتیپ مربوط می شود که رنگ چشم های شما به نتان ارتباط دارد.

کارهای زیادی هست که در حیطه عملکرد ن هاست. از مرحله خاصی، دیگر تکامل تدریجی طبیعی نمی تواند فنوتیپ های بخصوصی را ایجاد کند. خیلی مسخره است اگر تصور کنیم که مثلا ن های یک مورچه فرآیند ساخته شدن یک سفینه فضایی را هم در خود دارند. تکامل تدریجی در پاسخ به تنازع بقا در میان موجودات پیشرفته، بخش پویایی را به وجود می آورد به نام مغز که ارگانیسم را از تکیه بر رفتارهای برنامه ریزی شده توسط ن ها، بی نیاز ساخته و در عین حال بقای آن را هم تضمین می کند.

اما با ظهور مغز، شکل دیگری از تکامل تدریجی هم پدید می آید: یادگیری و حافظه؛ از میمون هایی که کار با چوب را آموختند تا انسان هایی که راکت ساختند. ایده ها انسان را قادر می سازند که خود را در دنیای فیزیکی، سریع تر پیشرفت دهد؛ کاری که شاید به صرف تکامل تدریجی بیولویک امکان آن به وجود نمی آمد. داوکینز به این ایده ها مم می گوید و فرض کنید که درست مثل ن هایی که در استخر ن موجودند، مم ها هم در محیط هوشیاری جمعی انسان ها موجودند. سمفونی 5 بتهوون، یک مم واقعی و نیرومند است (دا دا دا دام) که نه تنها در اذهان بشری دیوانه وار باز تولید می شود، بلکه در تمام انواع رسانه های پیش بینی نشده هم حاضر است. مم، نی است که از قیود بیولویک خود آزاد شده است.

و به این صورت سخن ما به مک لوهان می رسد؛ کسی که کوشید تا به روشی متشابه با رهیافت داروین درباره دنیای طبیعی، به درک تکامل تدریجی ایده ها نایل شود. مک لوهان با تمرکز بیشتر بر ایده هایی که اشکال فیزیکی ملموسی داشتند، به فرضیه جبرگرایی تکنولویکی اش دست یافت. تمایل عجیب مک لوهان - البته عجیب برای یک دانش پوه اجتماعی- به در نظر گرفتن اهمیت اولیه برای ابداعات صرفا فیزیکی، نظیر چاپ و رادیو و کنار گذاشتن تجریدهایی بلندپایه، به عنوان تاثراتی اشتقاقی، سبب شد که او محبوبیت اجتماعی گسترده ای پیدا نکند و دچار یک جور گوشه گیری آکادمیک شود. موضوع مرکزی کارهای مک لوهان را می توان به این صورت معرفی کرد: مم ها رفتار انسان ها را قالب ریزی می کنند و به این ترتیب بر کل دنیا تاثیر می گذارند. ما عادت کرده ایم تا درباره فن آوری های بشری به گونه ای بیندیشیم که آنها جهان ما را شکل داده اند.

ما درمی یابیم که فن آوری حتی شیوه فکر کردن ما را هم تحت تاثیر خود قرار داده است، اما مسئله بیش از این چیزهاست، خیلی بیشتر و مک لوهان شاید اولین کسی بود که دریافت، فن آوری ها، این فرآورده های ایده بشری، خالقان خود را دگرگون کرده و تغییر شکل داده اند.

من برای تشریح این شیوه اندیشیدن، از عبارت مموتیپ که عبارتی قابل قیاس با فنوتیپ است، استفاده می کنم. شاید بتوانیم بگوییم که مموتیپ، ایده هایی که در مغز جمعی ما شناور است، شکل برآمده از جهان و رفتار ما در آن است، درست مثل شکل کندویی که فنوتیپ ن های درون همه زنبورهای منفرد است.

اگر فنوتیپ شکل پیکرهای ما و شکل همه آثار اتوماتیک خارج از بدن باشد، آن وقت مموتیپ هم شکل غیر بیولویکی و کلی خود فیزیکی ماست که با آثار فیزیکی و غیر فیزیکی ایده های ما و مم های ما معین شده است.

در این بخش، من خودم را محدود می کنم به فهم رسانه، هرچند که من برای روشن شدن نقل قول ها، به دیگر آثار مک لوهان هم اشاره ای خواهم داشت (نقل قول از مک لوهان کار شایسته ای است؛ واقعیتی که تقریبا علیه فهمیده شدن ایده های او هم عمل می کند!)

