مطالعات فرهنگی و رسانه
مطالعات فرهنگی و رسانه

مطالعات فرهنگی و رسانه

رسانه رسانه

24 سریال یا سناریو

24 سریال یا سناریو

 

در فاصله میان دو جنگ جهانی، فرصت مناسبی برای بهره­گیری از روشهای تبلیغاتی پدید آمد. در این ایام «اتحاد جماهیر شوروی از هر فرصتی برای تبلیغ اصول مارکسیسم در سطح ملی و بین­المللی استفاده کرد، موسولینی از دیدگاه کژگرای اجتماعی خود به تبلیغ فاشیسم مشغول بود و حزب نازی در آلمان، مقدمات استیلای حکومت یک حزبی را فراهم می­ساخت». ایالات متحده آمریکا در هفتم دسامبر 1941 به ارزش تبلیغ پی برد و در فاصله دو سال، آنچنان سازمان عریض و طویلی برای تبلیغ به وجود آورد که تاریخ جهان از آغاز تا به امروز هرگز نظیر آن را به خاطر ندارد. 

تاثیر و نقش رسانه ها

یکی از عملکردهای رسانه ها از زمان نقالان تا عصر کتابهای دست نویس، پیش از اختراع چاپ تا عصر تلویزیون، فرایند القا، تقویت ارزشها، سنتها و معیارهای رفتاری بوده است.

از زمان به قدرت رسیدن نازی ها در آلمان و فرد قدرتمندی چون گوبلز که در به قدرت رسیدن هیتلر نقش بزرگی داشت کاربرد رسانه ها فزونی یافت و در واقعوزیر تبلیغات هیتلر از رسانه ها در به قدرت رساندن و حرکت دادن ملت آلمان در جهت اهداف آلمان نازی به خوبی بهره برد .

این موضوع پس از جنگ جهانی دوم مورد توجه سایر قدرت های بزرگ از جمله آمریکا قرار گرفت  و از آن زمان آمریکادر فاصله دو سال، آنچنان سازمان عریض و طویلی برای تبلیغ به وجود آورد که تاریخ جهان از آغاز تا به امروز هرگز نظیر آن را به خاطر ندارد. 

با رشد آگاهی مخاطبان شیوه های تبلیغات نیز  رشد یافته و رسانه های جمعی از شیوه های تاثیر گذاری و متقاعد نمودن مخاطبان از روشهای مستقیم به روشهای غیر مستقیم و نامحسوس روی آورده اند.

یکی از روشهای نوین ساخت سریال های تلویزیونی در دهه ههای اخیر است.

رسانه ها با توجه به روانشناسی مخاطب و نیاز وی به سرگرمی و گذران اوقات فراغت با ساخت برنامه های تفریحی سعی در القاء پیامهای مورد نظر صاحبان قدرت از طریق رسانه های در اختیار دارند و پیام خود را در لابلای برنامه ها به مخاطبان به منظور تغییر عقیده و باور و ارزشهای حاکم بر آنها  ارایه می نمایند.

 

در این مقاله سعی شده با نگاهی تاریخی به ریشه های ساخت افکار عمومی و با مشخص شدن تاثیرات رسانه های جمعی روش های نوین تاثیر گذاری را که با شناخت رفتار و نیاز سنجی مخاطبان صورت می گیرد را مورد بررسی  قرار دهد.

قبل از هر چیز  به علت رابطه مستقیم افکار عمومی و تبلیغات سیاسی  تعریفی از آن داشته باشیم .

 

  

واژه تبلیغات سیاسی،propaganda از ریشه لاتینی propagareeبه معنای نشاکردن، منتشر ساختن، برانگیختن یا به حرکت واداشتن اندیشه­های ویژه است.

سریال 24 یکی از برنامه های سرگرمی پر مخاطبی است که توسط شبکه تلویزیونی فاکس در 6 نوامبر 2001  پخش شد و در 24 مه 2010 به پایان رسید.

تاریخ پخش و شروع سریال با اتفاقاتی  که در پس آن بوقوع پیوسته قابل تامل است .

در فصل یک با شروعی نرم اشاره ای به انتخابات ریاست جمهوری می پردازد که نامزد ها در تلاش برای برنده شدن هستند  و تروریست‌ها سعی در اخلال در انتخابات آمریکا دارند  همچنان تروریست‌ها قصد دارند تا دیوید پالمر، نامزد ریاست جمهوری را ترور کنند.

در فصل دو پس از  به ریاست جمهوری رسیدن  یک سیاه پوست به نام دیوید پالمر  و عملکرد به واقع مثبت و وطن پرستانه او قضاوت بینندگان را نسبت به یک فرد سیاه پوست که تا آن زمان در جامعه آمریکایی و نژاد پرستانه آن جایگاه مناسبی نداشت حضور یک رئیس جمهور سیاه پوست در آن زمان دور از ذهن بنظر می رسید که همانطور که تاریخ آنرا نشان داد پس از 8 سال  در سال 2008 آقایباراک اوباما در انتخابات شرکت و پیروز میدان بود.

  در این سریال که سراسر آن پر از صحنه های خشونت و حمله به منافع و موقعیت جغرافیایی آمریکا و آمریکایی است تا جاییکه  گروه‌های مختلف اسلامی و از جمله شورای روابط اسلامی-آمریکاییبه علت این که در نیمی از فصل‌های این سریال، تروریست‌ها مسلمان هستند، از این سریال به شدت انتقاد کرده‌اند.

شبکه فاکس که پخش کننده این سریال بود بعد از شروع شکایات، برنامه‌ای پخش کرد و از مردم خواست تا از قضاوت در مورد تمامی مسلمانان، خودداری کنند.

