فتوژرنالیسم
مصاحبه حاضر در فروردین ماه 1390 در دفتر مطالعات و برنامه ریزی رسانه ها با هدف آشنایی با دومین جلد کتاب فتوژرنالیسم، انجام شده است.
قانون عکاسی، جایگاه فتوژرنالیسم در کشور و همچنین شناخت دگرگونی در محتوای فتوژرنالیسم پس از ورود رسانه های الکترونیکی جدید و فضای مجازی از جمله نکاتی است که با عباسی در باره آن ها سخن گفته ایم.
اسماعیل عباسی (1326، تبریز) بر این باور است که عکاسان مطبوعات در ایران عمدتاً از طریق تجربة شخصی در مطبوعات به کار عکاسی پرداختهاند و همچنین معتقد است که « قانون بد بهتر از بیقانونی است»، ما قوانین مشخص و آشکاری در زمینه عکاسی نداریم، در نتیجه هم عکاس و هم مجریان قانون گله مند هستند.
عباسی در این باره پیشنهاد مشخصی دارد: در صورت تشکیل نشست بین کارشناسان عکاسی و نیروی انتظامی می توان به قوانین مطلوبی که هم عکاس و هم متولیان نظم در جامعه را خشنود کند دست یافت.
استاد عباسی در زمینه عکاسی در دوره انقلاب و جنگ تحمیلی می گوید: "پیروزی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی مستقیماً بر عکاسی مستند و عکاسی خبری تأثیر گذاشت و در واقع میتوان گفت فتوژورنالیسم در این دوره ها دچار تحول و دگرگونی شد."
امیدواریم این گفتگو به سوالات احتمالی خوانندگان کتاب پاسخ دهد.
س: کنت کوبر کیست؟ و چه جایگاهی در بین عکاسان و به طور خاص در بین فتوژورنالیست ها دارد؟
عباسی: کنت کوبر از اساتید و مدیران فتوژورنالیسم در دانشگاه ایالتی سان فرانسیسکو، در کالیفرنیاست. عکسهای او در نیوزویک، تایم، بیزینسویک، سان فرانسیسکو اگزمینر و نشریات دیگر چاپ شده است. او مشاور روزنامه گلدن کیت اکسپرس هم هست. 30 سال است که فتوژورنالیسم درس میدهد. سوابق درخشانی هم در عکاسی بیهوا، ویرایش عکس، مستندسازی ویدئویی و مالتیمدیا دارد. جایگاه او را در فتوژورنالیسم میتوان از اظهارنظرهایی که عکاسان سرشناس دربارة او ارائه کردهاند، دریافت. در پشت جلد اول کتاب فتوژورنالیسم عکاسان معروفی که دربارة کار او نظر دادهاند میتواند تا حدودی موقعیت او را برای ما روشن سازد.
س: جایگاه کتابهای فتوژورنالیسم 1 و2 در ادبیات عکاسی و فتوژورنالیسم ایران کجاست؟ در صورت امکان تاریخچهای از فتوژورنالیسم در ایران بیان کنید؟
عباسی: مجموعة دوجلدی فتوژورنالیسم به پرسشهای بنیادی عکاسان ایران پاسخ میدهد. عکاسان مطبوعات در ایران عمدتاً نه از طریق آموزش بلکه از طریق تجربة شخصی در مطبوعات به کار عکاسی پرداختهاند. جز تعدادی عکاسان جوان بقیه تجربی کار کردهاند. پرسشهای بسیاری در این میان بیپاسخ مانده است. این دو کتاب همانطور که قبلاً هم گفته بودم بر اساس تجربهها و کارهای عملی عکاسان سرشناس نگاشته شده است از این دو فقط در حد بحثهای نظری در نمانده است. در مورد بعضی از مباحث کتاب ازجمله قوانین عکاسی ممکن است گفته شود که این قوانین با ویژگیهای جامعه ما منطبق نیست. اما از آنجا که این بخش میتواند طرحی را در ذهن عکاسان ما و مجریان قانون مطرح کند تا ما بتوانیم قوانین خود را تدوین کنیم. من واکنش بسیار مثبتی از طرف جامعة عکاسی ایران نسبت به این کتاب دیدم. متأسفانه کتاب پخش درستی ندارد. خیلی از مدرسان این کتابها را برای آموزش مبانی فتوژورنالیسم هم توصیه کردهاند و هم خود از آن استفاده میکنند.