نگاهی مختصر به ساختار این نوشته او، مشخص خواهد کرد که چرا من درباره آن اینگونه می نویسم. حدود یک چهارم از فهم رسانه ها تئوری واقعی است. مفاهیم ارائه شده در این باره پنهان و رمزآمیز هستند، هرچند که در طبیعت تقریبا بدیهی به نظر می رسند و به همین جهت هم کمک می کنند تا او بتواند پایه و اساس شیوه منحصر به فرد خود در زمینه اندیشه تحلیلی اش را بنا نهد، اما بخش دوم نوشتار او که سه چهارم دیگر را شامل می شود، تقریبا به مثال های مستعمل اختصاص یافته است و به روشن کردن جنبه های مختلفی از هنر انسانی و مهارتی می پردازد که درواقع مفاهیم طرح شده در بخش اول بودند.

هنگامی که شما ایده های اساسی شیوه تفکر مک لوهان را درک می کنید، درواقع برای فکر کردن روشن تر به موضوعات دیگر هم تعلیم دیده اید. خیلی از اینها، بخصوص در رابطه با مطالعات رسانه ای بخوبی بررسی شده اند، اما مفاهیم برخاسته از آنها درباره سرزمین های بکری که از رسانه جدا شده اند نیز کمک رسان خواهند بود.

رسانه، پیام است

بسیاری از مردم خواهند گفت که مسئله ماشین نیست، بلکه کاری است که با ماشین انجام می شود که مفهوم و پیام آن نیز همین است. در واقع مسئله تاثیرگذاری ماشین بر روابط ما با دیگران و خودمان است و خیلی مهم نیست که از این ماشین ها ذرت برشته بیرون بیاید یا کادیلاک. بازسازی کار و پیوند انسان ها، به وسیله تکنیک چند پاره کردن شکل گرفت که این دقیقا ماهیت تکنولوی ماشین است.

مک لوهان شیوه غریبی از تفکر درباره همه مصنوعات و ابداعات را - به عنوان امتداد برخی جنبه های خود فیزیکی ما - ارائه می دهد. یک مصنوع جدید یا آنچه که مک لوهان به آن رسانه می گوید ذاتا مخلوق جدیدی را خلق می کند که از دیدگاهی بیولویک، یکسان به نظر می رسد. این ایده ای است که شاید جای دادنش در شیوه مرسوم تفکر ما دشوار باشد، مثلا وقتی شما از تلفن استفاده می کنید، اساسا تبدیل می شوید به موجودی متفاوت از آن کسی که قرن ها پیش از قلم و کاغذ استفاده می کرد. آنچه که تلفن در رابطه با جامعه انجام داد و آنچه که محتوای این رسانه جدید بود، بنا به گفته مک لوهان، بکلی چیزهای متفاوتی هستند. در واقع قوه تغییر شکل دهنده رسانه که پیام آن محسوب می شود، خیلی بیشتر از محتوای خود آن اهمیت دارد. ناسیونالیسم اصولا با انقلاب گوتنبرگ مشخص می شود، اما اولین بار این مک لوهان بود که تشخیص داد طبیعت یک رسانه، بیش از آنچه که مراوده شده، اثر آن را معین کرده است. فرم نه تنها محتوا را دیکته می کند، بلکه اثر اضافه ای نیز دارد که مستقل از مفهوم عمل می کند. رادیو چنان طبیعت ایده هایی را که انتشار می دهد، تمام و کمال معین می کند که دیگر محتوا یک اندیشه فرعی در پس آن به حساب می آید. چرخ امتدادی است برای پا. کتاب امتدادی است برای چشم. لباس، امتدادی برای پوست، جریان برق امتدادی است از دستگاه عصبی مرکزی.