پس از شروع فصل ششم، که داستان سریال با نمایش دادن بمبگذاری‌های انتحاری گروه‌های مسلمان و قصد آن‌ها برای حملهٔ هسته‌ای به آمریکا آغاز می‌شود، شورای روابط اسلامی-آمریکایی اعلام کرد که این سریال به چیزی جز افزایش افکار ضداسلامی، کمکی نمی‌کند. ربیعه احمد، سخنگوی این شورا روابط اسلامی –آمریکایی ، در این رابطه گفت:

این مجموعه، باعث افزایش خشم و نفرت علیه مسلمانان می‌شود. بعد از آن که من قسمت اول [فصل ششم] این سریال را دیدم، می‌ترسیدم به فروشگاه بروم. چون مشخص نیست، شخصی که کنار من ایستاده، می‌تواند فرق واقعیت و خیال را تشخیص بدهد یا خیر!

همینطور که مشاهده می شود نگرانی بسیاری از مسلمانان بواسطه بار روانی و تاثیرات این مجموعه تلویزیونی بر روی مردم عادی مشهود است.

موضوع دیگری که در این سریال موج می زند روش های شکنجه است

در این سریال شکنجه متهمان و مجرمان، امری عادی به حساب می‌آید و حتی نشان داده می‌شود که در ساختمان سی‌تی‌یو افرادی آموزش‌دیده با تجهیزات، وظیفه دارند از متهمان اطلاعات بگیرند. این سریال شامل بیشترین سکانس‌های شکنجه در بین تمام مجموعه‌های تلویزیونی می‌باشد. تا پایان فصل پنجم این سریال، ۶۷ سکانس شکنجه در این سریال دیده می‌شود. به همین دلیل، برخی از منتقدان دیدن این سریال را برای کودکان توصیه نمی‌کنند و آن را جزء یکی از بدترین سریال‌های تلویزیونی می‌خوانند.

خود این امر موضوعی است که افکار عمومی آمریکا را با شکنجه هر فرد یا گروهی که بر علیه امنیت ملی و منافع کشور آمریکا تحرکی انجام دهد را  توجیه و قانونی جلوه می دهد.

با ذکر این مقدمه به تاریخ باز می گردیم حملات 11 سپتامبر  سال 2001  با حمله  انتحاری گروهی منتسب به القاعده در خاک آمریکا انجام می شود.

 

[

 

واکنش ایالات متحده به این حملات، شروع جنگ با تروریسم با حمله به افغانستان و از قدرت برکنار کردن طالبان که تروریست‌های القاعده را پناه می‌داد، و نیز تصویب طرح «قانون میهن‌پرستی آمریکا» بود. کشورهای بسیاری قوانین ضدّ تروریسم خود را تقویت کردند و اجرای آن‌ها را گسترش دادند.

ملیت هواپیماربایان را ۱۵ تبعه عربستان سعودی، ۲ تبعه امارات عربی متحده، یک تبعه مصر و یک تبعه لبنان تشکیل می‌داد.تیم عملیاتی حادثه ۱۱ سپتامبر تماماً عرب و عضو سازمان القاعده بودند.

واکنش‌ها

پس از این حمله بسیاری از کشورها با آمریکائیان هم دردی کردند. روزنامهٔ لوموند جمله «ما همه آمریکایی هستیم» را تیتر اول خود کرد. بیشتر رهبران کشورهای خاورمیانه از جمله دولت وقت افغانستان این حمله را محکوم کردند؛ ولی عراق در این بین یک استثنا بود. دولت وقت عراق بلافاصله پس از این حادثه طی یک بیانیهٔ رسمی اعلام کرد که آمریکا میوه «جنایات خود علیه انسانیت» را چید. گروهی از مردم فلسطین نیزاین حادثه را جشن گرفتند وابراز شادی کردند یک ماه بعد آمریکا یک ائتلاف بین‌المللی را برای جنگ با افغانستان رهبری کرد.

همانطور که مشاهده میشود سناریوی  سریال 24 از این زمان رقم می خورد و نقریبا همزمان با اعلان شروع جنگ برای تاثیر گذاری بر افکارعمومی و تحریک افکار عمومی بر ادامه و جلوگیری از مخالفین جنگ و افکار عمومی کلید می خورد.

جنگ افغانستان (به انگلیسی: War in Afghanistan)‏ در ۷ اکتبر ۲۰۰۱ توسط نیروهای ایالات متحده آمریکا با نام رسمی عملیات بلندمدت آزادی (به انگلیسی: Operation Enduring Freedom)‏ در پی حمله القاعده به رهبری اسامه بن لادن به نیویورک و واشنگتن در ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ و هشدار جورج دبلیو بوشرئیس جمهور ایالات متحده آمریکا به گروه طالبان مبنی بر اخراج گروه تروریستی القاعده از افغانستان و رد طالبان از این درخواست؛ آغاز شد. به دنبال خودداری طالبان از پذیرش خواست ایالات متحده آمریکا فرمان حمله به افغانستان در روز ۷ اکتبر سال ۲۰۰۱ صادر شد. بریتانیا از سال ۲۰۰۲ فعالیت‌های نظامی مستقل خود را آغاز کرد. هدف اصلی این جنگ، مبارزه و از بین بردن القاعده، طالبان و حامیان آن بود.

طبیعی بود که آمریکا  می بایست افکار عمومی مردم افغانستان را نیز در کنترل بگیرد  و تلاش نماید از هزینه جنگ پیش رو بکاهد و به بیان دیگر از مقاومت افغان ها و طالبان در ادامه جنگ بکاهد یکی از این راهکار ها نصب پوستر هایی بود که پیام  خود را به مخاطبان مخابره می کرد.

نمونه‌ای از تبلیغات چاپی دولت ایالات متحده در مزار شریف بر ضد طالبان به دو زبان فارسی و پشتو

به منظور تقویت روند تروریست ستیزی اقدامات دیگری نیز به منظور تکمیل پازل ذهنی مخاطبان صورت پذیرفت که از جمله آنها مجله  24 ، کتاب ، بازی های ویدیویی، بازی نسخه موبایل و .......  در خصوص سریال داستان ساخته و پرداخته شد.

قربانی بعدی  عراق بود که در متون قبلی بدان اشاره شد که عراق در جریان حادثه 11 سپتامبر این حادثه را طی یک بیانیهٔ رسمی میوه «جنایات خود علیه انسانیت» اعلام نمود.