س: حد و مرز عکاسی و فتوژونالیسم اخلاقی و غیراخلاقی کجاست؟ انتظار نداشته باشید بتوانم تعریف روشن و قاطعی ارائه دهم. بحث اخلاق بحث پیچیدهای است. در داخل کشورمان و حتی در یک شهر در مورد اصول اخلاقی نمیتوان به وحدت نظر رسید. تازه هر فردی در مواجهه با مسائل مختلف میان رعایت اصول اخلاقی و انجام وظیفه در دوراهی انتخاب گرفتار میشود. شاید یک نسخة دمدستی و تا حدی گرهگشای این باشد که بگوییم، «آنچه به خود نمیپسندی به دیگران روا مدار» اما این هم راه حل قطعی نیست. در این مورد حتماً توصیه میکنم علاقهمندان به این بحث فصل اصول اخلاقی در جلد اول کتاب را مطالعه کنند. ناگفته نگذارم که در این کتاب نسخهای صادر نمیشود، فقط بحثها از زوایای مختلف بررسی میشود.
س: مکان عکاسی در مناطق مختلف جهان یک امر نسبی است، در ایران از چه جاهایی می توان عکاسی کرد و در چه جاهایی محدودیت وجود دارد؟
عباسی: کاملاً درست میفرمایید. هم از نظر قانونی و هم از نظر اصول اخلاقی موضوع، منطقه به منطقه، حتی زمان به زمان فرق میکند. در دو فصل کتاب فتوژورنالیسم یعنی قانونی و اخلاق به این موضوع پرداخته شده است. حتی من با وجود تفاوتهایی که در مورد کشور خودمان با آن کشورهای مورد اشاره در متن کتاب اصرار داشتم آن فصلها در کتاب بیاید. زیرا بر این باور بودم به نکاتی که دیگران توجه کردهاند توجه کنیم و چارچوبهای خودمان را ترسیم کنیم. میگویند قانون بد بهتر از بیقانونی است. اشکال کار در اینجاست که ما قوانین آشکار و مشخصی نداریم. در نتیجه هم عکاس گلهمند است و هم مجریان قانون. در بعضی جاها ما تابلوی عکاس ممنوع را میبینم و خوب در آنجا تکلیف روشن است اما وقتی عکاسی در خیابان از ترافیک عکس میگیرد نیروی انتظامی مانع میشود، خوب اینجا حق با عکاس است زیرا نه بخشنامهای نه قانونی در این امر مانع نشده است اما در مورد دیگری نظیر سقوط هواپیمای C130، عکاسان یا حتی افراد عادی با دوربین وارد حریمی میشدند که در بسیاری از کشورها به صراحت ممنوع اعلام شده است. چون تعارف روشن و قوانین قاطع در این مورد تدوین و اعلام نشده است، نیروی انتظامی به تعبیر خودش و عکاس به تعبیر خودش عملکرد خودشان را توجیه میکنند. راهحل این است که در این مورد از هر دو طرف کارشناسانی بنشینند و این قوانین را تدوین کنند. اما در بحث اخلاق ماجرا گرفتاریاش بیشتر است. مثالی میزنم: هیچ کس مرا ملزم نمیکند به فرد نابینایی که از عرض خیابان عبور میکند کمک کنم. این بحث، بحث اخلاقی است.