رسانه ها، با تغییر دادن محیط، ادراک حسی منحصر به فردی در ما برمی انگیزند. امتداد حس هرکس هم به نوبه خود، شیوه فکر کردن و فعالیت ما را تغییر می دهد؛ شیوه ای که ما دنیا را با آن درک می کنیم. چگونگی تجربه ما از دنیا و کنش ما در آن، در واقع بستگی دارد به مجموعه میزان انسانیت ما - پاره بیولویک آشکار و پیکر حقیقی امتدادیافته ای که رسانه ها برای ما خلق می کنند، برای مثال بیتابی را در نظر بگیرید - حس اصلی ما که بیشتراز همه تحت تاثیر تکنولوی ما قرار گرفته است. خیلی عجیب است وقتی درمی یابیم که عقلانیت ما مفهومی بسیار بصری است؛ پیش از آنکه ما هر چیزی را بفهمیم، آن را به صورت تعاریفی بصری احساس و به مغزمان می فرستیم (سعی کنید به فرهنگ بیگانه و غریبی فکر کنید که در آن شنوایی همه چیز را تحت اداره و حکومت دارد) فضای بصری، همسان، پیوسته و متصل است. انسان معقول در فرهنگ غربی، انسانی بصری است. این واقعیت که آگاهانه ترین تجارب، کمترین کیفیت بصری را دارد، برای او از دست رفته است.

مهمترین انقلاب تاریخ زمانی رخ دادکه الفبای آوایی اختراع شد دنیای صوتی سازمان یافته چندپاره شد و به دنیای بصری شسته و رفته ای ترجمه شد بااین اختراع انسان تبدیل شد به موجودی تحت سلطه حس بینایی

عقلانیت و قوه باصره، واه هایی قابل تعویض با یکدیگرند، اما دیگر ما در دنیایی که بیش از هر چیز بصری باشد، زندگی نمی کنیم.

از نظر مک لوهان، آشنایی با الفبای آوایی همراه بود با تولد انسان هندسی؛ کسی که همه تجارب خود را به صورت بصری اصلی، یکنواخت و یکسانی از ادراک ترجمه کرد. الفبای آوایی، ادراک بشر از یک آگاهی، چند حس غنی را ترجمه کرد به یک آگاهی بصری یک شکل. این تغییری بود که هم به او نیروی عظیم داد و هم او را بکلی به بردگی گرفت. انسان بصری نیرویش را به این صورت تامین کرد که به خود اجازه داد تا به مخلوقی قابل پیشگویی و تک بعدی تقلیل یابد.

او نیرویش را از به تابعیت درآوردن تمام حواس خود در زیر نفوذ حس بینایی به دست آورد و همین هم به او اجازه داد تا به ماشین اجتماعی خلاق بی پایانی اتصال یابد. او با این پیش آگهی که این اتفاقی گیج کننده است، مشاهده کرد که دنیای الکترونیک جدید در حال واگون کردن آثار قرنها سمت گیری بصری است و می خواهد مخلوقی کاملا متفاوت را تولید کند. او دریافت که این قضیه منجر به گردهمایی تازه ای از انسان ها می شود؛ چیزی که منجر به خلق دهکده جهانی خواهد شد.

چارچوب مفهومی که مک لوهان معرفی می کند، منجر به شیوه جدیدی از تفکر درباره جهان می شود. این شیوه ای از فکر کردن است که در بهترین شکل خود با عبارتی بیش ازحد تکرارشده به نام دورنمای سیستم ها تعریف شده است. برای درک بهتر مفاهیم او باید از ابزارهای خودش استفاده کنیم.

دهکده جهانی

در آغاز، انسان فقط انسان بود. او هم مثل باقی مخلوقات در زمینه ای حسی که طبیعت برایش فراهم کرده بود، می زیست. او ابتدا در زمینه حسی بی واسطه و گسسته ای می زیست که پیش از هر چیز وابسته به اصوات بود. گوش خیلی از چشم مهمتر بود و سازمان اجتماعی پیچیده ای که انسان برای خود بنا کرده بود، بر اساس محیطی شنیداری، لمسی و بصری استوار بود. او در فضای شنیداری حضور داشت؛ فضایی یکپارچه، غیر قابل تقسیم، بی واسطه و سازمان یافته. این محیطی بود که همه انسان ها را بکلی درخود فرو برده بود.

مهمترین انقلاب تاریخ، زمانی رخ دادکه الفبای آوایی اختراع شد. دنیای صوتی سازمان یافته چندپاره شد و به دنیای بصری شسته و رفته ای ترجمه شد. بااین اختراع، انسان تبدیل شد به موجودی تحت سلطه حس بینایی. فضای بینایی همگن و همسان است. بینایی برخلاف شنوایی یا لامسه، حسی عینی و بی طرف است که با نیروی جهان شنیداری ترجمه یافته ای از ارتباطات ادراکی امتداد یافته و به انسان اجازه داده تا نظم بصری همسانی را به جهان تحمیل کند. فضای بصری می تواند سازماندهی شود، چندپاره شود و درک شود، به طریقی که برای فضای صوتی ناممکن می نمود.