جنگ عراق (که با نام‌های اشغال عراق و عملیات آزادسازی عراق نیز شناخته می‌شود) یک عملیات نظامی است که در ۲۰ مارس ۲۰۰۳  ( حدود دو سال بعد از شروع سریال ) با حمله یک ائتلاف بین‌المللی به رهبری آمریکا و بریتانیا به عراق آغاز شد.

بنظر می رسد این سریال اهداف دیگری را نیز دنبال می کند از جمله در فصل یک و دو آن اشاره به جریان انتخاباتی ریاست جمهوری یک سیاه پوست برای اولین بار در تاریخ آمریکا دارد.

وضعیت سیاسی و فرهنگی آن روزگار مناسب حضور یک رئیس جمهور سیاه پوست نبود و افکار عمومی جامعه آمریکا آمادهگی پذیرش حضور یک رنگین پوست را بر بالاترین مقام اجرایی نداشت در واقع این سریال با نشان دادن یک شخصیت موجه با عملکرد مثبت و ملی گرایانه و  وطن پرست سعی در تغییر باور و جهت دهی قضاوت مردم نسبت به یک سیاه پوست شدند

همانطور که مشاهده شد 8 سال بعد اولین رئیس جمهور سیاه پوست با انتخاب مردم به ریاست جمهوری رسید.

انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا پنجاه و ششمین انتخابات ریاست‌جمهوری در تاریخ این کشور بود که برای انتخاب چهل و چهارمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا به همراه معاون او در تاریخ ۴ نوامبر سال ۲۰۰۸ برگزار شد. در این انتخابات باراک اوباما به همراه جو بایدن از سوی حزب دموکرات[۱] و جان مک کین به همراه سارا پیلین از حزب جمهوری‌خواه (حزب حاکم) [۲] به رقابت پرداختند.

در پایان باراک اوباما با ۳۶۵ رای در مقابل ۱۷۳ رای جان مک کین، به عنوان چهل و چهارمین رئیس جمهور ایالات متحده انتخاب شد.

همانطور که در متون قبل اشاره گردید رسانه یک از ابزار های انتقال مفاهیم و پیام مورد نظر صاحبان قدرت از اهمیت فراوانی برخوردار است .

نکته قابل توجه در این سریال حضور زنان در عرصه قدرت و ریاست جمهوری آمریکا ست حال باید ببنیم این موضوع نیز به منظور ارزیابی افکار عمومی یا آماده سازی ذهنی مخاطبان برای انتخاب رئیس جمهور زن آینده آمریکا ست ؟ 

 

از چگونگی ساخت و تغییر باور ها و ارزشهای جامعه  توسط رسانه های گروهی با هدایت صاحبان قدرت اشاره ای گردید .

اما مهمتر از آن انگیزه های پشت پرده آن که به اعتقاد نگارنده  عمده آن بدست آوردن قدرت  بیشتر با پول است بر این اساس در ادامه به منافع سر شار جنگ و بعد از جنگ اشاره می گردد.

در متون بالا اشاره گردید که آمریکا به افغانستان و عراق به منظور دفاع از حقوق کشور و شهروندان آمریکایی و جبران حادثه 11 سپتامبر اقدام نظامی نمود.

با کمی تامل در پیش و پس اقدام نظامی شاهد منافع سرشار جنگ برای آنها خواهیم بود.

با شروع سال ۱۹۸۰، اقتصاد آمریکا وارد سومین رکود از زمان پیدایش آمریکا گردید.[۲۴] از این سال کاهش تولید ناخالص داخلی آمریکا آغاز گردید. اما با تمهیداتی که توسط سیاستمداران آمریکا اندیشیده شد، اقتصاد آمریکا موفق شد در پایان سال ۱۹۸۱ از حالت رکود خارج شده، میزان بیکاری کاهش و تولید ناخالص داخلی این کشور افزایش یابد. با آغاز جنگ ۸ ساله آمریکا توانست حجم قابل توجهی از مایحتاج نظامی عراق را تامین کند. این صادرات تجهیزات و تکنولوژی تا سال ۱۹۸۲ که اقتصاد آمریکا توانست از شرایط رکود خارج شود به صورت گسترده ادامه یافت.

در این سالها بر شمار کارخانه‌های اسلحه‌سازی و تولیدکننده تجهیزات نظامی افزوده شد. افتتاح کارخانه‌های جدید نیازمند به خدمت گرفتن میلیونها نیروی کاری بود که این نیرو از میان بیکاران آمریکا جمع‌آوری شد. از این طریق مشکل بیکاری آمریکا تا اندازه زیادی حل شد.

از طرف دیگر آمریکا با تولید سلاح و تجهیزات نظامی، ارزش افزوده زیادی بدست آورد. همین مساله باعث رشد تولید ناخالص داخلی آمریکا شد.

آمریکا با کمک درآمدهای صادراتی و درآمدهای ناشی از تولید کارخانه‌های اسلحه سازی، به افزایش سرمایه‌گذاری در بخشهای دیگر اقتصاد پرداخت و باعث از بین رفتن رکود در این بخشها نیز شد.