در این مورد هم بحثهای مفصلی در کتاب فتوژورنالیسم مطرح شده است. به هر حال هرچقدر به این نوع مسائل بیتوجه باشیم، گرهها بیشتر خواهد شد. عکاس هم باید به مسائل اخلاقی توجه کند. من در زاهدان از پیرمردی که در کنار خیابان نشسته بود عکس گرفت. بلافاصله وقتی متوجه شد اصرار داشت که، «عکس مرا رفع کن!» وقتی پرسوجو کردم متوجه شدم بر اساس اعتقاد مذهبی او، گرفتن عکس به معنای تسخیر روح اوست. خوب من متوجه این موضوع نبودم. باز هم تأکید میکنم، مسکوت گذاشتن این بحثها گروه از کار فروبستة ما نخواهد گشود.
س: عکاسی و فتوژورنالیسم جنگ، در دوره جنگ جهانی اول و دوم چه تفاوتی با عکاسی و فتوژورنالیسم جنگ دوره جنگ های معاصر دارد (در انتخاب سوژه و . . . ) ؟
عباسی: نخستین عکسهای جنگ از جنگ میان آمریکا و مکزیک در 1847 تهیه شده است. البته نام عکاس این عکسها را نمیدانیم. از جنگ کریمه هم تعدادی عکس باقی مانده است. با توجه به وسایل بسیار بزرگ و سنگین، روشهای بسیار کند عکاسی و ظهور و ثبوت عکسها، اغلب عکسهای آن دوره از خود جنگ نیست. زیرا فناوری آن دورة عکاسی از موضوعهای پرتحرک را ناممکن میکرد. از این رو از حاشیة جنگ عکاسی میشد یا عکاس اقدام به صحنهسازی میکرد. به تدریج امکانات عکاسی پیشرفت کرد و سرعت عمل عکاس بالا رفت. از جنگ دوم عکسهای فراوان در آرشیوها موجود است. هرچند تهیة عکس از صحنههای نبرد موجب مرگ یا زخمی شدن بسیاری از عکاسان جنگ شد اما تعدادی از این عکسها امروز تبدیل به آثار ارزشمندی شدهاند که در زمان خود تأثیرگذار بودند و حتی میتوان گفت تاریخساز. خروج نیروهای نظامی از ویتنام را بسیاری از پژوهشگران بیارتباط با چاپ و انتشار برخی از عکسها نمیدانند. این عکسها را میتوان در کتاب فتوژورنالیسم مشاهده کرد. سرعت تحولات فناوری چنان بالا رفته است که برای دیدن عکسهای جنگ نیازی به صبر و انتظار نیست. در جنگ کویت یا حملة آمریکا به عراق دوربینهای ویدئویی روی تانکهایی قرار داشتند که در صحنة نبرد بودند و تماشاگر مانند تماشاگر فیلم سینمایی صحنة جنگ را به طور زنده تماشا میکرد.
س: عکاسی و فتوژورنالیسم در دوره پیروزی انقلاب اسلامی و 8 سال جنگ تحمیلی چه کارکردی داشت؟
عباسی: انقلاب عکاسی ایران را متحول کرد. در آن زمان مردم عادی با دوربین بسیار سادة فیلمی از تظاهرات عکس میگرفتند و خیلی از عکاسان سرشناس خبری امروز برای نخستین بار در زمان انقلاب و جنگ دوربین به دست گرفتند. عکسهایی که در آن زمان تهیه شد توسط ستاد تبلیغات جنگ گردآوری و به صورت یک مجموعة 8جلدی با عنوان «جنگ تحمیلی» و به صورت دوزبانه منتشر شد که از مجموعهای ارزشمند عکاسی ایران است. خیلی از همین عکسها به صورت نمایشگاه بسیار هم در ایران و هم در کشورهای دیگر عرضه میشد. هرچند هم رویدادهای انقلاب و هم رویدادهای جنگ مستقیماً به عکاسی مستند و عکاسی خبری مربوط میشد و درواقع میتوان گفت فتوژورنالیسم دچار تحول میشد اما تأثیری جدی روی کل عکاسی گذاشت. ایجاد رشتة عکاسی در دانشگاهها که به همین دکتر هادی شفائیه و تنی چند از یاران وی انجام گرفت تحت تأثیر همین جریان بود که عکاسی را در جامعه فراگیر کرده بود. رشتة عکاسی هم خود تأثیر گستردهای بر رشد عکاسی کشور داشت. هم از نظر کمی هم از نظر کیفی عکاسی ما رشد کرد اما در دو مقوله رشد عکاسی ما چشمگیر نبود. یکی جذب این همه نیروی تازهنفس و عکاسان خوشفکر ودیگری مسئلة آموزش عکاسی که همپای این نیازها پیش نرفت. ما از نظر کتابهای آموزشی وضع مطلوبی نداریم. در زمینة کتابهای آموزشی در برخی از موضوع اصلاً کتابی نداریم. گرایش من به تهیة کتابی در زمینة فتوژورنالیسم از احساس چنین نیازی و پاسخگویی به این نیاز نشئت گرفت.