همراه با این امتداد اصلی پیکر انسانی، گروهی از چیزهای دیگر هم وارد شدند که به نوبه خود باعث تقویت سازمان بصری دنیا شدند. چاپ، با اختراع همزمان فرد مستقل و دیدگاه های مستقل، ایل گرایی را از بین برد.

بعد با شروع عصر الکترونیک، پیشرفت اصلی انسان بصری به وقوع پیوست؛ اختراع سیلابی از امتدادهایی جدید از قوای ذهنی انسان که انسانیت را با دوباره فرو بردن در زمینه سازمان یافته و بی واسطه ای از آگاهی چند حسی، دوباره سازماندهی کرد. نیروی فضای بصری، مرگ خود را نیز به همراه آورد.

اما دوران جدید فقط تا حدی پواکی از جامعه قبیله ای پیش از بینایی است. انسان جدید قبیله ای تقویت شده است که مخلوق جهان الکترونیک است که به طرف او منفجر شده. انسان مدرن در زمینه حسی زندگی می کند که زمان و فضای آن، با سرعتی لحظه ای و بی ارتباط با هم انتقال می یابند؛ ایده ای که مختصرا در این گفته مک لوهان شرح داده شده است: مسافرت فرق زیادی با رفتن به سینما یا ورق زدن یک مجله ندارد... دنیا به خودی خود تبدیل می شود به یک جور موزه برای اشیا و موضوع هایی که قبلا از طریق رسانه ای دیگر مورد مواجهه واقع شده بودند.

مک لوهان، این موقعیت انسان را دهکده جهانی خطاب می کند، ولی بدبختانه این تنها عبارت جذاب از گفته های مک لوهان است که در هوشیاری عمومی ریشه دوانده است. بهتر است به فرضیه ای که در پشت دهکده جهانی هست، بپردازیم.

رسانه، همه جا رسانه

علوم انسانی، حوزه ای از بررسی های انسانی را شامل می شود که در آن مفاهیم قابل اجرا در سطح جهان و تعمیم های فایده رسان، عملا وجود خارجی ندارند.

ایده های مک لوهان درباره رسانه ها دگرگونی نیروبخشی را در فضل فروشی های خسته کننده بسیاری از جامعه شناسان ایجاد کرده است. او به شما هسته نیرومندی از مفاهیمی را ارائه می دهد که کمک می کنند تا شما بینش خود را از سوپ درهمی از خیال ها و حکایاتی که در واقع دانش اجتماعی بارز شما هستند، چکیده و مطلق سازید.

همان طور که احتمالا پیداست، مک لوهان توانسته مجموعه ساده و زیبایی از ایده هایی را فراهم آورد که در مورد تمام ابداعات بشری، از چرخ گرفته تا پنتیوم، قابل اجرا و به کاربستنی است؛ ابزاری که به شما کمک می کنند تا آثار ابداعات را از هر نوعی که باشند دریابید. طبقه مشخصی از موجودات تحت مطالعه اند و طبقه بندی مفیدی هم از آن ارائه شده، چیزی که در واقع شاید به عنوان قضیهای درباره طبیعت این موجودات از آن نام برده می شود، حتی ایده های کلی تری هم درباره پویایی شناسی و تکامل تدریجی موضوعات مورد مطالعه مطرح هستند.

مک لوهان در کنار برداشت خود از رسانه ها به عنوان طبقه فراگیری از محصولات نبوغ بشر، طبقه بندی مفیدی را هم ارائه می دهد: رسانه ها هم گرمند و هم سرد و این بستگی به این دارد که امتداد حسی آنها در انسان، او را به یک دریافت کننده منفعل تحریکات حسی تبدیل کرده یا اینکه او را به مشارکتی فعال در پردازش این تحریکات دعوت کند.

بنابراین کتاب ها گرماند، چون بیشتر یک جذبه انفعال آمیز را ایجاد می کنند. رادیو و سینما هم همین طورند، آنها به مشارکت فعالی نیاز دارند تا به خاتمه و کمال دست پیدا کنند.