آمریکا، بازسازی اقتصاد عراق، را از اولویت های مهم خود اعلام کرده است.
عراق در دوره صدام حسین منطقه نفوذ شرکت های اقتصادی فرانسه، روسیه، چین و کشورهای اروپای شرقی بود اگر چه بعد از جنگ نفت، باوجود تحریم های اعمال شده علیه عراق، رابطه و تعامل فوق در سطوح پایین تری جریان داشت ولی کماکان شرکت های وابسته به این نوع کشورها، بیش تر از شرکت های وابسته به آمریکا و انگلیس با اقتصاد عراق تعامل داشتند.
اما حمله آمریکا به عراق در سال
۲۰۰۳ و سقوط صدام به معنای تنگ شدن و محدودیت فضا برای شرکت های وابسته به روسیه، فرانسه، آلمان و چین به عنوان مخالفان حمله آمریکا به عراق بود.
پیشنهاد تشکیل «صندوق یاری به عراق» در قطعنامه پیشنهادی اولیه آمریکا و انگلیس به شورای امنیت، کنترل درآمدهای نفتی عراق و هزینه کردن آن ها در چارچوب طرح های مورد تایید آمریکا، امکان کنترل نظام اقتصادی عراق از طریق صادرات و واردات باعث شد که واشنگتن و لندن نبض اقتصاد عراق را در دوران پس از صدام به دست گیرند.
طبق فضای موجود، اداره نهادهای اقتصادی عمده عراق نظیر بانک مرکزی و سیستم بانکی، وزارت نفت، وزارت کشاورزی، وزارت اقتصاد، پالایشگاه ها، آب و برق و... در کنترل مستقیم کارشناسان و نخبگان اقتصادی و مستشاران آمریکایی قرار گرفت و ساختار اقتصادی عراق جدید بر اساس محور «همسویی با اقتصاد و منافع آمریکا» تجدید سازمان و احیا شد.
تولید و استخراج نفت عراق نیز به عنوان منبع اصلی درآمد ملی عراق، طبق سیاست های تدوین شده از جانب آمریکا از سرگرفته شد. درآمدهای نفتی عراق نیز در حوزه دریافت و پرداخت تحت کنترل مستقیم آمریکا قرار گرفت و هزینه بازسازی عراق نیز از صندوق درآمدهای نفتی عراق و دارایی های مسدود شده عراق پرداخت شد. شرکت های طرف قرارداد در بازسازی نیز با انتخاب آمریکا، برگزیده شدند.
شرایط فوق، ساختار اقتصادی فروپاشیده عراق را بر اساس ایفای نقش در چارچوب سیاست های منطقه ای و اهداف آمریکا نشان می دهد.
●گامهایاولیهآمریکابرایکنترلومدیریتنظاماقتصادیعراق
آمریکاییهادرماههایاولسرنگونیصدامرسیدگیبهبرخیامورفوریوجاریراموردتوجهبیشتریقراردادندکهمهمترینآنهاعبارتبودنداز:
۱) تشکیل مرکز تجاری و اطلاع رسانی اقتصاد عراق در بغداد به عنوان مرکز شناسایی و برآورد اولویت ها در بازسازی عراق
۲) کمک به اشغال حداکثر ظرفیت های بازسازی عراق توسط شرکت های آمریکایی
۳) ایجاد نظام فیلترینگ برای تایید شرکت ها و کشورهای دارای صلاحیت ورود به حوزه بازسازی عراق از طریق اعمال نظارت مستقیم بر تمامی بخش های ارتباطی اقتصاد عراق با جهان
۴) ادامه نظارت بر «درآمدهای عراق» و «نحوه هزینه کردن درآمدها» از طریق نظارت بر صنعت نفت و سایر منابع درآمدی عراق و ادامه این نظارت در مرحله نحوه برداشت از دارایی ها و سرمایه های به جای مانده از دولت صدام و نیز درآمدهای جدید حاصل از فروش نفت
۵) تلاش برای قبضه کردن یا تسلط و برتری در حوزه ارتباطی (حمل و نقل) عراق جدید با جهان خارج به منظور به دست گرفتن ابتکار عمل در نظام صادرات و واردات عراق (شش شرکت بزرگ هواپیمایی آمریکا، اقدام به کسب مجوز برای پرواز به فرودگاه های عراق را به دست آوردند.)
۶) ایفای نقش واسط بین عراق و سایر کشورها از طریق ارجاع قراردادهای اصلی و بزرگ به شرکت های آمریکایی و تشویق شرکت های سایر کشورها به فعالیت در چارچوب پروژه های کلان تحت مدیریت آمریکایی ها (به عنوان مثال ۱۸۰۰ شرکت آمریکایی و خارجی خواستار مشارکت در قرارداد بازسازی عراق که شرکت سهامی عام بچل امتیاز آن را به دست آورده بود، شدند. شرکت بچل اعلام کرد اجرای حدود ۹۰ درصد کارهای این قرارداد که ارزشی بیش از ۶۸۰ میلیون دلار دارد را به شرکت های فرعی واگذار می کند.) این شرکت قرار بود از بین متقاضیان، ۱۰۰۰ شرکت را انتخاب کند و میانگین ارزش قراردادهای ثانوی با آن ها در حدود ۵۰۰ هزار دلار بود.)
۷) لغو تحریم های اقتصادی علیه عراق به منظور باز کردن راه برای ورود شرکت های برتر آمریکایی به عراق
●اهدافاقتصادیکلانآمریکادرعراق
پسازانجاماقداماتاقتصادی فوق و تحکیم پایه های اولیه حضور آمریکا در حوزه های اقتصادی عراق، آمریکایی ها به تدریج اقدام به تعریف نظام اقتصادی مورد نظر خود در عراق کردند. نظامی که دربردارنده اهداف و منافع اقتصادی آمریکا در عراق و منطقه خاورمیانه باشد. در چارچوب چنین نگرشی، آن ها اجرای راهبرد های ذیل را در دستور کار قرار دادند:
۱) آماده سازی ساختار اقتصادی عراق برای حضور برتر شرکت های تجاری، صنعتی و خدماتی آمریکا به عنوان یک بازار بکر و در حال بازسازی
۲) به کارگیری عراق جدید در معادلات اقتصادی به ویژه نفت با هدف کاهش نقش کشورهایی نظیر عربستان و ایران در معادلات نفتی اوپک و جهان
۳) تبدیل عراق به ویژه مناطقی چون ام قصر و بصره به یک مرکز تجاری- صنعتی رقیب در مقابل بازیگران غیرهمسو یا دارای همسویی کم تر با آمریکا در منطقه
۴) به کارگیری عراق جدید، همراه با اردن، ترکیه و قطر به منظور کمک به عادی سازی حضور اقتصادی اسراییل در بازارهای منطقه از جمله در خلیج فارس
۵) خارج ساختن عراق از حوزه نفوذ بازیگران رقیب آمریکا و به کارگیری عراق در معادلات اقتصادی جهانی و فرامنطقه ای در مقابل بازیگرانی نظیر اتحادیه اروپا، ژاپن و چین
۶) دسترسی به نفت مطمئن و ارزان قیمت خلیج فارس برای افزایش اهرم های آمریکا در تثبیت بازار نفت و قیمت های آن
۷) گشودن بازار واردات و بازسازی عراق روی شرکت های تجاری و صنعتی و خدماتی آمریکا (شبیه سازی وضعیت کویت ۱۹۹۱ به بعد و افغانستان بعد از جنگ ۲۰۰۱)
۸) جلوگیری از احیای نفوذ اقتصادی روسیه و فرانسه در عراق بعد از صدام
اکنون پس از گذشت پنج سال از حمله آمریکا به عراق و سرنگونی حکومت بعث، اگرچه آمریکا در حوزه سیاسی موفق به استقرار حکومت مطلوب خود نشده است و دولت و پارلمان کنونی زیر نفوذ شیعیان مذهبی است و از سوی دیگر نیز در حوزه امنیتی و ثبات سازی آمریکا هنوز با چالش های بسیاری روبه روست اما در حوزه اقتصادی میزان نفوذ آمریکایی ها نسبت به دوران صدام بسیار بیش تر شده است و این شرکت های بزرگ آمریکایی و انگلیسی هستند که قرارداد های بزرگ اقتصادی عراق را به دست می آورند.