س: ورود تلفن همراه چه تغییر یا تحولی در امر عکاسی و فتوژورنالیسم داشته است؟ عکاسی تخصصی با دوربین عکاسی و عکاسی شهروندی با دوربین تلفن همراه چه تفاوتی دارد؟
عباسی: بستگی دارد از چه زاویهای به موضوع نگاه کنیم. عدهای هنوز به چارچوبهای کلاسیک چسبیدهاند و عدهای با تغییرات و دگرگونیها هماهنگ هستند و از آن استقبال میکنند. اگر از جنبة کیفیت به ماجرا نگاه کنیم پاسخ چیزی دیگری خواهد بود و اگر به خبررسانی توجه کنیم پاسخ متفاوت خواهد بود. ورود تلفن همراه تحولی شگرف ایجاد کرد. مثلاً من نخستین عکسهایی را که از آتشسوزی کالیفرنیا دیدم مربوط به افرادی محلی بودند و هنوز خبرنگاری به صحنة حادثه نرسیده بود. CNN بخشی را در سایت خود ایجاد کرده بود با عنوان i-report و عکسهای ارسالی توسط افراد عادی و غیرفتوژورنالیست و غیرحرفهای را منتشر میکرد. دوربینهای تلفن همراه موجب شده بود خبررسانی سرعت بگیرد اما طبیعی بود که کیفیت عکسها در مقایسه با کار افراد حرفهای ضعیف باشد. در کار خبررسانی به نظر من اولویت با سرعت انتشار خبر است تا کیفیت. به این دلیل من ورود دوربینهای تلفنهای همراه را مثبت تلقی میکنم. به جای معدودی فتوژورنالیست حرفهای انبوهی خبرنگار عکاس از گوشههای مختلف حوادث، تصویر در اختیار همگان میگذارند که ارزنده است. به هر حال این تأثیر پدیدة دیجیتال است که به همه چیز سرعت بخشیده است. الان عکاس از صحنة کارزار تصویر تهیه میکند و از همان نقطه آن را به آژانش خبری ارسال میکند. پس در نهایت میتوان نتیجه گرفت که دوربین تلفن همراه به اطلاعرسانی کمک کرده است و به فتوژورنالیسم چهرهای دیگر بخشیده است.
س: ورود اینترنت (دریافت عکس از اینترنت) و روزنامه نگاری سایبرناتیک چه تأثیری بر فتوژورنالسیم گذاشته است؟
عباسی: همة ما کم و بیش خواسته یا ناخواسته با اینترنت درگیر شدهایم. سرعت انتقال و دسترسی همگان به اطلاعات از ویژگیهای اینترنت است. از زمان تهیة عکس تا انتشار آن و دسترسی همگان به آن، گاه بیش از چند ثانیه به درازا نمیکشد. کانالهای رسمی انتشار عکس همچنان مانند دورة مطبوعات کاغذی چارچوبهایی را برای خودشان قائل هستند اما کانالهای غیررسمی خود را ملزم به رعایت چارچوبهایی هم نمیدانند. در نتیجه سانسوری هم در این بخش اعمال نمیشود. این پدیده مثل هر پدیدة دیگری هم مزایایی دارد و هم معایبی. اینکه مثل گذشته نمیشود خبرهایی را پنهان کرد. اما از سوی دیگر ممکن است تصاویری خشن و زننده منتشر شود و حتی ممکن است خبری منتشر شود که نتوان از صحت آن مطمئن بود. درمجموع جنبههای مثبت این پدیده بیشتر از جنبههای منفی آن بوده است.