تصادفی نبود که سناتور مک کارتی وقتی به تلویزیون رفت، آنقدر دوام کوتاهی داشت؛ خبرگزاری ها به این نتیجه رسیدند که او اصلا اخبار به حساب نمی آمد... تلویزیون رسانه سردی است و در نتیجه موضوعات و آدم های گرم از رسانه های خبری گرم را پس می زند.

کسانی که مناظره نیکسون کندی را از رادیو شنیده بودند، حس طاقت فرسایی از برتری نیکسون را دریافت کردند. این تقدیر نیکسون بود که تصویر و کنش قطعی و واضحی را برای رسانه سرد تلویزیون تولید کند که وضوح و شفافیت آن، به صورت برداشتی نادرست ترجمه شود.

مک لوهان، از این طبقه بندی به اندیشه ای سودایی درباره پویایی بنیادین رسانه ها رهسپار می شود. او جنبه هایی بنیادین از تکامل تدریجی رسانه ها را شناسایی کرد. برای مثال او واگون سازی را به عنوان شاخصی بنیادین از یک رسانه در حال نمو معرفی کرد؛ شاخصی که به آن اجازه می داد ناگهان شخصیت عوض کند. چندپارگی ایستای زمان با عکاسی خاموش، وقتی به اندازه کافی وارد سرعت شود، باعث شکل گیری رسانه ای کاملا متفاوت به نام سینما می شود. خیلی وقت پیش، سرعت یافتن نوشتار توسط ابزار مکانیکی، باعث تغییر رسانه پیکروار ثابتی برای ذخیره خرد موروثی به رسانه ای پویا برای انتشار ایده های جدید شد. کتابت در دوران باستان، نیرویی محافظه کارانه بود، در حالی که نویسنده دوران گوتنبرگ یک عامل تغییر به حساب می آید.

اینها ایده هایی نیرومند از مک لوهان هستند که در فهم رسانه ها معرفی می شوند. باقی آنها هم شامل یکسری قطع و برش از رسانه های امتدادیافته، پیوند زدن رسانه های منفصل و اثرات ترجمه یک رسانه به دیگری است.

بررسی اندیشه‌های مارشال مک لوهان در مدیریت ارتباطات


بررسی اندیشه‌های مارشال مک لوهان در مدیریت ارتباطات

بررسی اندیشه‌های مارشال مک لوهان در مدیریت ارتباطات

منوچهر دین‌پرست در سرویس اندیشه ویژه‌نامه نوروزی ماهنامه مدیریت ارتباطات به اتفاق همکارانش به بررسی زوایای زندگی «مارشال مک ‌لوهان» پرداخته است.