علاوه بر آن فروش تجهیزات نظامی و سایر صنایع وابسته در هنگام جنگو همچنین ورود شرکتهای تجاری آمریکایی به شکل اختاپوسی بر روی صنایع و منابع این کشور ها  و کنترل آنها پس از پایان جنگ با تحریک جوامع و تقویت نظریه یک دشمن فرضی در نزدیکی خصوصا کشور های منطقه خاور میانه و کشورهای نفت خیز سعی در برون رفت از بحران مالی سالهای اخیر  همانند سالهای کذشته دارند.

با نگاهی به سود آور ترین تجارتهای جهانی در سالهای اخیر این موضوع روشنتر می شود.

شاید کمتر کسی بداند که سوداگری اسلحه و مواد مخدر اولین و دومین شاخه بزرگ اقتصاد جهان امروز و سومین تجارت سود آور تجارت زنان را تشکیل می دهد:از سالیانه پنج تریلیون دلار حجم کل تجارت جهانی حداقل 16 درصد آن (800 میلیارد دلار) به اسلحه تعلق دارد و 8 درصد (400 میلیارد دلار) به مواد مخدر. به عبارت دیگر، تقریباً روزی دو میلیارد دلار صرف اسلحه می شود و روزی یک میلیارد دلار صرف مواد مخدر. ( گزارش سال 1392 )

مشتریان اصلی است و به این دلیل هر ساله مبالغ هنگفتی برای تأثیرگذاری بر دولت ها سرمایه گذاری می شود. در سال های 1997 -1998 چهار کمپانی درجه اوّل تسلیحاتی ایالات متحده 34 میلیون دلار در انتخابات هزینه کردند و در انتخابات سال 2000 با صرف مبالغ بیشتر از جرج بوش و حزب جمهوری خواه حمایت نمودند. ویلیام هارتنگ، پژوهشگر ارشد انستیتوی سیاست جهانی، می نویسد: «حمایت سازندگان اسلحه از جمهوری خواهان بی دلیل نیست. از سال 1995 که جمهوری خواهان در کنگره قدرت یافتند هر ساله 5 تا 10 میلیارد دلار بیش از آن چه که دولت کلینتون تقاضا می کرد بر بودجه پنتاگون افزودند
علاوه بر دولت های بزرگ غربی، و در رأس ایشان ایالات متحده آمریکا، که مشتریان اصلی کمپانی های تسلیحاتی به شمار می روند، سایر کشورها نیز در بازار جهانی اسلحه جایگاه مهمی دارند. این اهمیت به دو دلیل است:
اوّل، تنش و جنگ در مناطق استراتژیک جهان بر تقاضای دولت های بزرگ غربی برای خرید اسلحه تأثیر مستقیم می گذارد و گاه آن را به شدت افزایش می دهد. برای مثال، در ماجرای حمله صدام به کویت، دولت ایالات متحده آمریکا 60 میلیارد دلار صرف لشکرکشی موسوم به جنگ خلیج فارس (1991) کرد و در جریان جنگ بالکان، آمریکا روزانه بین 40 تا 100 میلیون دلار خرج بمباران خاک یوگسلاوی نمود. این حوادث برای کمپانی های تسلیحاتی دنیای غرب بسیار سودآور بود.
دوّم، فروش مستقیم اسلحه به کشورهای توسعه نیافته نیز بخش مهمی از تجارت جهانی اسلحه را شامل می شود. کمپانی های تسلیحاتی ایالات متحده آمریکا و بریتانیا اولین و دومین صادرکننده بزرگ اسلحه به کشورهای جهان سوم هستند. ایالات متحده آمریکا 1/ 49 درصد بازار اسلحه جهان سوم را در اختیار دارد. در سال 1999 فروش اسلحه آمریکا به این کشورها 9 /12 میلیارد دلار بود که در سال 2000 رشد چشمگیر کرد و به 6/ 18 میلیارد دلار رسید. در سال 2000 بریتانیا دومین صادرکننده اسلحه به کشورهای جهان سوم بود. کمپانی های تسلیحاتی این کشور 19 درصد بازار اسلحه این کشورها را در اختیار دارند. کمپانی های فرانسوی سومین صادرکننده اسلحه به کشورهای جهان سوم هستند و 4/ 12 درصد بازار فوق را در اختیار دارند:
در طول سال های 1993 -2000 کمپانی های تسلیحاتی ایالات متحده آمریکا (4/ 78 میلیارد دلار) اولین، بریتانیا (2/ 37 میلیارد دلار) دومین، فرانسه (9/ 21 میلیارد دلار) سومین، روسیه (3/ 17 میلیارد دلار) چهارمین فروشنده اسلحه به کشورهای در حال توسعه بودند.
در دنیای توسعه نیافته، خاورمیانه بزرگ ترین بازار اسلحه است و تا مدتی پیش، به تأثیر از ماجرای حمله صدام به کویت، عربستان سعودی بزرگ ترین واردکننده اسلحه به شمار می رفت. عربستان در سال های 1993 -1996، 9/ 31 میلیارد دلار، در سال 1998، 8/ 10 میلیارد دلار و در سال 1999، 1/ 6 میلیارد دلار اسلحه خرید. ولی در سال 2000 امارات متحده عربی به بزرگ ترین خریدار اسلحه بدل شد. در این سال امارات 4/ 7 میلیارد دلار اسلحه خرید که 4/ 6 میلیارد دلار آن بابت خرید 80 فروند جنگنده اف. 16 از کمپانی لاکهید مارتین بود. امارات متحده عربی طی سال های 1997 -2000 جمعاً 14 میلیارد دلار اسلحه خریداری کرد. به این ترتیب، عربستان سعودی که زمانی بزرگ ترین خریدار اسلحه در میان کشورهای در حال توسعه به شمار می رفت جایگاه پیشین خود را از دست داد.
منطقه خاوردور دومین بازار بزرگ اسلحه در جهان توسعه نیافته است و تایوان، با 6/ 2 میلیارد دلار در سال، بزرگ ترین واردکننده اسلحه در این منطقه به شمار می رود.
سلاح های کوچک (مانند تفنگ) نیز بخش مهمی از تجارت جهانی اسلحه را دربرمی گیرد. در این عرصه نیز کمپانی های تسلیحاتی ایالات متحده و بریتانیا پیشتاز هستند و اولین و دومین صادرکننده سلاح های کوچک به شمار می روند. طبق برآورد انستیتوی سیاست جهانی، در دهه پایانی سده بیستم چهار میلیون نفر قربانی سلاح های کوچک شده اند که 80 درصد ایشان زن و کودک اند. یکی از اولین اقدامات دولت جرج بوش دوّم، پس از به قدرت رسیدن، مخالفت با محدودیت فروش سلاح های کوچک از سوی سازمان ملل بود.