س: آیا میتوان گفت، ورود رسانههای ارتباطی جدید به معنای مرگ فتوژورنالیسم است؟
عباسی: من چنین عقیدهای ندارم. امکانات جدید شرایط جدیدی به وجود میآورد و چهرة پدیدهها را دگرگون میکند، همانطور که در مورد فتوژورنالیسم چنین است. اگر عکاس خبری زمانی با گرفتن یک عکس کارش به پایان میرسید، عکاس امروز امکاناتی نظیر وبسایتها را در اختیار دارد که میتواند بیش از یک دو عکسی که در مطبوعات کاغذی عرضه میکرد، عکس عرضه کند. مثلاً تا 50 عکس. عکاس امروز با پدیده مالتی مدیا روبهروست. او میتواند تصاویر ویدئویی را همراه با عکسهایش و همراه با صدا شخصیت عکسهایش و همراه با صدا محیط کار او ارائه دهد. اینها مرگ فتوژورنالیسم نیست، تغییر پوسته و تغییر چهره است. عکاس امروز امکانات فراوانی به دست آورده است و در این رقابت باید مجهز شود. چشم تیزبین عکاس بزرگترین سرمایة اوست که در کنار این فناوریهای جدید و تسهیلات فراوان میتواند مؤثرتر از گذشته باشد. عطاران خودفرما (freelance) در گذشته امکان عرضة عکسهای چاپنشدة خود را نداشتند الان با یک فتوبلاگ آثار خود را در معرض دید جهانیان قرار میدهد. وقتی چنین امکاناتی در اختیار همه باشد بازار رقابت دشوارتر میشود.
درباره مترجم فتو ژورنالیسم
اسماعیل عباسی به عنوان عکاس، نویسنده، مترجم، مدرس دانشگاه و داور عکس دارای سوابق آموزشی و پژوهشی قابل توجهی می باشد، وی فارغ التحصیل رشته مترجمی انگلیسی و رشته حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه تهران می باشد و همچنین «عضو انجمن صنفی عکاسان مطبوعات»، «عضو هیئت امنای موزه عکسخانه شهر»، «عضو هیئت موسس و مدیر مسئول انجمن عکاسی ایرانشهر»، «عضو هیئت مؤسس و عضو هیئت مدیره انجمن عکاسان ایران» می باشد. وی همچنین دانش آموختة دورههای آموزشی، لوور کمبریج (1353)، دورة نشر (یونسکو، ژاپن، 1356)، دورة ویرایش و انتشارات (دانش نو، تهران، 1357)، دورة نشر کتاب (هند، 1358) می باشد. از مهمترین آثار آقای اسماعیل عباسی در زمینه عکاسی و فتوژرنالیسم می توان به موارد زیر اشاره کرد.
- فرهنگ عکاسی ، انتشارات سروش، 1366
- گنجینه موزة عکسخانه شهر (با همکاری)
- ترجمه ازم یه عکس بگیر: آموزش عکاسی به کودکان (آماده انتشار)
- ترجمه زبان عکس، (باهمکاری، انتشارات حرفه: هنرمند)
- ترجمه فتوژورنالیسم، جلد 1 (ترجمه و تدوین)، دفتر مطالعات و توسعه رسانهها، 1387
- ترجمه فتوژورنالیسم، جلد 2 (ترجمه و تدوین)، دفتر مطالعات و توسعه رسانهها، (1389)
- ترجمه کار با دوربین عکاسی، جلد دو، بازتاب 1363
- ترجمه کار با دوربین عکاسی، بازتاب، جلد یک (1362)
- ترجمه نقد عکس: درآمدی بر درک تصویر (با همکاری)، نشر مرکز، 1377
منبع: abbasi.akkasee.com
انتهای خبر // دفتر مطالعات و برنامه ریزی رسانه ها :::: کد خبر 1534