نگاهی به زندگی و آثار مارشال مک‌‌لوهان نوشته‌ محسن آزموده، رسانه گرم و سردبه روایت مک لوهان ترجمه جمشید زمانی، گفت‌وگوی فاطمه باباخانی با دکتر غلامرضا آذری، درباره مک‌لوهان و آثارش در ایران، واکاوی ایده «دهکده جهانی» در گفت‌وگوی وی با دکتر هوشنگ عباس‌زاده، گفت‌وگوی ابراهیم عبدالله‌زاده با دکتر منصور ساعی درباره اندیشه‌های مارشال مک لوهان و ترجمه گفت‌وگو با مارشال مک‌لوهان با عنوان رسانه هنوز هم پیام است توسط محمد میرزایی عناوین مطالب این پرونده است. دین‌پرست در مقدمه این پرونده با عنوان روایتی از حواس انسانی در گستره ارتباطات آورده است:
«مارشال مک لوهان»، پروفسور مرکز مطالعات رسانه‌ای تورنتو و مطرح‌کننده مفهوم «دهکده جهانی»، 21 ژوئیه 1911 در کانادا متولد شد و در 31 دسامبر 1980 درگذشت. برخی آثار تأثیرگذار «مک لوهان» عبارتند از: «کهکشان گوتنبرگ: شناخت انسان چاپی»، «برای درک رسانه‌ها»، «رسانه پیام است» و «جنگ و صلح در دهکده جهانی.
فکر «دهکده جهانی» او در سال 1964 پایه‌گذاری شد و تا پایان حیاتش یعنی 15 سال بعد، همواره به دهکده جهانی اشاره می‌کرد و می‌گفت: «اکنون دیگر کره زمین به وسیله رسانه‌های جدید آنقدر کوچک شده که ابعاد یک دهکده را یافته است.»
این در حالی است که «مانوئل کاستلز» به صراحت می‌گوید: دهکده جهانی یک موضوع قوی و جالب توجه در زمان بیانش بود، یک پیش‌بینی کاملاً غلط بود. آن یک دهکده نیست، بلکه یک شبکه جهانی از کومه‌های شخصی است که بسیار متفاوت است. اینترنت جوامع محلی را به جوامع جهانی تبدیل می‌کند که این کار از طریق اتصال به موتورهای جست‌وجوگر، اطلاعات فرامتنی با داده‌های متفاوت فراوان صورت می‌گیرد.
مک لوهان با جمله قصار خود که «رسانه، پیام است» نیز اندیشه‌های بسیاری را به چالش طلبید. منظور وی از این جمله آن است که پیامی که از سوی هر شکل ارتباطات انتقال می‌یابد، اساساً تحت‌تأثیر رسانه‌ای است که از طریق آن فرستاده شده است. مک لوهان در این نظریه که «وسیله ارتباطی همان پیام است»، آنقدر تندروی می‌کند که گویا برای او وسیله ارتباطی، ارزش و اعتباری بیش از پیام یا محتوای ارتباط دارد. به همین دلیل، بسیاری از دانشمندان معاصر وی، او را طرد کردند. مک لوهان نه تنها رسانه‌ها بلکه جوامع میزبان رسانه‌ها را نیز به دو دسته گرم و سرد تقسیم می‌کند و ناخودآگاه برای فرهنگ و معنی‌های مخاطب نیز اهمیت بسیار قایل می‌شود.
او درباره علت نامگذاری وسایل سرد و گرم می‌نویسد: «وقتی می‌گوییم فلان شخص نسبت به فلان موضوع گرایش سرد دارد، منظورمان این است که چنان با آن یکی می‌شود، آن‌چنان نسبت به آن احساس علاقه و تعهد می‌کند که گاهی اوقات بین او و موضوع فاصله و تفاوتی نمی‌توان قایل شد. من دو صنعت گرم و سرد را به طور متفاوت به کار گرفتم، زیرا در فرهنگ عامه به‌خصوص بین جوانان، واقعاً سرد و گرم درست برخلاف معانی ظاهری آنها به کار برده می‌شود».
وسیله ارتباطی گرم از نظر او وسیله‌ای است که تنها یکی از حواس پنجگانه ما را در نهایت تکامل و قدرت به کار می‌گیرد. وقتی می‌گوییم یک چیز در مقابل حواس ما نهایت تکامل و وضوح خود را آشکار می‌کند، مقصودمان این است که تمام جزئیات آن دیده می‌شود و حس ما در برخورد با آنها نباید چیزی از خود مایه بگذارد یا خلأ موجود را پر کند. وسیله ارتباطی سرد، ضرورتاً دخالت و همکاری بیشتری از حواس مخاطب طلب می‌کند، در حالی که مخاطب یا گیرنده پیام در مقابل وسیله ارتباطی گرم از این دخالت بی‌نیاز است و همکاری او به حداقل می‌رسد. رادیو یک وسیله ارتباطی گرم است. به هنگام شنیدن رادیو، شنونده خود را به دست آن می‌سپارد و به اصطلاح در آن غرق می‌شود. وی معتقد است، هنگامی که رادیو به بازار کشورهای اروپایی و آمریکایی سرازیر شد و مورد استفاده وسیع قرار گرفت، تنها دو کشور انگلستان و ایالات متحده بر ضد اثرات ناگهانی و تکان‌دهنده آن واکسن مصونیت زده بودند.