برای نمونه  بخشی نامه تصمیم شورای امنیت آمریکا در سال 1972 که از حالت محرمانه خارج شده در ذیل می آورم شورای امنیت در یک اقدام بظاهر خیر خواهانه مجور فروش اسلحه و تجهیزات را به کشور های حاشیه جنوبی خلیج فارس و عمان  صادر می کند. این نامه ها مجموعه اسناد لانه جاسوسی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، در  کتابیازدهم در سال 1351 است

سری 29 اوت 1972 ـ 7 شهریور 1351
از: وزارت امور خارجه،واشنگتن دی. سی  
به: ابوظبی، امان، جده، کویت، منامه، مسقط، لندن،تهران
مرجع: الف 8302 - 15 اوت 1972
موضوع: سیاست تسلیحاتی آمریکا در قبالکشورهای حاشیه جنوبی خلیج [فارس]
نسخه‌ای از یادداشت شماره 186 تصمیم شورایامنیت ملی که نشانگر تصویب ریاست جمهور درباره فروش تجهیزات نظامی به کشورهای حاشیهجنوبی خلیج فارس و عمان بر اساس اولویت‌های خاص در یادداشت کمیته معاونین وزیراناست برای شما به پیوست ارسال می‌گردد (تلگرام مرجع)برای منامه و مسقط ـ چونواحدهای شما این تلگرام مرجع را دریافت نکرده‌اند، رونوشت‌هایی از این یادداشت رابه همراه این نامه هوایی برایتان ارسال می‌‌داریم.
راجرز
ضمیمه: یادداشتشماره 186 تصمیم شورای امنیت ملی
کاخ سفید
واشنگتن
سری 18 اوت 1972 - 27مرداد 1351
یادداشت شماره 186 تصمیم شورای امنیت ملی به: وزیرامورخارجه،وزیردفاع
سرپرست کمیته معاونت وزیران شورای امنیت ملی
موضوع: فروش تجهیزات نظامیآمریکا به کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و عمان
رئیس‌جمهور گزارش کمیته معاونینوزیران را که به همراه یادداشت 24 آوریل سرپرست کمیته معاونین وزیران در شورایامنیت ملی تحت عنوان «فروش تجهیزات و خدمات دفاعی به شیخ‌نشین‌های جنوب خلیج فارس وعمان» ارائه شده بود مورد ملاحظه قرار داد.
رئیس‌جمهور اظهار داشت که سیاست مادربارة این مسئله باید بر اصولی استوار باشد که مسئولیت امنیت منطقه خلیج[فارس] بهعهده کشورهای منطقه گذارده شود و برای نیل به این هدف آمریکا آنها را تشویق بههمکاری خواهد کرد و نقش انگلیس در منطقه باید ادامه یابد و در همان حال و با پیرویاز سیاست‌های بالا، آمریکا نیز باید نقش فعال و مستقیم خود را ایفا نماید. تداومنقش آمریکا مشورتهای نزدیک با انگلیس و کشورهای غیرمتخاصمی را که درگیر تأمین امنیتمنطقه خلیج هستند ایجاب می‌کند. رئیس‌جمهور فروش تجهیزات نظامی بر اساس روش انتخابیدر یادداشت کمیته معاونین وزیران را به کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و عمان تصویبکرده است و شرایط زیر به خصوص مورد تأیید قرار گرفته است:
ـ شرکت‌های خصوصیآمریکایی می‌توانند میزان معقولی از تجهیزات و خدمات دفاعی مورد نیاز امنیتی اینکشورها را به آنها بفروشند و تحت حمایت قرار می‌گیرند.
ـ در صورتی که کانالهایتجاری کفایت ننمایند این کشورها باید برای دریافت تجهیزات و خدمات نظامی لایحه فروشنظامی خارجی واجد شرایط درآیند، البته در صورتی که هدف، گسترش همکاری در میانکشورهای منطقه باشد.
ـ به عنوان یک سیاست کلی، فروش این تجهیزات باید به نحویانجام پذیرد که حضور نیروهای نظامی آمریکا را در زمینه آموزش و تعمیر و نگهداری بهطور موقت در این مناطق تعیین نماید. شرکت‌های خصوصی آمریکایی در رابطه با فروشتجهیزات نظامی آمریکایی می‌توانند از نظر اداری و آموزش، نیروهای خود را به منطقهگسیل دارند، لیکن باید از هرگونه تلاشی که سبب به هم خوردن نقش مستشاری انگلیسمی‌گردد امتناع و اجتناب ورزند.
ـ فروش سلاحها و دیگر تجهیزاتی که ممکن است برایبر هم زدن ثبات مؤثر باشد، در رابطه با منافع آمریکا در منطقه مورد مطالعه وسیعقرار خواهد گرفت.
کمیته معاونین وزیران شورای امنیت ملی باید بر اجرای این سیاستنظارت داشته و قبل از صدور جواز و تصویب اعتبار، تقاضاهای عمده فروش را مورد بررسیو تجدید نظر قرار دهد.
هنری. ا. کی سینجر