مطلب فوق را قدری کالبدشکافی می‌کنیم تا ایده مک لوهان آشکارتر شود، گرچه باید اعتراف کرد که شناخت مک لوهان از طریق آثارش بسیار دشوار است و تاکنون منابع موجود به زبان فارسی در مورد این متفکر کانادایی قلیل و انگشت‌شمارند. به عقیده مک لوهان واقعیت تأثیر وسایل ارتباطی بر فرهنگ و تمدن بشری در طول 3500 سال گذشته از نظرها دورمانده، زیرا علمای سیاسی و اجتماعی همواره تأثیرات شخصی و اجتماعی این وسایل را جدا از وسیله در متن و محتوا جست‌وجو کرده‌اند. برخلاف مکتب جامعه‌شناسی ارتباطات، مک لوهان معتقد است وسیله همان پیام است. او برای اثبات این گفته معروفش لامپ الکتریکی را مثال می‌زند. به نظر او لامپ الکتریکی اطلاعات محض است. این وسیله ارتباطی فاقد هر گونه پیام و محتواست، سیستم ارتباطی خودکاری است که بررسی دقیق آن معلوم می‌دارد که وسیله همان پیام است.
مک لوهان تاریخ بشر را به سه دوره تقسیم می‌کند. ابتدا دوره‌ای بسیار طولانی که فرهنگ شفاهی و حس سامعه غالب بوده و مظاهر فرهنگی آن عبارت بودند از نقل اشعار و افسانه‌ها و نمایش تراژدی‌ها. این دوره با اختراع چاپ پایان یافت. پس از آن دوره بسیار کوتاه کهکشان گوتنبرگ آغاز شد که از زمان اختراع چاپ تا ظهور وسایل ارتباطی الکترونیکی در نیمه دوم قرن بیستم به طول انجامید و بالاخره دوره کنونی که عصر ارتباطات الکترونیکی و غلبه حس لامسه و بازگشت به خصوصیات شفاهی است. یکی از اندیشه‌های اساسی مک لوهان که کلید درک بسیاری از عقاید او است، مربوط به فرهنگ سمعی، شفاهی و بصری است.
برای روشن شدن مفهوم فرهنگ سمعی و بصری، بد نیست در اینجا به برداشت‌های مک لوهان از حواس مختلف که تفوق هریک از آنها بر چهار حس دیگر، فرهنگ خاصی را پدید می‌آورد، اشاره کنیم. به نظر این متفکر کانادایی در میان تمامی حواس انسان، تنها حس بینایی است که می‌تواند باعث احساس جدایی و عدم پیوستگی شود. سایر حواس چنین خاصیتی نداشته و برعکس عمل می‌کنند. مثلاً حس لامسه، فرد را وادار به دخالت و یکی شدن با محیطش می‌کند. حس حرکت، ذائقه و شنوایی نیز دارای خصوصیات مشابهی هستند. به هنگام استفاده از هریک از این حواس، انسان خواه ناخواه با محیط خود درآمیخته و در آن تحلیل رفته و به صورت جزء جدایی‌ناپذیری از آن درمی‌آید. در فرهنگ سمعی، این حس شنوایی است که حکمفرماست. دنیای طبیعی یک انسان شفاهی و بی‌بهره از سواد را حد و حدود شنوایی او می‌سازد. در فرهنگ سمعی یا شفاهی که به عقیده مک لوهان متعلق به دوران پیش از اختراع چاپ در غرب و مشخصه مشرق زمین است، اعمال و وظایف نیمکره راست مغز بر نیمکره چپ تفوق دارند. فرهنگ سمعی که مک لوهان از آن یاد می‌کند، فرهنگی است که احساسات، سنت و مذهب بر آن حکمفرماست. برعکس، فرهنگ بصری با اعمال و وظایف نیمکره راست مغز سر و کار دارد که جایگاه قدرت تکلم، منطق و تفکر ریاضی است. مردم متعلق به فرهنگ شفاهی به زمین وابسته‌اند و در این فرهنگ‌ها مفهوم زمان دایره‌وار است و اندازه‌گیری آن به وسیله ریتم‌های زمین صورت می‌گیرد، در حالیکه در فرهنگ بصری زمان به طور خطی اندازه‌گیری می‌شود.
مک لوهان فرهنگ بصری را خاص جوامع غربی می‌داند، یعنی جوامعی که در 400سال اخیر یا به عبارتی از عصر گوتنبرگ و اختراع چاپ تا نیمه دوم قرن بیستم تکیه‌شان بر فرهنگ و ارتباط بصری بوده است. طی این دوران در این جوامع، هر آنچه با چشم دیده می‌شد قابل باور بود و سایر حواس در ازای حس بینایی کنار گذاشته شده بودند. تعصب بصری این جوامع بر منطق، علوم و قالب‌های اجتماعی و هنرهای آنها نفوذ بسزا داشته است.متن کامل این پرونده در ویژه‌نامه نوروزی ماهنامه مدیریت ارتباطات منتشر شده است.