 محرمانه 30 نوامبر 1972 ـ 9 آذر 1351
از: سفارت آمریکا، تهران، 7190 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی
جهت اطلاع: سفارتخانه‌های آمریکا درامان، بیروت، جده، کویت
از نمایندگی کویت درخواست می‌شود این تلکس را برایابوظبی و مسقط نیز ارسال دارد.
موضوع: سیاست تسلیحاتی برای کشورهای حاشیه جنوبیخلیج فارس
خطوط اصلی تصمیم دولت آمریکا درباره سیاست تسلیحاتی کشورهای حاشیهجنوبی خلیج فارس به وسیله کاردار در 29 نوامبر به میرفندرسکی معاون وزارت امورخارجه ارائه شد. او از این تبادل اطلاعات اظهار قدردانی نمود که این امر می‌تواندبه ما در نظارت بر اعمال دولت ایران در عمان و یمن کمککند.  

                                                               فارلن


 

با توجه به موافقتنامه هایی که نمونه آن در بالا آورده شد وضعیت تجارت اسلحه در دنیا مشخص میگردد و صاحبان قدرت به هر نحوی اقدام به نفوذ در سیاست های دولت خودی و سایر کشور ها می نمایند تا چرخه اقتصاد همچنان بر وفق مراد بچرخد.

با نگاهی به آمار خرید تجهیزات و بودجه نظامی کشور های خاور میانه مطالب را پی می گیریم.

رشد 40 درصدی بودجه نظامی کشورهای خاورمیانه

رهبران کشورهای حوزه خلیج‌فارس طی سال‌های اخیر تلاش‌های فراوانی را صرف افزایش توان نظامی خود کرده و مبالغ کلانی از درآمد‌های سرانه کشورشان را به برنامه‌های دفاعی و تسلیحاتی اختصاص داده‌اند. در این راستا موسسه بین‌المللی «استکهلم» در تابستان سال جاری کتابی تحت‌عنوان (SIPRI Yearbook 2010) منتشر کرده است.
بنا بر گزارش‌های این کتاب، از سال 1988 تا اوایل سال 2009 کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس از قبیل عمان هزینه‌های نظامی خود را از 2.11 میلیارد دلار به چهار میلیارد دلار، کویت از 3.11به  4.85 میلیارد دلار، عربستان سعودی از 17.83به  39.25 میلیارد دلار و بحرین از 232 به 751 میلیون دلار افزایش داده‌اند. در عین حال به میزان سرمایه‌گذاری نظامی دو کشور قطر و امارات اشاره نشده است.
همچنین عراق سرمایه‌گذاری نظامی خود را از ابتدای سال 2005 تا 2009، از 2.84به 3.81 میلیارد دلار افزایش داده است. همچنین کشورهای منطقه خاورمیانه مانند اسرائیل میزان سرمایه‌گذاری نظامی خود را از سال 1988 تا 2009 از 12.29به 14.3 میلیارد دلار، لبنان از 263 میلیون دلار به 1.4 میلیارد دلار، سوریه از یک میلیارد دلار به 1.88میلیارد دلار و ترکیه از 9.92 به 19 میلیارد دلار افزایش داده‌اند.
میزان سرمایه‌گذاری نظامی کشورهای منطقه خاورمیانه در سال 2009 بالغ بر 103 میلیارد دلار بوده که در مقایسه با سال 2000، 40 درصد رشد کرده است. افزایش رشد سرمایه‌گذاری نظامی در میان کشورهای خاورمیانه درحالی انجام می‌شود که برخی از کشورهای جهان از ابتدای سال 1988 تا سال 2009 بودجه نظامی خود را کاهش داده‌اند. درهمین راستا می‌توان به کشورهایی از قبیل آلمان که هزینه‌های نظامی خود را از 69.36 به 48 میلیارد دلار، فرانسه از 71 به 67.31 میلیارد، بریتانیا از 71.25 به69.27 میلیارد دلار، آرژانتین از 3.24 به 2.6 میلیارد دلار و آفریقا جنوبی از 4.94 به 3.92 میلیارد دلار کاهش داده‌اند. همچنین براساس گزارش‌هایی که در این کتاب منتشر شده، میزان سرمایه‌گذاری کشورهای سراسر جهان در امور نظامی برای سال 2010 بالغ بر 1531 میلیارد دلار پیش‌بینی شده است.

میزان سرمایه‌گذاری سالانه کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس
کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس از سال 1997 تا سال 2006 بالغ بر 300 میلیارد دلار در زمینه خرید تجهیزات نظامی سرمایه‌گذاری کرده‌اند به‌گونه‌ای که رتبه اول افزایش بودجه نظامی جهان در این سال‌ها به کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس اختصاص دارد.
در واقع میزان سرمایه‌گذاری نظامی این کشورها حجم بالایی را در مقایسه با تولید ناخالص ملی به خود اختصاص داده است. عمان سال 2007 در مقایسه با دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس در رتبه اول خرید تجهیزات نظامی قرار داشت. در این سال عمان 10.4 درصد، بحرین 3.2 درصد، کویت 3.8 درصد، قطر 2.5 درصد، عربستان سعودی 9.2 درصد و امارات 5.9 درصد از درآمد سرانه را صرف خرید تجهیزات نظامی کرده‌اند. همچنین کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس در سال 2008 جزو 15 کشور اول جهان قرار داشتند که بیشترین درآمد سرانه را صرف تجهیز نیروهای نظامی خود کرده‌اند.
در این راستا عمان به تنهایی پس از آمریکا و اسرائیل رتبه سوم جهانی را از آن خود کرده است و دو کشور کویت و عربستان سعودی رتبه‌های پنجم و ششم را به خود اختصاص داده‌اند. در پنج سال اخیر بیشترین سلاح‌های نظامی توسط رهبران کشورهای منطقه خاورمیانه خریداری شده است. موسسه «جینز» سوئد، پیش‌بینی کرده کشورهای عربی تا سال 2020 میزان سرمایه‌گذاری خود را برای تجهیز نیروهای دریایی به  17.5 میلیارد دلار افزایش می‌دهند. به‌گونه‌ای که دراین راستا رهبران جهان عرب مذاکرات مختلفی جهت ارتقای سیستم هوایی و سلاح و تجهیزات زمینی با کشورهای مختلف غربی داشته‌اند و انتظار می‌رود در سال‌های آتی معاملات دو طرف عربی و غربی به مرحله نهایی برسد. دراین زمینه می‌توان به تلاش‌های اخیر دو کشور کویت و امارات عربی متحده برای خرید جنگنده‌های «رافائل» فرانسه اشاره کرد.
دو کشور کویت و امارات مبلغی بین 5.4تا 6.7 میلیارد دلار جهت خرید جنگنده رافائل از فرانسه اختصاص داده‌اند. مقامات فرانسه 19 ژوئن 2009 در این‌باره اظهار داشتند که مراحل نهایی عقد این قرارداد در حال انجام است. همچنین نیکلا سارکوزی رئیس‌جمهور فرانسه در آخرین سفر خود به کویت که در فوریه 2009 انجام شده بود، اظهار داشت مذاکرات دو کشور فرانسه و کویت، در زمینه فروش 18 تا 28 جنگنده رافائل به کویت پیشرفت خوبی داشته است.
از سوی دیگر شرکت بوئینگ آمریکا ژانویه سال 2010 اعلام کرد امارات عربی متحده پس از قطر دومین کشور منطقه خاورمیانه است که قراردادی برای خرید هواپیماهای نظامی «سی 17» منعقد کرده که براساس این قرارداد قرار است، چهار فروند از هواپیمای سی 17 در سال 2011 و 2 فروند دیگر سال 2012 در اختیار این کشور قرار گیرد. مقامات آمریکا نیز در ابتدای سال 2008 اعلام کردند درصدد هستند عربستان و دیگر کشورهای منطقه خلیج‌فارس را به بمب‌های هوشمند (
JDAM) مجهز کنند.


 


 

حال نگاهی به رسانه یا همان ابزار مهم کنترل افکار عمومی به شبکه فاکس FOXپخش کننده این سریال داشته باشیم.

شبکه فاکس نیوز در تاریخ 9 اکتبر 1986 میلادی  توسط رابرت مرداک یهودی بنیانگداری گردید.

فاکس شبکه تلویزیونی تجاری در صدا و سیمای آمریکا است متعلق به گروه سرگرمی فاکس که زیر مجموعه شرکت رسانه ای نیوز کورپوریشن وابسته به روپرت مرداک است که در نهم اکتبر 1986 اغاز به کار نمود. فاکس توانست بیشترین بیننده را در رده سنی 18 تا 49 سال آمریکا را از سال 2004 تا 2009 جلب کند. در سال 2007 2008 فاکس برای نخستین بار در تاریخ رسانه ای آمریکا توانست محبوبترین تلویزیون در بین مردم شده و جای تلویزیون سی بی اس را بگیرد.

بر پایه فهرست ثروتمندترین افراد جهان، که در مارس سال ۲۰۱۱ منتشر شد: مرداک از دید میزان دارایی ۳۸مین فرد دارا در ایالات متحده و ۱۰۶مین نفر در جهان است و مجموع دارایی شخصی او برابر با ۸٫۳ میلیارد دلار است.[۲۴]

نام مرداک سه بار به عنوان تاثیرگذارترین فرد در جهان بر روی تایم ۱۰۰ قرار گرفته است، همچنین در سال ۲۰۱۰ در فهرست قدرتمندترین افراد جهان که از سوی فوربز ارائه شد، نام او در جایگاه ۲۴مین فرد قدرتمند جهان قرار گرفت.

جمع بندی:

          با توجه به مطالب بالا و جمع بندی تکه های پازل نگارنده بر این باور است صاحبان قدرت و ثروت با تعامل همدیگر در اتاق های تصمیم گیری بر جهان خط و مشی آینده اقتصادی و سیاسی جهان را مشخص و بر اساس آن سعی در کنترل افکار عمومی و مردم به منظور بدست آوردن پول و ثروت بی حدو حصر و بی توجه به ارزشهای انسانی و صلح جهانی با وجود بکار بردن شعار فریبنده حامیان صلح جهانی تنها به منافع مادی خود می اندیشد .

بخاطر می آورم در نوجوانی فیلمی با نام مرد سوم  اثر هنری گراهام گرینبه نمایش گذاشته شدیکی از بهترین سکانس‌های فیلم، سکانس «چرخ و فلک» است کهلایم (ریس تبهکاران)  و مارتینز (دوست) با هم ملاقات می‌کنند! آنجا که لایم می‌گوید: تو واقعا احساس ناراحتی می‌کنی اگر یکی از این نقطه‌های کوچک(خطاب به آدم‌های زیر پایش) برای همیشه از حرکت بایستد؟ امروزه دوست من، هیچ کس بهانسان‌ها فکر نمی‌کند. دولت‌ها به انسان‌ها اهمیت نمی‌دهند، ما چرا باید اهمیتبدهیم؟

 

نویسنده: سید سروش دزفولی

کارشناس ارشد ارتباطات اجتماعی

92.2.27

استفاده از مطالب با ذکر نام منبع مانعی ندارد.





عناوین یادداشت ها 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.